سیاسی

نابینایی سیاسی! | سایت انتخاب

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

سیدهادی برهانی؛ استاد مطالعات اسرائیل دانشگاه تهران: حمله گسترده پهبادی و موشکی به اسرائیل را می‌توان دومین حرکت از این نوع در تاریخ عملیات نظامی کشور بشمار آورد. در اولین مورد، حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عین الاسد، موفقیت و دقت این عملیات تحت الشعاع اشتباه مرگبار پدافند هوایی کشور و سقوط جانسوز هواپیمای مسافربری اوکراین قرار گرفت و از تاثیر لازم بازماند. در دومین نمونه، حمله موشکی به پایگاه هوایی نواتیم اسرائیل، تمهیدات و برنامه ریزی‌های لازم مانع بروز فاجعه مشابهی شد، اما متاسفانه عامل دیگری موفقیت و اهمیت این دستاورد نظامی تاریخی را زیر سوال برده است.

حمله گسترده و بی سابقه به اسرائیل که با استفاده از صد‌ها پهباد و موشک ایرانی انجام شد، چندین ساعت نفس‌ها را در سینه منطقه و حتی جهان حبس نمود. از زمان آغاز حمله، در ساعات پایانی روز شنبه ۲۵ فروردین، تمام خبرگزاری‌ها و شبکه‌های خبری جهان خبر اول خود را به این تحول اختصاص دادند. این پوشش خبری نه تنها تا پایان حمله (بامداد روز بعد) ادامه یافت بلکه تا چندین روز در صدر اخبار جهان جای داشت. جسارت فرماندهینظامی کشور برای طراحی چنین حمله گسترده‌ای به اسرائیل (که از ظرفیت بازدارندگی کم نظیری برخوردار است)، جهان را تحت تاثیر قرار داد. بر اثر این حمله، اسرائیل یک شب را از شدت وحشت نخوابید و پس از حمله خود را در وضعیت متفاوتی از نظر امنیت و توان بازدارندگی یافت. ملت‌های منطقه در کشور‌های اسلامی و عربی، که شاهد یکه تازی اسرائیل در منطقه و حمله بیرحمانه آن به مردم مظلوم غزه بودند، با این حمله به وجد آمدند. محبوبیت ایران در منطقه، که در جریان بهار عربی و حمایت از نظام اسد در سوریه خدشه دار شده و سقوط کرده بود، در جریان این حمله تا حدودی بازسازی شد. حمایت ایران از فلسطین، که به دلیل عدم مشارکت مستقیم ایران در نبرد و عدم پاسخگویی مستقیم به حملات قبلی رژیم، مورد شک و تردید قرار گرفته بود، باورپذیرتر گردید. این حمله حتی تاثیرات غیرقابل پیش بینی بر طبقات گسترده‌ای از ایرانیان گذاشت؛ غرور ملی را افزایش داد و ایرانیان بسیاری، حتی در خارج از کشور و در میان گروه‌های اپوزسیون، زبان به ستایش آن گشودند و آن را حق ایران دانستند.
 
در این میان که امواج مثبت این حرکت نظامی تازه آغاز شده و سطوح مختلف را در داخل و خارج کشور در می‌نوردید و امید‌های تازه‌ای در کاهش شکاف ملت و دولت، افزایش همبستگی ملی و بهبود چهره ایران در منطقه می‌آفرید، صحنه‌های متفاوتی در قاب تلویزیون‌ها پدیدار شد که تصویر دیگری را از ایران نشان می‌داد. صحنه‌های درگیری نیرو‌های انتظامی و مردم بر سر رعایت حجاب یکی پس از دیگری به رسانه‌های گروهی داخلی و بین المللی راه یافت. بدیهی است برای جهان امروز (که تنها دو کشور آن حجاب را اجباری می‌دانند) این تصویر مثبتی به شمار نمی‌آید و تصویر مثبت حاصل از عملیات نظامی اخیر را تحت فشار قرار می‌دهد.

نتایج منفی این حرکت زمان ناشناسانه تنها به این مورد محدود نمی‌شود. از چشم اندازی فلسطینی نیز این حرکت تهدیدی برای مبارزات ملت‌های جهان علیه ظلم و تجاوز اسرائیل به غزه بشمار می‌آید. در جدیدترین (و شاید مهمترین) دور این مبارزات، دانشجویان بهترین دانشگاه‌های جهان در آمریکا بپا خاسته و قیام بی سابقه‌ای را علیه صهیونیسم و لابی اسرائیل سامان داده اند. این حرکت در حال گسترش مسئولان آمریکایی را مستاصلنموده و آن‌ها را به واکنش‌های خشونت آمیز و رسوایی کشانده است. حمله خشن نیرو‌های امنیتی به دانشجویان آمریکایی به سرعت در دنیا منتشر شده و به عناوین اول بخش‌های خبری تبدیل شده است. تصاویر حمله مشابهی به دانشجویان (یا سایر اقشار مردم) در ایران، که احتمال بروز حادثه‌ای اسفبار در آن بسیار بالاست، می‌تواند اخبار مربوط به قیام دانشجویان در آمریکا را تحت الشعاعقرار دهد. با توجه به نفوذ صهیونیسم در رسانه‌های گروهی جهان آن‌ها مطمئنا دوربین‌ها را به طرف ایران نشانه رفته و منتظرند تا خونی از بینی کسی خارج شود. تصاویر چنین اتفاقاتی به سرعت در تمام دنیا منتشر شده و توجیهی برای تحقیر و شماتت مبارزات ضدستم و آزادی خواهانه ضدصهیونیستی در آمریکا و سایر کشور‌های غربی خواهد شد. این رسانه‌ها تلاش خواهند کرد با بزرگنمایی حوادث ایران برخورد پلیس کشور با زنان را به تمامی جبهه مبارزه با اسرائیل و فلسطینی‌ها و حماس تعمیم دهند و به دانشجویان آمریکایی پیامی منفی ارسال کنند که حماس و حزب اللهی که شما از آن‌ها دفاع می‌کنید اگر به قدرت برسند چنین برخوردی با زنان خواهند داشت. این امر با توجه به اهمیت و جایگاه حقوق زنان در کشور‌های غربی می‌تواند جنگ تبلیغاتی و روانی دو طرف، طرفداران و مخالفان اسرائیل، را به نفع مخالفان تحت تاثیر قرار دهد.

اگر مسئولین مربوطه می‌توانستند این حقایق را ببینند، اگر می‌توانستند تاثیر این اقدامات بر جنبش حمایت از مردم فلسطین در آمریکا و کشور‌های غربی مشاهده کنند، اگر در جریان امواج مثبت حمایت از ایران پس از حمله به اسرائیل و تاثیرات منفی تصاویر اخیر بر ملت‌های منطقه قرار گرفته بودند، اگر به افکار عمومی در کشور و افکار عمومی ایرانیان در سراسر جهان توجه داشتند، مرتکب چنین اشتباه ناامید کننده‌ای نمی‌شدند. این اشتباه، و موارد مشابه، نشان می‌دهد متاسفانه مسئولین امر چشم بینایی برای دیدن همه واقعیت‌های مربوطه، در منطقه و جهان، ندارند و بینایی آن‌ها محدود به مناطق محدودی است که عرصه‌های مهم و موثر بسیاری را از قلم می‌اندازد و تا این مشکل ادامه داشته باشد هزینه‌های سنگینی بر کشور و منافع آن تحمیل خواهد شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا