عباس آخوندی: وطنخواهان نه تسلیم جریان حاکم میشوند و نه از سر تعصب کمر به شکستن کمر ملت میبندند
عباس آخوندی در یادداشتی با عنوان «لطفالله میثمی به مثابه آیینه تاریخ معاصر» در روزنامه اعتماد نوشت: در روز ۱۶ آذر امسال آیین نکوداشتی در کانون توحید برای مبارز نستوه جناب آقای مهندس لطفالله میثمی برگزار شد.
اینجانب توفیق حضور نداشتم. لیکن، دریغم آمد که به عنوان یک شهروند در حق او ادای دین نکنم. تمام کسانی که این مهندس مجاهد را میشناسند از آزادگی، جوانمردی، صداقت، دیانت، پاکی، فداکاری، درستی، غمخواری مردم، فروتنی و دهها خوی نیک و برجسته او یاد میکنند.
من نیز همواره در حضور و در غیاب وی در برابر آزادگی و فروتنی او سرتعظیم فروآورده و میآورم. لیکن، در اینجا میخواهم از منظر دیگری به او نگاه کنم. برای من مهندس لطفالله میثمی آیینه تاریخ معاصر ایران است.
دو رخداد ۲۸مرداد ۱۳۳۲، برکناری دکتر مصدق، بازگشت شاه و استحاله مشروطه به نظام سلطنت استبدادی و وابستگی آشکار آن به نیروی خارجی – مشخصا امریکا و در ادامه آن ۱۶آذر همان سال و سرکوب دانشگاه در آستانه ورود نیکسون رییسجمهور وقت امریکا به ایران بازتاب جدایی معنیدار ملت از سلطنت و سرخوردگی ملی بودند.
میتوان بهوضوح چندوچون این دو رخداد تاریخی را در آیینه مهندس لطفالله میثمی به عنوان یک پدیدار و نه یک شخص دید. در فراگشت دیگرگونی تاریخی ایران نوبت به خیزش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ میرسد که بیشتر ماهیتی دینی دارد و پیوند اعتراضهای مدنی و دینی را بهیکدیگر مستحکم میکند.
رخدادی که امید اصلاح نظام سلطنت را در اذهان مخالفان تباه میسازد و زمینه را برای شکلگیری گروههای مبارز مسلح فراهم میسازد. باز مهندس لطفالله میثمی با پیوستن به سازمان مجاهدین خلق شاخص این جریان اعتراضی زیرزمینی است. جریانهای زیرزمینی تحت تاثیر دگرگونیها و استحالههای ایدئولوژیک گروهگروه میشوند تا جایی که در سازمان مجاهدین خلق، گروندگان به مارکسیسم بهطور مسلحانه روبهروی دوستان پیشین خود قرار میگیرند و کمر به کشتن و نابودی آنان میبندند.
هرچند، سرویس مخفی قدرت در میان آنان رخنه کرده و بر آتش این اختلاف میافزاید، لیکن ژرفای این اختلاف و تعارض و تضاد میان ماهیت باورهای گروههای مبارز را نمیتوان از یاد برد. در این میان، کسانی نیز بودند که وارد این بازی خطرناک نشدند و سره را از ناسره تشخیص دادند. مهندس لطفالله میثمی مبارز استواری است که در این تعارضها دچار لغزش نشد. او از بهترین و آگاهترین ناظرانی است که میتواند واقعیت این تحول تاریخی را برای ملت ایران آشکار سازد.
در این دوران ایران شاهد شکلگیری جریانی اعتراضی به رهبری یک مرجع تقلید با شعار ساختارشکن و بیسابقه شاه باید برود است. طرفه آنکه راه و رسم مبارزه این جریان رادیکال غیر مسلحانه است.
لذا همراهی آن با جریانهای مبارز مسلح با حفظ موضع غیرمسلحانه خویش است. در این رهگذر، گروهی بودند که میتوانستند هدف را که حذف شاه بود از روش، که دست بردن و یا نبردن به اسلحه بود را بهدرستی تشخیص دهند. دادوستد این دو جریان را نیز باید در آیینه مهندس میثمی که آن روزگاران در متن تحولها بود دید.
انقلاب اسلامی پیروز میشود و نوبت جدایی صفهای مبارزان از یکدیگر و یکدست شدن حاکمیت میرسد. در این رهگذر، نیروهای مخالف رژیم سابق اعم از مبارزان مسلح و غیر مسلح که هضم در جریان روحانیت مبارز نبودند بهتدریج حذف میشوند.
سهم و نقش سرویسهای اطلاعاتی خارجی را نیز نباید از یاد برد. فرآیند حذف ساده و آسان نیست. بلافاصله گروهی دست به اسلحه میبرند و جریان ترورهای کور نیمه نخست دهه ۶۰ را دامن میزنند. در این روزگار غوغا که همزمان با جنگ است عدهای دفاع از سرزمین و وفاداری ملی را بر هر تلاش دیگری ترجیح میدهند. تشخیص این اولویت تاریخی را باید در میان شهیدان شاهد و فداکاران ملی جستوجو کرد. در این فضا، به رغم تحریم و کنارزدن میثمی از سوی گروه رجوی در درون زندان در سالهای منتهی به پیروزی و همچنین پس از پیروزی انقلاب، او متکی به برداشت خود بدون هراس از رویارویی با فشارهای طاقت فرسای روانی سازمان راه درست را آنگونه که خود میفهمید انتخاب کرد و در کنار ملت ایران باقیماند.
این در حالی است که او چندان روی گشادهای از حاکمیت جمهوری اسلامی نیز ندید و نامهربانیهای بسیاری را تحمل کرد. ولی بازهم از راه درست خود دست نکشید. البته کسانی چون مهندس بیژن نامدار زنگنه بودند که به نشریه راه مجاهد او در وزارت ارشاد آن زمان پروانه دادند و طرفه آنکه این کار با موافقت مرحوم شهید بهشتی انجام شد. بههرروی، مهندس لطفالله میثمی آینهای است برای بازتاب ترجیح و اولویت منافع ملی بر منافع شخصی، باندی و گروهی.
تداوم جنگ و برآمدن گروههایی که از تدبیر تهی بودند آینده ایران را تهدید میکرد و میکند. چشمانداز آینده ایران چندان روشن و تابناک بهنظر نمیرسید و نمیرسد. لذا، وطنخواهان با سلیقهها و باورهای مختلف، باز نسبت به منطق حاکم اعتراض دارند. هرچند منشأ، روش و نوع اعتراض نسل قدیم وطنخواهان با نسل جدید سراسر متفاوت است.
لیکن، بههرروی، کسانی هستند که منافع ملی را بر منافع شخصی ترجیح داده، با تواضع و فروتنی نه تسلیم جریان حاکم میشوند و نه از سر غیرت و تعصب و خودخواهی کمر به شکستن کمر ملت میبندند. آنان همچنان در پی اصلاح نظام و روشنیبخشی به چشمانداز ایران هستند.
میثمی به گواهی چشماندازش در پی خلق چنین چشماندازی است. میزان موفقیت او بحث دیگری است که جای بحث آن اینجا نیست. مهم شناخت میثمی به عنوان یک پدیدار تاریخی است که بیش از صد سال است در جهت رشد و شکوفایی و توسعه ایران تلاش میکند. و هر چند با هزار مانع روبهرو شده و میشود، لیکن در پی گسست از تاریخ خود و گسست از ملت نیست. برای جناب آقای مهندس لطفالله میثمی آرزوی سلامتی و سربلندی دارم.