روایت فردی که توانست مهاجم حرم شاهچراغ را متوقف کند: ابتدا فکر کردم صدای ترقه است / پشت سر فرد تروریست دویدم؛ در نزدیکی سقاخانه با زانو ضربه‌ای به او زدم، به زمین افتاد / اسلحه‌اش را به سمت دیگری پرت کردم، بعد دوستان حوزه امنیتی وارد شدند

 

 

روایت فردی که توانست مهاجم حرم شاهچراغ را متوقف کند: ابتدا فکر کردم صدای ترقه است / پشت سر فرد تروریست دویدم؛ در نزدیکی سقاخانه با زانو ضربه‌ای به او زدم، به زمین افتاد / اسلحه‌اش را به سمت دیگری پرت کردم، بعد دوستان حوزه امنیتی وارد شدند

فرزاد بادپا فردی است که توانست با فداکاری تروریستی که به حرم شاهچراغ‌(ع) حمله کرده بود، را متوقف کند.

به گزارش «انتخاب»، خبرگزاری میزان نوشت: فرزاد بادپا، فردی که با فداکاری توانست تروریستی که به حرم شاهچراغ (ع) حمله کرده بود را متوقف کند از نیرو‌های خدماتی حرم شاهچراغ (ع) است که حدود یک سال و ۲ ماه است که در حرم مطهر مشغول به کار است.

این نیروی خدوم حرم مطهر شاهچراغ (ع) لحظه ورود فرد تروریست را به حرم این گونه تشریح می‌کند: آن شب حرم زائران زیادی داشت، در زمان تیراندازی ابتدا فکر کردم صدای ترقه است، بیرون آمدم، دیدم زائری زمین افتاده است و خواهر زائری دیگری هم که تیر خورده بود و از پایش خون می‌آمد بر روی زمین افتاده بود.

وی ادامه داد: فرد تروریست با سلاح کلاشی که در دست داشت به سمت مردم حمله می‌کرد، پشت سرش دویدم به او حمله کردم و او را روی زمین انداختم تا زمانی که نیرو‌های عملیاتی رسیدند.

بادپا در پاسخ به این سوال که در لحظه‌ای که فرد تروریست را دنبال می‌کردید و به سمت شما برگشت، آیا نترسیدید که مورد حمله قرار بگیرید، گفت: در آن لحظه نگاه به گنبد حرم کردم و دلم قرص شد، احساس کردم فردی از پشت سر مرا به جلو هل داد و گفت حرکت کن؛ مطمئن بودم دست حضرت پشت سرم است.

این نیروی خدماتی فداکار ادامه داد: وقتی به فرد تروریست رسیدم با زانو ضربه‌ای به او زدم و به زمین افتاد. پس از آن دست‌هایش را به پشت آوردم، کلامی حرف نزد.

وی گفت: او را در نزدیکی سقاخانه به زمین زدم، در آن قسمت عصر‌ها فرش پهن می‌کنیم تا زائران استراحت کنند. حدود پنجاه تا شصت زائر آنجا بودند، فرد تروریست قصد حمله به آن‌ها را داشت من را که دید اسلحه را سمت من گرفت، خواست خدا و حضرت بود که به سمت من تیری شلیک نکرد البته من سریع‌تر به او رسیدم و او را روی زمین خوابانده و اسلحه‌اش را به سمت دیگری پرت کردم و بعد دوستان حوزه امنیتی وارد شدند و فرد مهاجم را در اختیار گرفتند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا