دوستی با نکونام، قتل باورنکردنی پدر و آقای گلی یورو؛ گفتوگو با ساوو میلوشویچ

به گزارش هشت صبح و به نقل از ایسنا؛
سرمربی جدید نساجی که یکی از بازیکنان مطرح یوگوسلاوی سابق است در گفتوگو با ایسنا از تجربه حضور در فوتبال ایران میگوید. او همچنین از راهحلش برای مواجهه با مصائب زندگیاش مانند مرگ سینیشا میهایلوویچ و به قتل رسیدن پدرش توسط پدربزرگش صحبت کرد.
به گزارش ایسنا، فوتبال ایران طی دو ماه اخیر شاهد حضور یکی از فوتبالیستهای مطرح اروپا در اوایل قرن ۲۱ است. ساوو میلوشویچ؛ مهاجم مطرح اهل یوگوسلاوی سابق که سابقه پوشیدن پیراهن استون ویلا، اوساسونا، رئال ساراگوسا، سلتاویگو، اسپانیول و روبین کازان را در کارنامهاش دارد و در ۴۵۹ بازی باشگاهی در اروپا، آمار ۱۴۵ گل و ۴۹ پاس گل را به نام خود ثبت کرد.
میلوشویچ همچنین در مجموع برای تیمهای ملی یوگوسلاوی، صربستان – مونتگرو و صربستان ۱۰۲ بازی ملی انجام داد و ۳۷ گل ملی به ثمر رساند. مهمترین عناوین میلوشویچ در طول دوران فوتبالش به عنوان بازیکن، آقای گلی یورو ۲۰۰۰، قهرمانی کوپا ایتالیا فصل ۰۲-۲۰۰۱ به همراه پارما و قهرمانی لیگ کاپ ۱۹۹۶ با استون ویلا است.
البته میلوشویچ در زندگی شخصیاش با اتفاقات سختی مواجه بوده است، از جنگهای داخلی کشورش تا از دست دادن سینیشا میهایلوویچ که دوست صمیمیاش بود و مهمتر از همه، کشته شدن پدرش به دست پدر بزرگش. بعدها پدر بزرگ میلوشوویچ در دادگاه گفت که اگر فرزندش به او ضربه نمیزد، او را با گلوله به قتل نمیرساند!
اینها مقدمهای بود تا در ادامه، مصاحبه ایسنا با ساوو میلوشویچ را بخوانید:
* اول از همه میخواهم درباره تجربه حضورت در ایران بپرسم. حدود یک ماه است که به ایران آمدی. شاید بعضی از جنبههای فرهنگی ما برای تو عجیب بوده، شاید هم نبوده باشد. چه چیز عجیبی را این روزها تجربه کردی؟
در واقع هیچ چیزی برای من عجیب نبوده. تا الان همه چیز مواردی بوده که من توقع آن را داشتهام. من اطلاعات زیادی راجع به مردم ایران، تاریخ، فرهنگ و سنتهای ایران دارم. برای همین هر چه هست، درباره آن میدانستم. من از صربستان آمدم که آن هم کشوری با سابقه تاریخی طولانی و فرهنگ غنی است. از خیلی جهات شباهت زیادی به هم داریم. آب و هوا هم تقریبا یکی و شبیه به بلگراد است. چیزهایی که برای من عالی بوده، یکی غذا بوده که مثل غذاهای صربستانی است. در نتیجه من هیچ مشکلی برای تطبیق دادن زندگیام در ایران و مواجهه با مردم این کشور نداشتم. ضمن این که خوشامد گویی گرمی از سوی مردم و باشگاه برای من انجام شد. در نتیجه مواجهه اولیه من با ایران و باشگاه نساجی فوقالعاده بوده است.
* قبل از این که به ایران بیایی چقدر درباره ایران اطلاعات داشتی؟
من میدانم که ایران یکی از قدیمیترین تمدنهای بشری است. من میدانم که حدود ۲۰ سال کم و بیش با مشکلات سیاسی مواجه بودید، مثل اتفاقی که در صربستان رخ داده است. شما با تحریمهای اقتصادی غرب مواجه هستید، دوباره شبیه چیزی که سالها پیش صربستان با آن مواجه بود. در خیلی موارد ما در طول تاریخ مشکلات مشابهی داشتهایم.
* وقتی به ایران آمدید یک چسب زخم زیر چشمت زده بودی که حتی برای رسانههای خارجی هم سوال به وجود آورده بود. چه اتفاقی افتاده بود؟
فقط یک اتفاق بود که در خانهام رخ داده بود. من به گوشه میز خوردم و خوششانس بودم که فقط پایین چشمم آسیب دید ولی در کل اتفاق خاصی نبود.
وقتی سه، چهار تیم قدرتمندتر نسبت به تیمهای دیگر در لیگ وجود دارند؛ مانند استقلال، پرسپولیس، تراکتور و سپاهان، چیزی که اتفاق میافتد این است که باقی تیمهای لیگ بیشتر دفاعی بازی میکنند چرا که بازیکنانی به کیفیت آن ۴ تیم ندارند. برای همین با لیگی مواجه میشوید که تیمهایی دارد که بسیار دفاعی بازی میکنند. با این اوصاف نمیتوانید گلهای زیادی به ثمر برسانید. حرف من این است که کم گل بودن لیگ ایران به خاطر ذهنیت این لیگ است.
* سوال بعدی من درباره لیگ ایران است. لیگ ما با مشکلات زیادی از جمله مشکلات زیرساختی مواجه است. مشکلاتی مانند کیفیت بد زمینها یا برخی رفتارهای غیرحرفهای از سوی بازیکنان و هواداران فوتبال. عجیبترین چیزی که در فوتبال ایران دیدی چه بوده؟
چیزی که اینجا وجود دارد، در خیلی کشورهای دیگر هم هست و فقط به ایران تعلق ندارد. شناخت من باتوجه به حضور یکماههام در ایران، بازیهایی که انجام دادهایم و همچنین مواردی است که از طریق رسانهها دیدم. در ایران کیفیت وجود دارد چرا که ایران همیشه بازیکنان خوبی داشته است. برداشت اولیه من حاصل این یک ماه است. فلسفه بازی من بازی سریع است. برای انجام این کار لازم نیست سریع بدوید، بلکه لازم است که سریع پاسکاری و انتقال توپ را انجام دهید. ما اینجا باید با سرعت ۵ فوتبال بازی کنیم. برای نمایش یک فوتبال با چنین سرعتی نیاز به انجام کارهای تاکتیکی و تکنیکی با همین سرعت دارید. شاید در حال حاضر ما میتوانیم از نظر تاکتیکی با سرعت ۴ بازی کنیم. این مشکل اصلی ماست چرا که ما در جریان بازی نیاز به جابجایی و ترنزیشنهای پرتعدادی داریم. به همین دلیل بیشتر تیم تلاش میکنند که کارها را با سرعت بیشتری انجام دهند.
من فکر میکنم که فوتبال ایران از نظر تاکتیکی میتواند بهتر شود. اگر تیمهای ایرانی از نظر تاکتیکی بهتر شوند، آنها میتوانند با سرعت بیشتری بازی کنند و بیشتر از تکنیکشان استفاده کنند چرا که بازیکنان ایرانی تکنیک خوبی دارند و همچنین سرعت هم دارند اما از نظر تاکتیکی مشکل دارند و مالکیت توپ را از دست میدهند و نمیتوانند ۱۰۰ درصد تمرکزشان را روی اجرای آن بگذارند. اگر بازیکنان ایرانی از نظر تاکتیکی بهتر شوند، باقی جنبههای بازی هم در آنها بهتر خواهد شد.
* نظرت راجع به کیفیت چمنها چیست؟ به نظرت کیفیت چمنهای ایران مناسب اجرای فلسفهای که مدنظرته هست؟
ما در زمین خانگی خودمان، زمین گلگهر، مس و استقلال بازی کردیم که کیفیت خوبی داشتهاند. من هنوز زمین چمن بد در ایران پیدا نکردهام. (باخنده)
* پس خیلی خوششانس بودی، اگر به اراک بروی و زمین فعلی را ببینی متوجه حرف من خواهی شد.
باید ببینیم ولی فعلا در چمنهای خوبی بازی کردهایم.
* یکی از مشکلات فوتبال ایران بازیهای کم گل است. شما کمتر مهاجمی را پیدا میکنی که در پایان فصل ۱۰ گل زده باشد. این موضوع فشار زیادی روی مهاجمان هم میگذارد. از نظر تو این مشکل تکنیکی است یا ذهنی؟ تو خودت زمانی که جوان بودی و در استون ویلا بازی میکردی چنین مشکلی داشتی. تو با مشکل گلزنی مواجه شده بودی و رسانهها به تو لقب Miss-a-lot-evic داده بودند (Miss-a-lot-evic به معنی از دست دادن خیلی زیاد موقعیت و evic بخش پایانی اسم میلوشویچ است) اما تو از این مرحله عبور کردی و به یکی از بهترین بازیکنان استون ویلا تبدیل شدی. حالا به نظرت مشکل گلزنی فوتبال ایران از کجاست؟
اول از همه باید بگویم که گلزنی سختترین کار در فوتبال است. این آسان نیست.
بازی ایران – یوگوسلاوی را به خوبی به یاد دارم. من یادم هست که بازی خیلی سختی مقابل ایران داشتیم و حتی یک شوت هم نتوانستیم به سمت دروازه ایران بزنیم. من در آن بازی ۶۰ دقیقه بازی کردم اما نهایتا ۵ بار توپ به پایم خورد. بازیکنان ایران من را به طور کامل مهار کرده بودند و نهایتا ما با ضربه ایستگاهی میهایلوویچ به گل رسیدیم. ایران در آن بازی خیلی خوب بازی کرد و برای ما بازی سختی رقم خورد. من آن زمان علی دایی را میشناختم چون همه او را میشناختند.
* بله، دفاع کردن خیلی راحتتر است.
موضوعی که میخواهم بگویم باتوجه به شناخت یک ماهه من از فوتبال ایران است اما من این مشکل را در کشورهای مختلف حتی ۲۰ سال پیش در صربستان دیدم. وقتی سه، چهار تیم قدرتمندتر نسبت به تیمهای دیگر در لیگ وجود دارند؛ مانند استقلال، پرسپولیس، تراکتور و سپاهان، چیزی که اتفاق میافتد این است که باقی تیمهای لیگ بیشتر دفاعی بازی میکنند چرا که بازیکنانی به کیفیت آن ۴ تیم ندارند. برای همین با لیگی مواجه میشوید که تیمهایی دارد که بسیار دفاعی بازی میکنند. با این اوصاف نمیتوانید گلهای زیادی به ثمر برسانید. این مشکلی است که من در لیگ ایران دیدم.
پس یک چیزهایی باید در لیگ ایران تغییر کند. من خودم مهاجم بودم در نتیجه دوست دارم که تیمم تهاجمی بازی کند اما در حال حاضر من نساجی را با شرایطی که دارد انتخاب کردم و باید بهترین چیزی که میتوان از نساجی استخراج کرد را در نظر بگیرم. من فکر میکنم از برخی جهات تهاجمی بهتر شدهایم. البته هنوز در گل زدن مشکل داریم. حرف من این است که کم گل بودن لیگ ایران به خاطر ذهنیت این لیگ است. در این لیگ به دفاع کردن عادت کردهاند. این موضوع باعث میشود که اعتماد به نفس از بازیکنان به خصوص مهاجمان گرفته شود و اگر اعتماد به نفس نداشته باشید، بازی کردن سخت است.
ما مهاجمان آدمهای خاصی هستیم؛ اگر گل نزنیم از همه نظر افت میکنیم. در نتیجه باید با مهاجمان بیشتر صحبت کرد چرا که آنها بیشتر از باقی بازیکنان به صحبت کردن نیاز دارند. اگر بازیکنان پستهای دیگر بد یا خوب بازی کنند، آن قدر تحت فشار قرار نمیگیرند اما اگر مهاجمان دو سه بازی گل نزنند همه روی سرشان میریزند. حتی خود ما مهاجمان در این شرایط فشار بیشتری به خودمان میآوریم. به همین دلیل باید به مهاجمان اعتماد به نفس داد. در حال حاضر ما تلاش میکنیم که بیشتر رو به جلو بازی کنیم و بتوانیم موقعیتهای بیشتری ایجاد کنیم.
* نظرت درباره شرایط نساجی چیست؟ فکر میکنی میتوانی نساجی را در لیگ برتر نگه داری؟
قطعا، قطعا. من وقتی آمدم شرایط را میدانستم و نمایشی که در بازیهایمان دیدم من را امیدوارتر کرده است. اگر ما بتوانیم به این روند ادامه دهیم، نتیجه خود به خود به دست میآید. اما ما مجبوریم. باید کیفیت لازم را برای انجام این کار داشته باشیم.
* یک فلشبکی به گذشته داشته باشیم. بیشتر اهالی فوتبال در ایران فکر میکنند که اولین برخورد تو با فوتبال ایران به بازی ایران – یوگوسلاوی در جام جهانی ۱۹۹۸ برمیگردد اما قبل از آن، تو تجربه انجام بازیهای متعددی در استون ویلا با مارک بوسنیچ داشتی، دروازهبانی که در بازی ایران – استرالیا که منتهی به صعود ایران به جام جهانی شد، برای استرالیا بازی کرد. بعد از بازی ایران – استرالیا با مارک بوسنیچ صحبتی داشتی یا قبل و بعد از بازی ایران – یوگوسلاوی؟
باید بگویم که اگر صحبتی درباره ایران با بوسنیچ داشتهام، یادم نمیآید اما بازی ایران – یوگوسلاوی را به خوبی به یاد دارم. من یادم هست که بازی خیلی سختی مقابل ایران داشتیم و حتی یک شوت هم نتوانستیم به سمت دروازه ایران بزنیم. من در آن بازی ۶۰ دقیقه بازی کردم اما نهایتا فقط ۵ بار توپ به پایم خورد. بازیکنان ایران من را به طور کامل مهار کرده بودند و نهایتا ما با ضربه ایستگاهی میهایلوویچ به گل رسیدیم. ایران در آن بازی خیلی خوب بازی کرد و برای ما بازی سختی رقم خورد.
* کسی از بازیکنان ایران در آن بازی را میشناختی؟ مثل علی دایی، خداداد عزیزی و …
همه علی دایی را میشناسند.
* نقطه اشتراک دیگر تو و فوتبال ایران، جواد نکونام است. تو با جواد نکونام ۱۷ بار در اوساسونا کنار هم بازی کردید. درباره جواد نکونام به ما بگو.
جواد اولین فرد ایرانیای بود که به صورت شخصی از کشور شما آشنا شدم. خیلی سریع جواد نکونام قدرت ذهنی خودش را نشان داد. وقتی ما در داخل زمین بازی میکردیم یا در خارج از زمین با او صحبت میکردم، نقاط اشتراک زیادی بینمان وجود داشت؛ خصوصا از لحاظ تاریخی. ما دوستان خیلی خوبی هستیم و خیلی خوشحالم که الان اینجا هستم و میتوانم جواد را ببینم چون که او فردی فوقالعاده است و همچنین بازیکن فوقالعادهای هم بود.
* با او قبل از این که به ایران بیایی صحبت کردهای؟
نه قبل از آمدنم به ایران صحبت نکردم اما الان چرا.
* آیا جواد نکونام نکته خاصی از فوتبال ایران به تو منتقل کرده است؟
یک چیزهایی گفته است اما زمانی که من به ایران آمدم، او خارج از ایران بود. الان میخواهیم یک قرار در رستوران با هم بگذاریم و او قول داده که همه چیز را درباره فوتبال ایران به من بگوید. در روزهای آینده حتما همدیگر را میبینیم.
* تو خاطرات خوب و بدی از فوتبال چه در دوران بازیگری و چه در دوران مربیگری داری. بردن کفش طلا در یورو ۲۰۰۰ یا بازی در جام جهانی ۱۹۹۸ و ۲۰۰۶. بهترین و بدترین خاطره تو به عنوان بازیکن و مربی چه بوده است؟
بهترین خاطره من یوروی بلژیک و هلند (یورو ۲۰۰۰) بود که توانستم آقای گل شوم. بدترین خاطره من هم باخت ۶ بر صفر مقابل آرژانتین در جام جهانی آلمان بود.
* اولین بازی مسی در جامهای جهانی بود.
بله، دقیقا. اینها بهترین و بدترین خاطرات من از فوتبال بود.
* سوال پایانی من درباره زندگی شخصی خودت است که فراز و نشیب زیادی داشته است. تراژدیهای زیادی برای تو در طول زندگیات رخ داده است. از جنگ داخلی در کشورت، از دست دادن بهترین دوستت سینیشا میهایلوویچ، کشته شدن پدرت به دست پدر بزرگت. سوال من درباره فوتبال نیست. میخواهم بدانم که ساوو میلوشویچ توانست به این فراز و نشیبها غلبه کند و مسیر زندگیاش ادامه دهد؟
این خیلی ساده است. راحت نیست ولی ساده است. من آدم معتقدی هستم. من از صمیم قلب به خدا اعتقاد دارم. اگر شما به خدا اعتقاد داشته باشید میتوانید هر اتفاقی را در زندگی بپذیرید. به خاطر این که هر اتفاقی به یک دلیلی رخ میدهد. همانطور که گفتید من فراز و نشیب زیادی در زندگیام تجربه کردم. وقتی ما خوشحال هستیم از خدا نمیپرسیم چرا ولی وقتی اتفاق بدی رخ میدهد، از خدا میپرسیم چرا. ما نباید این کار را انجام دهیم. اگر شما از صمیم قلب به خدا اعتقاد داشته باشید، این اعتقاد به خاطر این است که شما به خوبیها اعتقاد دارید، به این که به اطرافیانتان خوبی کنید اعتقاد دارید. اگر شما از صمیم قلب به خدا اعتقاد داشته باشید، از او نمیپرسید چرا. هر چیزی، چه خوب باشد یا چه بد را میپذیرید. من تلاش میکنم که آدم خوبی باشم و برای خوبیها تلاش کنم. مطمئن باشید خدا هم در مواقع سخت حواسش به من است. علاوه بر این، فرزندانم. من وقتی به خانه میروم و فرزندانم را میبینم حالم خوب میشود.
* آنها به نوعی انگیزهای برای زندگیات هستند…
دقیقا. علاوه بر این، دوستان نزدیکم و خانوادهام هم هستند. اگر شما دوستان و خانواده خوب داشته باشید، در سختیها به شما کمک خواهد شد. ولی از همه مهمتر اعتقاد قلبی من به خداست. این فرمولی است که در زندگی به آن رسیدهام و میتوانم به شما بدهم. فرمول خوبی است. البته هر فردی باید به دنبال فرمول شخصی خودش بگردد. شاید اعتقاد به خدا کافی باشد، شاید داشتن دوستان نزدیک کافی باشد، شاید داشتن خانواده خوب هم کافی باشد.
انتهای پیام