تونل تذکر | سایت انتخاب

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

محمدرضا بیاتی: سوار اتوبوس می‌شوم؛ خط واحد؛ مسیر تجریش-پیچ شمیران؛ گاهی که عجله ندارم و نمی‌خواهم زیر سقفِ خفه‌ی مترو باشم، این مسیر را با اتوبوس می‌روم و با نگاه به آسمان آلوده‌ی شهر تمرکز می‌کنم. هر چند ماه یکبار این تجربه را تکرار می‌کنم.  برخلاف تجریش-ولی عصر این خط که از خیابان شریعتی می‌گذرد -در ساعاتی از روز- خلوت است و خیلی پیش می‌آید که زنان به قسمت مردان می‌آیند و از صندلی‌های جلوی اتوبوس استفاده می‌کنند.

می‌دانید که در بخش میانیِ بعضی اتوبوس‌ها، چهار صندلی، دو به دو، روی هم قرار گرفته‌اند و ارتفاع دو صندلی از دو تای مقابل، بیشتر و بالاتر است. چند ماه پیش روی یکی از آن‌ها نشسته بودم و مردی میانسال با چهره‌ای پدرانه روبروی‌ام؛ نزدیک قُلهک، در باز شد و دختری چهارده- پانزده ساله با لباس مدرسه وارد شد و کنار مرد نشست. از موقعیت بالاتر، ناخواسته هر دو  با دقت در میدانِ دیدم بودند. برخلاف وقتی که کاملاً همسطح هم نشسته‌ایم و از چشم در چشم‌شدن معذب‌ایم، در ارتفاع بالاتر، مثل ناظر بی‌طرف می‌توانید نگاه کنید.

دختر نوجوان از لحظه‌ای که وارد شده بود با موبایل حرف می‌زد. همان حرف‌های نوجوانانه‌ی مقتضای سن و سال و مسائل آن دوران؛ حرف بد یا ناخوشایندی نمی‌زد اما در سکوت اتوبوس صدای بلندش آزاردهنده شده بود. مردِ کنار دستی، که جای پدرش بود، هر از گاهی نگاهی به او می‌انداخت بلکه تمام کند اما دختر در حال و هوای سرخوشی و رهاییِ نوجوانی سیر می‌کرد. یک ردیف عقب‌تر، زنی که جای مادرش بود هم کلافه شده بود. بنظر می‌آمد عنقریب با لحنی تند به دختر تذکر می‌دهند اما خویشتنداری می‌کنند.

این موقعیت، تقریباً  پانزده دقیقه طول کشید و کُفرِ مرد و زن درآمده بود. از حرکات چشم‌ها و نوسانِ سر و گردن‌ِ مرد و زن می‌شد افکارشان را خواند. اگر دختر یا نوجوان نبود حتماً مثل خیلی از موقعیت‌های مشابه یکی از کوره در می‌رفت و می‌گفت یواش بابا! سرِمونو بُردی! اما نگفتند. خوشبختانه پیش از وقوع واقعه پیاده شد و رفت. 

اما من در همان لحظات به این فکر می‌کردم چطور می‌شود به این دختر نوجوان تذکر داد که اثر منفی روی او نگذارد و خجالت‌زده نشود.

هدف، فقط پایان دادن به یک رفتار غیر مدنی و مزاحمت برای دیگران نیست، رفتار درست یعنی اثری که بر دیگری می‌گذاری در مجموع مثبت و سازنده باشد نه این که وقتی پیاده شود و برود در پیاده‌رو دندان‌های‌اش را روی هم فشار بدهد و فحشی نثار کند از احساس خشم و شرمندگی، از تحقیر شدن در جمع؛ به هر احتمالی فکر کردم دیدم هر قدر زبان خوش بکار می‌گرفتی غیرممکن بود تذکر در آن موقعیت، اثر مثبتی بر آن دختر نوجوان می‌گذاشت.

حالا این را بگذارید کنارِ تونل تذکر درباره‌ی پوشش؛ فقط می‌خواهید کسی را مجبور به نوعی پوشش کنید یا اثر مثبت و تغییر در رفتار ایجاد کنید؟ مگر یکی از شروط اصلی امر به معروف و نهی از منکر، “احتمالِ تأثیر مثبت” نیست؟ آیا تونل‌های تذکر، ” یقین به تأثیر منفی” نیست؟

اگر امر به معروف و نهی از منکر یعنی احساس مسئولیت اجتماعی آیا هر کنشی که اصلاح کاستی‌ها باشد و به ارتقاء و کمال جامعه کمک کند، آیا هر قانون کارآمد و عادلانه‌ای، برداشت عمیق‌تری از احساس مسئولیت جمعی نیست یا حتماً باید بروی مستقیم به چشم یک آدم زل بزنی بگویی تو این نقص را داری درحالی که کسی که به او امر و نهی می‌کنی احتمالاً تو را اصلاً دارای صلاحیت اخلاقی و حقانیت نمی‌داند. آیا در جهان امروز هر اثر هنری و فرهنگی، هر نقد علمی و سیاسی و اجتماعی، در مطبوعات، کتاب‌ها و یا هر رسانه‌ی دیگری، اگر به رشد و بالندگی فکری و رفتاری جامعه کمک کند امر به معروف و نهی از منکر نیست؟  بنظر می‌آید فهم آن ساده و مشهود است.

البته گمان می‌کنم کسانی که نمی‌خواهند دست از درک ساده‌انگارانه بردارند، اگر این یادداشت را بخوانند به جای فکر کردن به این پرسش‌ها، احتمالاً ذهن‌شان درگیرِ خط تجریش-پیچ‌شمیران شده؛ برویم بخش مردانه و زنانه را سفت و سخت‌تر تفکیک کنیم!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا