سیاسی

تغییر تصمیمات جبهه مقاومت و ضرورت بازنگری دربرخی تحلیل های رسمی – هشت صبح

به گزارش هشت صبح و به نقل از مهر :

خبرگزاری مهر_گروه سیاست، علی موسوی: با گذشت بیش از ده روز از عملیات وعده صادق و خوابیدن گرد و غبارها، اکنون زمان آن است که بدون هیجان، با دقت به گذشته و آینده نگاه کنیم تا بتوانیم خود را برای مراحل بعدی حرکت رو به اوج پرچم جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، آماده سازیم

۱: خبر رهبر انقلاب از تغییر تصمیمات جبهه مقاومت و جبهه مقابل

۱۵ فروردین رهبر معظم انقلاب در جمع مسوولین نظام، خبر از یک تغییر عمیق و بزرگ در جهان دادند. تغییری که نتیجه اش تحمیل تحول در معادلات جاری بین المللی توسط ایران و جبهه مقاومت است:
«نظام اسلامی روزبه‌روز ان‌شاء‌الله قوی‌تر خواهد شد و دشمنانش روزبه‌روز ضعیف‌تر خواهند شد؛ و محاسبات منطقه‌ای، بعد از این حادثه‌ی طوفان‌الاقصی تغییر کرده است و تغییر خواهد کرد؛ آن محاسبات [قبلی] دیگر وجود ندارد. هم تصمیمات جبهه‌ی مقاومت، هم تصمیمات جبهه‌ی مقابل ناگزیر تغییر پیدا خواهد کرد؛ کما اینکه تغییر هم پیدا کرده و وضع مقاومت در منطقه وضع دیگری شد و بیشتر از این دگرگون خواهد شد و دشمنان اسلام و دشمنان مقاومت و دشمنان جمهوری اسلامی مجبورند و ناگزیرند که به این تغییرات تن بدهند و بدانند که نمی‌توانند در این منطقه بر جامعه‌ی مسلمان حکمروایی و فرمانروایی کنند.» این امر خبر از تغییر راهبردهای ایران می‌داد. تغییری که رونمایی آن ۱۰ روز بعد در ۲۵ فروردین ماه با عملیات وعده صادق مشاهده شد

۲: تلقی شعاری تحلیلگران رسمی جبهه خودی و جبهه دشمن از این بیان رهبر انقلاب

ارزیابی امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها بر اساس سیاست صبر استراتژیک این بود که ایران به دنبال ندادن بهانه برای مداخله امریکا در این جنگ و تبدیل نشدن جنگ، به جنگ مستقیم ایران و اسرائیل است چه برسد به جنگ مستقیم ایران و امریکا. همین ارزیابی داخل ایران نیز تکرار می‌شد. زمزمه برخی از مسوولین نظام و تحلیل‌های رسمی منتسب به نظام نیز این بود که چنین مواجهه‌ای با توجه به اثر افزایشی بر نرخ ارز و در نتیجه فشارمعیشتی مردم، جایی برای حمایت عمومی در وضعیت کنونی معیشتی مردم ندارد. از این رو اسرائیل با چراغ سبز امریکا خط قرمز بعدی را نیز زیر پا گذاشت تا ناتوانی ایران در پاسخگویی به هتک حیثیتش را هم به مردم داخل ایران و هم به مردم جهان اسلام مخابره کند. امریکا و اسرائیل مطمئن بودند که ایران پاسخ متقابل نخواهد داد.

بخش قابل توجهی از مسوولین کشور نیز بر اساس همین تحلیل، چنین اطمینانی داشتند. این امر در خطبه امامان جمعه کشور پس از حمله اسرائیل به طور هماهنگ شده‌ای انعکاس پیدا کرد. بر همین اساس، بدنه عمومی مردمی نیز جمع بندی اش عدم پاسخ متقابل بود. «پیام اسرائیل به خوبی به داخل و خارج ایران منتقل شده بود.»، ایران جرأت پاسخگویی ندارد و بار دیگر می‌خواهد درگیری‌های حماس و حزب الله و انصار الله و مقاومت عراق را به عنوان انتقام، فاکتور کند. هرچند بازخورد این اظهار نظر علنی مسوولین امنیتی و نظامی در مرتبه قبل درس عبرتی شد که دیگر از این تعبیر استفاده نشود اما این تحلیل‌ها از تریبون‌های غیر رسمی نماز جمعه و مطبوعات و کانال‌های تحلیلی رسمی و استاندارد نظام می‌توانست تکرار شود. چرا که ارزیابی نهایی اینکه بود ایران همانطور که از اول طوفان الأقصی از خاک خودش مستقیم اسرائیل را هدف قرار نداده بود، همچنان نیز همین استراتژی را در پیش خواهد گرفت. مطمئن باشید، ایران هیچ پاسخ مستقیمی به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه نخواهد داد، «نه مردم آماده‌اند چنین اراده‌ای دارند و نه مسولین» دقیقاً مقابل تعبیری که پس از پاسخ دندان شکن ایران، رهبر معظم انقلاب در توصیف صحنه اصلی نبرد بیان فرمودند.

۳: ضرورت بازنگری بدنه انقلابی و جبهه دشمن در تحلیل صحنه

طرفه آنکه تریبون تحلیلگران رسمی و امامان جمعه و مسوولین کشور، پس از تصریح رهبر معظم انقلاب به «پاسخ پشیمان کننده» همچنان توقعی بر پاسخگویی مستقیم از خاک ایران به اسرائیل نداشتند و با اخبار درز داده شده از پاسخ مستقیم ایران از خاک خود به اسرائیل با دیده شک و تردید می‌نگریستند و همچنان تلاش می‌کردند توقع چنین مواجهه‌ای را در افکار عمومی از بین ببرند. به زعم حقیر، بیش از امریکا و اسرائیل، این بخش رسمی از این پاسخ شگفت زده شدند، هرچند به روی خود نیاورند.

پس از انجام عملیات و عدم پاسخگویی اسرائیل و امریکا، همه در حال تمجید از این مواجهه مقتدرانه اند اما برای بازنگری در تحلیل‌ها، باید به ایام پس از هتک حرمت کنسولگری ایران توسط اسرائیل برگردیم. در آن ایام بدنه انقلابی با مطالبه سنگین و گاه انتقادی خود معتقد بودند به دلیل قدرت بالای ایران و ضعف بالای دشمن، حمله ایران به اسرائیل هیچ پاسخی از سمت اسرائیل و امریکا به دنبال ندارد و ایران اگر هم نمی‌خواهد مستقیم پاسخ دهد، حداقل از همانجایی که به خاکش تعرض شده لازم است پاسخ اسرائیل را بدهد. در مقابل تریبون‌های رسمی جریان انقلابی را متهم به بدبین کردن مردم نسبت به مسوولین با بالابردن مطالبات کرده و با قاطعیت معتقد بودند این مواجهه با راهبرد رهبر انقلاب در عقب کشیدن ایران از صحنه جنگ و مشغول شدن بقیه جبهه مقاومت در جنگ سازگار نیست. از سویی در صورت مداخله ایران، امریکا و اسرائیل پاسخ خواهند داد و حداقل اثرش افزایش نرخ ارز خواهد بود و «چنین اراده‌ای نه در مردم هست و نه مسوولین». جالب‌تر از همه اینکه آثار هیجانی پاسخ ایران بر نرخ ارز نیز با اطمینان بازار از عدم پاسخ امریکا و اسرائیل، بر طرف شد. باشد که تریبون رسمی تحلیلی ایمان بیاورد به «فانقبلوا بنعمه من الله و فضل لم یمسسهم سوء»

برخی پس از تصریح رهبر معظم انقلاب به «پاسخ پشیمان کننده» خبر درز شده حمله مستقیم از خاک ایران را توقع سازی کاذب در فضای افکار عمومی قلمداد می‌کردند. لذا سیل تحلیل‌ها و موضع گیری ها، خصوصاً موضع ائمه جمعه در تخطئه فشار مطالبه انتقام افکار عمومی، به دنبال دورساختن افکار عمومی از مطالبه انتقام و پایین کشیدن فتیله این فشار بود. این مداخلات و تحلیل‌ها نگران کننده بود چرا که به اسم فشار نیاوردن به بدنه مسوولین نظام و عدم ضرورت بالا بردن مطالبه انتقام، می‌توانست فشار روی رهبر انقلاب برای اعمال این تصمیم قاطع را بالا ببرد و افکار عمومی را خاموش کند. واقعیت این بود که فشار مطالبه انتقام افکار عمومی ایران و وعده صریح و علنی رهبری انقلاب قاطع‌تر از آن بود که بخواهد خللی در تصمیم مسوولین نظامی پدید آورد. آنچه در نهایت تحقق پیدا کرد انعکاس اراده مردم و رهبر انقلاب در مطالبه «پاسخ پشیمان کننده» و تبعیت مسوولین نظامی از این اراده ملی و ولایی ایران بود.
واقعیت این است که معادله اصلی در صحنه نظامی رقم نمی‌خورد بلکه صحنه اصلی نبرد طبق تبیین رهبری انقلاب، افکار عمومی بود:
«موضوع تعداد موشک‌های شلیک شده و یا موشک‌های به هدف اصابت کرده که طرف مقابل بر روی آنها متمرکز شده، موضوع دست دوم و فرعی است، موضوع اصلی ظهور قدرت اراده ملت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بین‌المللی و اثبات آن است»

پاسخ قاطع ایران نشان داد جملات ۱۵ فروردین رهبر معظم انقلاب صرفاً رجز خوانی و شعار و گفتار درمانی غرور جریحه دار شده مردم ایران نبود. اکنون وقت بازبینی متواضعانه تحلیلگران رسمی از آن جملات طلایی است. این بازبینی باید متمرکز بر این امر باشد که «تغییرات تصمیمات جبهه مقاومت و دشمن» در مقطع کنونی چه خواهد بود؟ مگر تصمیمات جبهه مقاومت و دشمن تا به حال چه بوده که از حال به بعد تغییر می‌کند؟ این تغییر چقدر تهاجمی‌تر می‌شود؟ آیا در این مرحله وارد جنگ علنی با تمام جبهه استکباری جهانی خواهیم شد؟ و سوال‌های مهم دیگری که در این ایام ذهن دشمنان ما را بیش از ما مشغول خود کرده است.
پاسخ به این سوالات از این رو برای تریبون‌های تحلیل رسمی مهم است که طبق تصریح رهبر انقلاب «موضوع اصلی ظهور اراده ملت ایران» است

۴: راهبرد کلان مقاومت در عصر تقیه

ادبیات راهبردی «مقاومت «با دقت بسیار بالایی انتخاب شده است.و تفاوت جدی با ادبیات راهبردی جریان‌های «جهادی» دارد. ترجمه راهبرد مقاومت ارجاع به راهبرد «صبر» دارد. راهبرد مقاومت یا همان صبر استراتژیک در مقابل طاغوت (امپراطوری آمریکایی _اسرائیلی در منطقه مان)، یک راهبرد ثانوی (به وزان احکام شرعی ثانوی) است. این حکم ثانوی ذیل عنوان کلان دوران «تقیه» است بر اساس منطق ائمه متأخرین تا ظهور حضرت ولی عصر عج ادامه خواهد داشت. راهبرد محافظه کارانه از تقیه در ادبیات فقهی رهبر انقلاب به راهبرد تهاجمی ارتقا یافته است. تقیه ترس (سپر) مومن است. سپر در صحنه جنگ به کار می‌رود.
به هر حال راهبرد عصر تقیه، متفاوت از راهبرد عصر ظهور است.
دوران ظهور، دوران راهبرد «جهاد» بر منطق حکم اولی دارالاسلام و دارالکفر است. گذشته از وجوب دفاع کفایی همه مسلمین از دارالاسلام اما تا قبل ظهور راهبرد مقاومت به سمت راهبرد جهاد تغییر نمی‌کند.

۵ : عبور از مقاومت دفاعی (پدافندی) به مقاومت پیشروانه (آفندی) در مرحله پیش از ظهور

ما در استراتژی مقاومت پس از فتنه داعش در عراق و سوریه به دوره جدیدی رسیده‌ایم. مقاومت ما از مرحله دفاعی تبدیل به مقاومت پیش رونده شده است. ما نه فقط مسوولیت هدایت و پشتیبانی یک محور در حال پیشروی و توسعه در سطح منطقه‌ای را داریم و محدودیت‌های مردمی بومی هر هسته‌های مقاومت در هر جغرافیایی را، با کمک جغرافیای دیگر محور برطرف می‌کنیم، بلکه خودمان مستقیماً در مقابل طاغوت آمریکایی اسرائیلی وارد عمل مستقیم شده و بخشی از تقیه را کنار می‌گذاریم و تهاجمی‌تر اقدام می‌کنیم. میزان کنار زدن تقیه نباید وارد سطح جهاد و حتی دفاع به معنای اولیه شرعی اش بشود.

آنچه به غربی‌ها «بازدارندگی فعال» می‌نامند، تعبیری محافظه کارانه از مقاومت پیشروانه و تهاجمی است. «بازدارندگی» استراتژی دفاع است نه پیشروی و تهاجم. ایران به وضوح در حال پیشروی است و دشمن ما هنوز نمی‌خواهد این امر را باور کند.
تا پیش از طوفان الاقصی، جبهه مقاومت در واکنش دفاعی به حمله حریف وارد عمل می‌شد. طوفان الاقصی اولین مداخله تهاجمی و آفندی جبهه مقاومت بود. ما در دوره جدید پس از طوفان الأقصی به برکت شکل گیری اتصال یکپارچه جبهه مقاومت، وارد مرحله‌ای جدید «مقاومت تهاجمی» شده‌ایم. در این مرحله جدید، در برزخ مقاومت و جهاد یا دفاع وتهاجم هستیم. باید الگوی جدیدی از صبر و مقاومت و تقیه در مقابل نظام حاکم بین المللی، در عین مواجهه «علنی» بازدارنده و حتی پیش رونده و تهاجمی داشت. هنرنمایی رهبر معظم انقلاب نه فقط رساندن ایران به مقطع کنونی، بلکه طراحی همین دوران است. دورانی که ما را به آستانه ظهور نزدیک می‌کند. این راهبرد نه تنها از فقاهتی عمیق در سیره ائمه متأخرین سر بر می‌آورد بلکه نیازمند تلفیق آن با سیره نبوی است. این اجتهاد رهبر انقلاب، الگوهای متنوعی را متناسب با مقاطع مختلف استنباط کرده و روی زمین با مهندسی و معماری محقق کرده است. در این دوره جدید، ایران عزیز باید آمادگی مواجهه تهاجمی‌تر و مقتدرانه‌تری را داشته باشد. هر نوع فهم ارتجاعی و محافظه کارانه از این مرحله جدید، با موقف دوران کنونی ناسازگار است.

مسوولیت بدنه انقلابی ما نه فقط در همراه کردن بدنه مردمی با نقش آفرینی نظامی امنیتی «مقاومت تهاجمی» بلکه در آماده ساختن مردم ایران جهت نقش آفرینی مستقیم اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای در خارج از مرزهایمان تحت راهبرد «مقاومت تهاجمی «است. هرچند همچنان اولویت اول ما «تبدیل ایران به الگوی پیشرفته اسلامی» است اما حواسمان باشد که الگو شدن یک پروژه منقطع از محیط نیست. ایران باید مرجعیت الگویی در منطقه پیدا کند و این یعنی ابعاد مقاومت تهاجمی اقتصادی و رسانه‌ای و فرهنگی ایران نیز باید هم پای رویکرد مقاومت تهاجمی نظامی ما پیش برود. این یک پروژه پر مولفه و هوشمندانه و ضروری در مقطع کنونی است

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا