سیاسی

اشاعه ایران‌هراسی یا تبلیغ بازدارندگی؟

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

مهدی علیخانی؛ پژوهشگر بین الملل: روز گذشته در مسیر یک بزرگراه تهران، توجهم به بیلبورد‌های مربوط به پاسخ ضروری ایران به رژیم اسراییل جلب شد. پرتکرارترین بیلبورد در کنار برخی تبلیغات مثبت، حاوی این متن بود: «فارین افیرز: واقعیت این است که ایران بیش از هر زمان دیگری بر خاورمیانه مسلط‌تر شده است.» قبل از توضیح درباره این عبارت لازم است اشاره کنم منطقه خاورمیانه رئالیستی‌ترین نظم را در جهان دارد. اگرچه از منظر رئالیست‌ها شرط «امنیت» برخورداری از «قدرت» ِ سخت است، اما میان آن‌ها درخصوص «میزان برخورداری» از قدرت اختلاف وجود دارد. «واقع‌گرایان تدافعی» معتقدند کسب قدرت باید تا حد «تامین امنیت» باشد و بعد از آن دیگر ضرورتی ندارد. در مقابل «واقع‌گرایان تهاجمی» تاکید می‌کنند که باید به میزانی قدرت را کسب کرد که به «تسلط» منجر شود.   بعد از قدرت‌یابی شیعیان در عراق و پیروزی حزب‌الله در جنگ ۲۰۰۶، محور عربی منطقه به طرح «هلال شیعه» پرداخت تا از این طریق هم فشار غرب پس از ۱۱ سپتامبر برای اصلاحات در پادشاهی‌ها را تعدیل کند و هم با معرفی ایران و شیعیان به عنوان تهدید منافع غرب، ائتلاف جدیدی علیه تهران بسازند. این روند با جنگ ۲۰۰۸ غزه، تحولات ۲۰۱۱، ظهور داعش و جنگ یمن شدت گرفت و افزایش حضور منطقه‌ای ایران در تلاقی با برجسته‌سازی برنامه هسته‌ای منجر به شکل‌گیری یک محور عربی – عبری – غربی در برابر تهران شد. از منظر آن‌ها حضور فرامرزی ایران «تهاجمی» و با هدف «تسلط» بر منطقه بود.  

در مقابل، مقامات عالیرتبه ایران و حتی مقامات نظامی این حضور را «تدافعی» و با هدف «تامین امنیت» دانستند و عبارت معروف «اگر در… نجنگیم باید در کرمانشاه و تهران بجنگیم» مورد تاکید قرار گرفت. طرح اینکه هدف ایران از مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق یا کمک به متحدان غیردولتی‌اش نه «تامین امنیت» خود که تسلط بر «منطقه» است، یک رویکرد با پیوست «رسانه‌ای» در جهت امنیتی‌سازی چهره ایران برای ساخت ائتلاف‌های سیاسی و امنیتی در منطقه بود. به‌این‌دلیل، تلاش ایران این شد تا این ذهنیت و برداشت را در خارج و حتی داخل اصلاح کند. سال‌ها قبل که یک گزارش راهبردی اندیشکده امریکایی در جریان بحران یمن و پس از تسلط حوثی‌ها بر پایتخت، با توصیه ضرورت مقابله جدی‌تر با ایران را می‌خواندم، غالب استناد‌های کتاب به سخنان برخی مقامات غیرمسوول ایرانی خصوصا نمایندگان وقت مجلس درجهت «مصرف داخلی»، اما با «پیامد خارجی» بود. ازجمله استناد پرتکرار به جمله‌ای از  یک نماینده وقت که امروز هم در پشت این بیلبوردهاست. عبارتی که محور ضدایرانی به بهانه سابقه قبلی این فرد آن را عادی تلقی نکرد و پس از آن هم در بسیاری از تحلیل‌های عربی – عبری – غربی علیه ایران تکرار شد. او گفته بود: «اکنون ایران بر چهار پایتخت عربی یعنی بغداد، دمشق، بیروت و صنعا حکومت می‌کند و این پایتخت‌ها در دست ایران است.» این نوع بیان‌ها هم در درون جوامع متحد ایران واکنش می‌ساخت و می‌سازد و هم استدلال دشمنان و رقبا برای توجیه تقابل با تهران می‌شد و می‌شود. به این دلیل حتی در دوره دولت انقلابی مستقر و نیز پس از جنگ اخیر غزه چنین تعابیری به سرعت از سوی حاکمیت رد می‌شود. اکنون، ایران پس از یک دوره طولانی «صبر راهبردی» مجبور به پاسخی اجتناب‌ناپذیر به رژیم اسراییل شد تا بر «توان بازدارندگی» خود تاکید مجددی کند. دکترین رسمی نظامی و امنیتی ایران همواره دستیابی و توسعه توانمندی‎‌های نظامی به‌ویژه در حوزه موشکی و پهپادی را مبتنی بر «دفاع» و «تامین امنیت» و نه «تهاجم» و «سلطه» اعلام کرده است. مشخص نیست نصب پرتعداد بیلبوردی که جمله‌ای هدفمند و با نیت مشخص از یک رسانه فکری غربی که تاکید دارد ایران بر منطقه مسلط شده، (و نه اینکه «به دنبال» تسلط بر منطقه است) و از منظر آنها، نتیجه در پس این گزاره اتخاذ راهکار مقابله‌جویانه و ائتلاف‌سازی بین‌المللی و منطقه‌ای ضد تهران است، آیا ناشی از غفلت و ناآگاهی متصدیان شهری است یا مبتنی بر اهداف تنش‌زای یک جریان فکری خاص؟! بنابراین باید تاکید کرد که پرداخت ضروری به توان دفاعی ایران برای اطمینان بخشی به جامعه برای ارتقا «حس امنیت» و «غرور ملی» در مقابل تهدید‌های بیرونی و نیز به رخ کشیدن آن در جهت نمایش «بازدارندگی ملی» در ورای مرزها، چیزی متفاوت از افتادن در دام اشاعه ادبیات ضدایرانی است که هدفی جز ایران‌هراسی ندارد!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا