تفاهم نانوشته ایران و امریکا تاکنون برقرار مانده / احتمالا دولت بایدن همچنان مایل به حفظ تفاهم با تهران باشد؛ چرا که تصویر روشنی از عواقب برخورد نظامی و آثار آن مثل افزایش قیمت نفت ندارد

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

پایگاه خبری «انتخاب»: جنگ حماس و اسراییل تمامی معادلات منطقه را تحت تاثیر خود قرار داد؛ از جمله روابط ایران و آمریکا. اما آنچه در این بین جای توجه دارد، برخی نشانه‌های ناشی از تداوم تفاهم موقت و عدم افزایش تنش جدی میان ایران و آمریکاست.

به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران در نیویورک. متن گفت و گوی «انتخاب» با کوروش احمدی را می خوانید:

 با وجود زد و خورد‌های اخیر در منطقه و تنش میان ایران و امریکا، آیا هنوز تفاهم موقت سر جای خود باقیست؟
به نظر می‌رسد که تفاهم موقت حداقل تا کنون برقرار مانده و صرفنظر از هر اتفاقی که بیفتد حداقل مادام که بحران غزه ادامه دارد، برقرار خواهد ماند. از ابتدای بحران غزه تصمیم قطعی آمریکا و اسرائیل بر این بوده که جنگ محدود به غزه باقی بماند و دیگر بازیگران دولتی و غیردولتی در منطقه وارد این جنگ نشوند. می‌دانیم که یکی از نشانه‌های این تصمیم نیز تاکید سریع و صریح آمریکا و اسرائل بر دست نداشتن ایران در برنامه ریزی حمله حماس در ۱۵ مهر و حتی گفتن اینکه ایران در این قضیه غافل گیر شد. ورود برخی بازیگران غیردولتی منطقه‌ای مانند حزب الله و جیش الشعبی و حوثی‌های یمن به این مناقشه نیز محدود و کنترل شده باقی مانده است و نشانه‌ای از آنکه مناقشه در سطح این بازیگران از کنترل خارج شود، فعلا دیده نمی‌شود. البته حملات محدودی علیه برخی اهداف اسرائیلی و آمریکایی به این گروه‌ها نسبت داده شده، اما با توجه به نگرانی‌های موجود در مورد گسترش جنگ غزه، این حملات هنوز از حدی که آثار آن معادلات سیاسی بین ایران و آمریکا و از جمله تفاهم نانوشته را تحت تاثیر جدی قرار دهد، فراتر نرفته است. به عنوان مثال چند روز پیش سخنگوی پنتاگون مدعی شد که از بعد از شروع جنگ غزه، گروه‌های نزدیک به ایران ۶۶ بار اهداف آمریکایی را در عراق و سوریه هدف حمله قرار داده اند و آمریکا نیز متقابلا به اهداف متعلق به این گروه‌ها حمله کرده است. توجه به این نکات از آن جهت مهم است که گفته شده که خودداری گروه‌های منطقه‌ای نزدیک به ایران یکی از مفاد تفاهم نانوشته بوده است. اتفاقی نیز که گفته شده دو روز قبل در شمال شرق اقیانوس هند افتاده و طی آن یک کشتی متعلق به یک میلیاردر اسرائیل هدف یک پهباد انتحاری قرار گرفته، نیز در این رابطه قابل توجه است. در خبر است که یک “مقام دفاعی آمریکایی” که نامش ذکر نشده مدعی شده که پهباد ساخت ایران و از نوع شاهد ۱۳۶ بوده است. این خبر هم از جهت بحث مامهم است چرا که ادعا شده که امنیت دریانوردی بین المللی هم بخشی از تفاهم نانوشته بوده است. با این حال به نظر نمی‌رسد مادام که تکلیف جنگ غزه روشن نشده، آمریکا رغبتی به نقض تفاهم نانوشته داشته باشد و مثلا آسان گیری در اجرای صدور نفت ایران را متوقف کند؛ و دلیل آن نیز اجتناب از تحریک ایران به ورود در جنگ غزه است.

اگر تفاهم موقت برهم خورده باشد یا در مسیر این تنش‌ها دچار اسیب شود، چه صحنه‌ای میان ایران و امریکا گشوده خواهد شد؟
همانطور که گفتم هنوز نشانه‌ای که حاکی از عدول و عبور آمریکا از تفاهم نانوشته باشد، حداقل من ندیده‌ام. اما اینکه در آینده و بعد از یک طرفه شدن جنگ غزه باز هم آمریکا به این تفاهم پایبند بماند، باید صبر کنیم و ببینیم. دلایلی هم برای نقض و هم پایبندی آمریکا به آن تفاهم وجود دارد. از یک طرف، می‌توان احتمال داد که دولت بایدن به خاطر انتخابات سرنوشت ساز پیش رو همچنان متمایل به حفظ این تفاهم و احتراز از رویارویی گسترده با ایران باقی بماند چرا که تصویر روشنی از عواقب یک برخورد نظامی و آثار سوء آن مثل افزایش قیمت نفت ندارد. از طرف دیگر، اسرائیل و طیف راست جمهوریخواه و دمکرات طرفدار اسرائیل در آمریکا در پی بحران غزه بیش از پیش برای کشاندن آمریکا به یک ماجراجویی نظامی علیه ایران تلاش می‌کنند. فشار این طیف در داخل آمریکا می‌تواند تاثیر خود را بر تغییر معادلات سیاسی داشته باشد و البته پیشرفت کار آن‌ها بیشتر بستگی به تحولات و مخاطرات پیش رو خواهد داشت. اینکه گویا برخی در ایران مایل به جنگ باشند و با اطلاعات و تحلیل‌های اشتباه بخواهند ایران را به سمت جنگ ببرند، نیز مهم است؛ هر چند که خوشبختانه شواهد حاکی است که تصمیم مقامات بر عدم کشانده شدن به این جنگ است.

 گزارش اژانس در این بین چقدر موثر واقع شده؟
ظاهرا رابطه ایران با آژانس و بطور کلی مسئله هسته ایران در این مقطع زمانی خاص نیز از شمول ملاحظاتی که در فوق ذکر کردم خارج نیست. در این مورد نیز آمریکا و اروپا مایل اند مادام که بحران غزه یک طرفه نشده، دست به اقدامی علیه ایران نزنند. این در حالی است که اخبار حاکی از تنش در روابط ایران و آژانس است و مدیرکل آژانس از اعلام ممنوعیت ورود ۸ بازرس با تجربه انگلیسی و آلمان و یک بازرس روسی آژانس به ایران شدیدا ناخشنود است. اخیرا مدیر کل آژانس این اقدام ایران را “یک ضربه خیلی جدی” به توان آژانس برای انجام کارش و “کاملا غیرمنتظره و غیرمنطقی” توصیف کرد که تعابیر تندی است. در گزارش اخیر آژانس همچنان از لاینحل ماندن مسائل معوقه مربوط به سه سایت، خودداری ایران از فعال کردن دوربین‌های نظارتی که در ژوئن ۲۰۲۲ غیرفعال شده بودند و نیز افزایش ذخیره اورانیوم غنی شده در سطح ۶۰ درصد به ۱۲۸.۳ کیلو سخن رفته و اینکه گویا این مقدار برای ساخت سه بمب کافی است. البته لازم به ذکر است که مقامات آمریکا به تکرار گفته اند که شاهد و قرینه حاکی از اینکه مقامات ایران تصمیم به ساخت بمب اتمی دارند، مشاهده نمی‌کنند. اما به دلایلی که به بحران غزه مربوط می‌شود، ۴ کشور غربی از ارائه پیش نویس قطعنامه علیه ایران خودداری کردند و نخواستند تنش با ایران را افزایش دهند. اما مقامات ایران باید این وضعیت را گذرا بدانند و به فکر شرایط بعد از بحران غزه باشند.

با جنگ غزه، جنگ اوکراین و ادعاها درمورد نقش ایران در آنجا کمرنگ شد؛ ایا ممکن است کمرنگ شدن ان جنگ نسبت به موضع اروپا و امریکا در مورد ایران تاثیر بگذارد؟
صرف‌نظر از اینکه بحران غزه موجب شد تا توجه رسانه‌ها و افکار عمومی به جنگ اوکراین کاهش یابد، آنچه که مهمتر است این است که امکان و تمایل اروپا و آمریکا به ارائه کمک‌های نظامی و مالی به اوکراین به روال سابق نیز کاهش یافته است. با این حال به هیچ روی از اهمیت جنگ اوکراین برای غرب کاسته نشده و ادعای آن‌ها مبنی بر کمک نظامی ایران به روسیه هم همچنان مطرح است و نشانه‌ای که حاکی از تغییر نظر غرب در ارتباط با ایران از منظر جنگ اوکراین باشد، ملاحظه نمی‌شود. اما آن بحث کلی در مورد تلاش غرب برای اجتناب از اوج گرفتن تنش با ایران از منظر جنگ اوکراین نیز صادق است. سوال مهمی که در این رابطه و نیز در رابطه با تفاهم نانوشته وجود دارد، این است که بعد از خاتمه بحران غزه رابطه ایران و غرب چه شکلی پیدا خواهد کرد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا