تا زمانیکه تحریم سر جایش است، نمی توانیم به برخورداری از منافع نهادهای مالی بریکس دلخوش باشیم / اگر مقامات دولتی ما دلخوش به عضویت در بریکس و شانگهای باشند، حتما دچار تصورات موهوم شده اند؛ در این صورت حتی ضرر عضو شدن می تواند از ضرر عضو نشدن بیشتر باشد
دعوت از ایران برای عضویت در بریکس از سوی حامیان دولت رئیسی یک دستاورد عظیم یاد شده است اما این اتفاق تا چه حد تاثیر مثبت بر روابط خارجی و اقتصاد خواهد داشت؟ آیا دولت رییسی بدون برجام میتواند از امتیازات بریکس استفاده کند؟
به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با کوروش احمدی،دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل، که در ادامه مشروح آنرا میخوانیم:
بریکس از چه اهمیتی در فضای بین الملل برخوردار است؟
بریکس در شرایطی به وجود آمد که اعضای آن در دهه ۲۰۰۰ از رشد شتابان اقتصادی برخوردار بودند. در آن زمان این کشورها بر آن بودند که باید در رقابت با اقتصادهای توسعه یافته غربی اجازه ندهند که کنترل آنها بر نهادهای مالی و اقتصادی بین المللی رشد آنها را کند کند و برای همین منظور بریکس را به وجود آوردند. اما وزن اقتصادی فاکتور مهمی در اعمال کنترل بر نهادهای بین المللی است. بریکس از این نظر در موقعیت مناسبی در برابر گروه رقیب یعنی گروه ۷ کشور صنعتی قرار ندارد. از حدود ۱۰۵ تریلیون دلار تولید ناخالص جهانی سهم گروه بریکس نزدی به ۲۷ تریلیون است و بقیه یا در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی و متحدین غربی در خاور دور تولید می شود یا توسط کشورهایی که بیشتر با غرب همسو هستند.
البته این هم مهم است که سهم بریکس از تولید جهانی بسیار نامتناسب بین اعضای بریکس توزیع شده است. سهم چین ۱۹.۳۷ تریلیون و روسیه ۲.۰۸ تریلیون و سهم آفریقای جنوبی زیر ۴۰۰ میلیارد دلار است. بعلاوه، اکنون مشکل این است که رشد اقتصادی اغلب دو رقمی اعضای بریکس در دهه ۲۰۰۰ از اواسط دهه ۲۰۱۰ به این سو کاهش زیادی یافته است و رشد چین طی دو سه ساله اخیر برای اولین بار طی چند دهه گذشته کاهشی بوده است.
هدف از تاسیس بریکس چه بود و ماهیت آن چیست؟
برداشت من این است که بریکس عمدتا یک مجمع گفتگو است. فاقد اسناد تاسیسی و فاقد دبیرخانه و مانند اینها است. بنیانگذاران بریکس (چین، روسیه، هند و برزیل) در بیانیه ای که در سال ۲۰۰۹ منتشر کردند صرفا هدف آنرا “ارتقاء گفتگو و همکاری بین کشورهایی عضو” دانستند. هدف آنها این بود که باید از طریق مشورت مستمر و همکاری با هم و همافزایی بر امکان ایستادگی مشترک در برابر تضییقات ناشی از نفوذ قدرتهای اقتصادی بزرگ در نهادهای مالی و پولی و تجاری بینالمللی بیافزایند. شکل گیری بریکس در واقع ناشی از ناخشنودی اعضا از کنترل غرب بر نهادهای مالی بین المللی و تمایل آنها به اینکه بریکس به عنوان یک نهاد مالی و پولی بتواند گزینه قابل اتکایی در مقایسه با نهادهای تحت کنترل غرب مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول باشد. مشکل این است که برغم گذشت ۱۴ سال از تشکیل بریکس، هنوز پیشرفت محسوسی در این رابطه مشهود نیست. بریکس کوشیده تا نهادهایی برای توسعه سرمایه گذاری در کشورهای عضو ایجاد کند مانند بانک توسعه نو NDB که سرمایه گذاری در طرحهای توسعه در دستور کار آن است. بریکس نهاد دیگری موسوم به “ترتیبات ذخیره احتمالی” (CRA) نیز ایجاد کرده که هدف آن حمایت از اعضا در برابر نوسانات ارزی جهانی و فشار نقدینگی است و تا حدودی قرار است وظایفی شبیه به وظایف صندوق بین المللی پول عهده دار شود. رای گیری و بهره مند شدن از کمک های این نهاد بریکس هم مشابه صندوق بین المللی پول است و کشورها متناسب با کمک مالی به آن می توانند از کمک های آن بهره مند شوند. مشکل این است که پیشرفت این کارها در بریکس تا کنون چندان سریع نبوده و اختلافات و ملاحظات ژئوپلیتیک، مانند آنچه بین هند و چین، در جریان است موجب مشکل در تصمیم گیری ها و تعیین اهداف بوده است. در این مورد، اختلاف در منابع و نیازهای اعضا مثل تولید کننده نفت بودن روسیه و وارد کننده نفت بودن بقیه اعضا که موجب سیاستگذاری های متعارض می شود، در این رابطه بی تاثیر نبوده است.
از نظر موضع گیری های اقتصادی، بریکس را می توان مشابه کوچک تر جنبش عدم تعهد و گروه ۱۵ دانست. این دو گروه اگر چه در جریان جنگ سرد مفید واقع شدند اما طی سه دهه گذشته کاملا به حاشیه رفته اند. بطور کلی، مشکل کشورهای در حال توسعه این است که تا کنون بر عکس کشورهای غربی در تشکیل نهادهای بین المللی توفیق چندانی نداشته اند. شاید یک دلیل موفقیت غرب کار آنها در چارچوب انترناسیونالیسم لیبرال و آمادگی آنها برای وانهادن بخشی از حقوق ناشی از حاکمیت ملی باشد. برخلاف کشورهای در حال توسعه که دو دستی به حقوق حاکمیت ملی چسبیده اند.
آیا پیوستن به بریکس می تواند کشور را از مذاکرات برای احیای برجام بی نیاز کند؟
قاعدتا مقامات دولتی خود باید بدانند که صِرف پیوستن به نهادهای بین المللی مانند سازمان شانگهای و بریکس مشکلی را حل نمی کند. یعنی باید بدانند که مادام که روابط اقتصادی ایران با جهان عادی سازی نشده و مادام که مثلا از یک سو تحریم ها همچنان برقرار است و ایران به توصیه های FATF ترتیب اثر نداده و از سوی دیگر اعضای بریکس عضو خود نهاد FATF هستند، ما نمی توانیم چندان به برخورداری از منافع نهادهای مالی بریکس دلخوش باشیم. حال اگر مقامات دولتی ما بی توجه به این ملاحظه مبنایی، دلخوش به عضویت در نهادهایی مانند بریکس و شانگهای باشند، حتما دچار تصورات موهوم شده اند و به این خاطر حتی ضرر عضو شدن می تواند از ضرر عضو نشدن بیشتر باشد.
فکر دلارزدایی از تجارت بین الملل که مقامات دولت شدیدا مشتاق آن هستند، اگر چه تا حدودی در رابطه تجاری بین چین و روسیه اجرایی شده، (بیشر به دلیل تحریم ها علیه روسیه) اما هنوز بیشتر در حد حرف است. و بریکس با سهم ۱۶ درصدی از تجارت جهانی مشکل می تواند در این رابطه از سطح برخی اقدامات جزئی در سطوح دو جانبه و حد حرف فراتر رود. البته این موضوع نیازمند بحث مفصل تریی است که از حوصله این مصاحبه خارج است.
نگاه دولت به بریکس تا چه حد واقعی و تا چه حد تبلیغاتی است؟
دولت سیزدهم هم البته حق دارد برای خودش تبلیغ کند و این تبلیغاتی که در ارتباط با سازمان شانگهای شد که تمام مراحل آن در دولت قبلی انجام شده بود، و در ارتباط با بریکس که این دولت درخواست آن را یک سال و اندی پیش داده بود، طبیعی است و از آن طرف نیز طبیعی است که افراد مستقل و مطلع از امور این تبلیغات را بپذیرند یا نپذیرند.
واقعیت این است که تصمیم به بزرگ کردن بریکس تصمیمی بود که سران بریکس بعد از یک دوره چند ساله اختلاف، خصوصا بین هند و چین، گرفتند و برای نیل به نتیجه و رفع نگرانی هند از ضد غرب شدن بریکس، طیفی از کشورهای شرق گرا و غرب گرا را دعوت کردند که گویا برخی از آنها حتی درخواست عضویت نکرده بودند. البته همین افزایش اعضا می تواند بر موثر و کارآمد بودن بریکس تاثیر منفی داشته باشد.
چرا عربستان پس از ارسال دعوتنامه از سوی بریکس، اعلام کرد که پس از بررسی لازم نتیجه را اعلام خواهد کرد؟
من اطلاع ندارم که آیا عربستان قبلا درخواست عضویت در بریکس را کرده بود یا نه. اینکه وزیر خارجه عربستان بعدا ضمن تشکر از بریکس برای دعوت به عضویت، اضافه کرد که بررسی می کنیم، می تواند به این معنی باشد که درخواستی از سوی عربستان مطرح نشده باشد. اما به هر حال بریکس یک مجمع گفتگو است و جای مناسبی است که برای کشورها که در نشست های پر سروصدای آن شرکت کنند و از تریبون آن استفاده کنند و در حاشیه نشست های آن با همتایان خود ملاقات و مذاکره کنند و …. از این نظر کار ایران برای عضویت در بریکس صرفنظر از نتایج آن درست بوده است. عربستان نیز می تواند ملاحظات مشابه ای داشته باشد.