بدرود حضرت نصرالله؛ شیر مقاومت – هشت صبح

به گزارش هشت صبح و به نقل از مهر :
خبرگزاری مهر، گروه سیاست – رامین عبدالله شاهی؛ امروز روز بزرگی است؛ چشمها گریان است اما قلبها شعف و نور پیروزی مقاومت را بر قلههای عزت و شرافت و غرور پاس میدارد. انبوه آزادیخواهان و آزادگان جهان یا در مراسم تشییع رهبر بزرگ مقاومت لبنان حضور دارند یا از راههای دور دلهایشان در آسمان این تشییع با شکوه پرواز میکند. امروز آسمان لبنان، آسمان مقاومت، آسمان سرزمینهای عربی و آسمان منطقه شاهد به آغوش خاک سپاری کسی است که بر سراب شعار موهوم نیل تا فرات صهیونیستها، پای کوفت و فریاد زد ما زندهایم و اجازه نخواهیم داد.
«سیدحسن نصرالله» چنان سدی مستحکم در برابر فرزندان سامری ایستاد و چنان آتشی فروزان بر خرمن آرزوهای فرزندان ابلیس تاخت و آنها را به خاکستر مبدل ساخت. امروز پیکر او و «سید هاشم صفیالدین» در آغوش خاک آرام میگیرد. روح بزرگ نصرالله در حالی به آسمان عروج کرده است که نظاره گر و هدایت بخش مقاومتی است که حی و زنده است. مقاومتی که تا ظلم وجود دارد، پابرجا است. مقاومتی که شاید پس از پیروزهای درخشانی همچون «بدر» و «احزاب»، «احد» را نیز آزمایشی برای تشخیص عیار مؤمنین میداند در حالی که ایمان دارد «خیبر» باقی است؛ این سنت تخلف ناپذیر الهی است که محقق خواهد شد.
شهید سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان متولد ۳۱ اوت ۱۹۶۰ در سن ۶۴ سالگی آنگونه آسمانی شد که دشمنانش زین پس از شهادتش بیشتر از خودش هراس دارند. نصرالله نامی است که با ایستادگی، مقاومت، ایمان و یقین به پیروزی گره خورده است؛ او نهتنها یک رهبر، بلکه نماد استقامت در برابر ظلم و تجاوز بود. او نماد بازگشت عزت و شرف مسلمانان و اعراب در برابر دههها استعمار و تجاوز و استثمار دول غربی و فرزند ناخلف صهیونیستی شأن در منطقه بود.
هنوز تاریخ معاصر به خاطر دارد که چگونه فاتحان انگلیسی و فرانسوی جنگ اول جهانی بر قبر «صلاح الدین ایوبی» پای کوفتند و نعره بازگشت دوباره خود را پس از خفت شکست در جنگهای صلیبی سر دادند. هنوز اعلامیه بالفور و تولد فرزند نا مشروع ظلم در منطقه و سریال پیش رویها همراه با کشتار و تجاوز صهیونیستها، فراموش نشده بود. هنوز پیروزی بر سه کشور عربی در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ در ذهنها باقی بود، لذا در حالی که ستونهای عزت و شرف مسلمانان و اعراب به دلیل بی کفایتی حکام بی لیاقتشان فرو ریخته بود، پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن طلوع مقاومت حزب الله لبنان، خون تازه بر رگهای عزت و شرف آزادگان دمیده شد.
در حالی که حکام عربی راهی جز تسلیم و مذاکره و قبول ذلت را صواب نمیدانستند، مقاومت لبنان در ادامه تلاشهای مجاهدینی چون «امام موسی صدر» و چریک عارف «چمران» و با الهام گرفتن از مکتب عاشورایی انقلاب اسلامی، با تکیه بر همت جوانان خود، با دستانی خالی، کابوس اسرائیل در جنوب لبنان شدند، تا بذری را که ابوذر غفاری در صدر اسلام در جنوب لبنان کاشته بود، درخت تناوری از ایستادگی شود.
در سال ۱۳۶۱ در شرایطی که بلافاصله پس از پیروزی ایرانیان در بازپسگیری خوزستان از دست بعثیها، شاهد بودیم که تانکهای اسرائیلی به بهانه مبارزه با گروههای فلسطینی، بدون مانعی تا بیروت پیش رفتند و جان و مال و ناموس مردم لبنان را به مخاطره انداختند، اما غافل بودند که این تجاوز بذر مقاومت لبنان را خواهد کاشت و کم کم نهال ایستادگی و مقاومت لبنان به تدریج درخت تناوری شد که به دور از مذاکرههای بی پایان با دشمنان، در سال ۲۰۰۰ جنوب لبنان را از بیروت تا مرز سرزمینهای اشغالی در سال آزاد ساخت و موجب غرور مردم منطقه و الگویی راهبردی در ادامه مبارزه با صهیونیستها شد. آزادی که با خون شهدای بسیار از جمله آقازاده نصرالله و بسیاری از جوانان برومند شیعه لبنانی به دست آمد. آزادی که آن را در ظرفی از اخلاص به همه گروهها و جریانات و مذاهب لبنانی پیش کش کرد، تا این از خود گذشتگی همراه با نگاه آزاداندیشانه سید، نه تنها موجب اتحاد مردم لبنان شد، بلکه دلهای هنرمندان و روشنفکران از اقوام و مذاهب لبنانی و عربی را ربود و آنان را با هر نوع پوشش و اعتقادی شیفته ریسمان مقاومت کرد.
آقای «دبیر کل» از یک خانواده نسبتاً فقیر در منطقه بعلبک لبنان به دنیا آمده بود. در ۳۲ سالگی پس از «سید عباس موسوی» دبیرکل پیشین حزبالله که بههمراه همسر و فرزندش در سال ۱۹۹۲ در حمله هوایی بالگردهای رژیم صهیونیستی به شهادت رسیده بود، سکان کشتی مقاومت را به شایستگی در دست گرفت و چنان در طوفانهای مهیب آن را هدایت کرد که به اعتراف دشمنان و بدخواهان عرب، خیلیها آرزوی داشتن چنان اویی را با این همه درایت و نفوذ و قدرت داشتند.
به یاد داریم کاندولیزا رایس در ۲۰۰۶ و در خلال جنگ ۳۳ روزه گفت که این درد زایمان خاورمیانه و برای تولد خاورمیانهای جدید است، اما در خطای محاسبهای بزرگ از بلوغ مقاومت غافل شده بود. مقاومت لبنان چنان عرصه را بر صهیونیستها تنگ کرده بود که بر خلاف ذات متجاوز صهیونیستی خود، حتی جرأت نداشتند، در تعیین مرزهای دریایی خود با لبنان قدمی را به اشتباه بردارند زیرا نهیبهای شیر لبنان را جدی قلمداد میکردند.
حیات «سید»، سراسر مبارزهای خستگیناپذیر برای حفظ کرامت و استقلال بود. سخنانش، برخاسته از قلبی مملو از ایمان بود و الهامبخش میلیونها انسان شد. خون او، مانند دیگر شهدای مقاومت، نه پایانی بر مسیر مبارزه، بلکه مشعلی فروزان برای ادامهی راه آزادگان جهان است. نام و راهش جاودان خواهد ماند، چون حقیقتی که هیچگاه خاموش نمیشود. شهید حسن نصرالله نهتنها یک فرمانده، بلکه یک مکتب و یک ایدئولوژی بود؛ نمادی از ارادهای که در برابر هیچ تهدید و فشاری سر خم نکرد.
«امیر مقاومت» میدانست که راه مبارزه پر از سختی است، اما هرگز از مسیر حق عقبنشینی نکرد. با شجاعتی مثالزدنی، در برابر دشمنانی که قدرت خود را شکستناپذیر میپنداشتند، ایستاد و نشان داد که ایمان و اراده، بزرگترین سلاح یک ملت است. حضور او در میدان، فراتر از یک رهبر نظامی، بهعنوان یک پدر، یک معلم و یک الگو برای نسلهای آینده بود. کلامش، امیدی برای مستضعفان و کابوسی برای ظالمان بود. هر سخن او، آتشی بر جان دشمنان و نوری در دل مجاهدان بود.
شهادتش پایانی بر راه او نبود، بلکه آغازگر فصلی نو در تاریخ مقاومت شد. خون او، همچون دیگر شهدای راه حق، ریشههای مبارزه را عمیقتر کرد. امروز، نام و راهش در جان آزادیخواهان حک شده و پرچمی که او برافراشت، هرگز بر زمین نخواهد افتاد.
«حاج حسن» تنها شیر لبنان نبود. او شیر مقاومت و ذوالفقار حضرت علی (ع) در جنوب لبنان و منطقه جبل عامل، بر سر صهیونیستها بود. بی تردید حسن نصرالله، بهعنوان رهبر خودساخته و متواضع حزبالله با ایمان راسخ، شجاعت و شهامت، صداقت و راستگویی، تدبیر و راهبرد و با ایجاد همدلی و اتحاد در میان اقوام مختلف لبنانی، موفق شد در مواجهه با چالشها و تهدیدات، همواره شجاعت و عزم راسخ نشان داده و از حق ملت خود دفاع کرده است و بهعنوان یک رهبر محبوب و معتبر در میان مردم لبنان و کشورهای عربی شناخته شود. رهبری که همواره در کنار مردم آسیب دیده از جنگ بود و صدای آنان را میشنید.
وی در یکی از سخنرانیهایش پس از جنگ، به مردم گفت: «ما بهخاطر شما ایستادهایم و هرگز شما را تنها نخواهیم گذاشت.» او به تمامی خانوادههای قربانیان و آسیبدیدگان اعلام کرد که حزبالله در کنارشان خواهد بود و برای بازسازی مناطق آسیبدیده تلاش خواهد کرد. این رویکرد سید حسن نشاندهنده مرام و تعهد او به مردم و آرمانهای مقاومت است. وی نهتنها یک رهبر نظامی، بلکه یک پدر معنوی برای ملت خود به شمار میآید که همیشه در سختیها در کنار مردمش ایستاده است. این رفتار او موجب شد که بسیاری از مردم به او و حزبالله اعتماد بیشتری پیدا کنند و بر اهمیت کار جمعی در زمان بحران تأکید شود.
سید حسن نصرالله بهطور مکرر در سخنرانیها و بیانات خود به مفهوم «توهم صهیونیستی نیل تا فرات» اشاره میکرد و آن را بهعنوان یک طرح و آرزوی غیرواقعی و خیالی برای ایجاد یک رژیم صهیونیستی گسترده در منطقه توصیف کرد. نصرالله تأکید میکرد که مقاومت و ایستادگی ملتهای عرب و مسلمان، بهویژه ملت لبنان، سد بزرگی در برابر این توهمات است. او بر این باور بود که نیروی مقاومت و وحدت میان کشورهای اسلامی و عربی میتواند این طرح را باطل کند و مانع از تحقق آن شود.
به جرأت میتوان اذعان کرد تا ظلم وجود دارد مقاومت وجود دارد و ساختار حزب الله به گونهای است که بر افراد تکیه ندارد. حزب الله میتواند مدیران و رهبران جدید را در دل خود متولد کند و این را در گذشته بارها ثابت کرده است. قطعاً مقاومت زنده است و آرمانهایش ادامه دارد اما شاهدیم توهم خلع قدرت در حزب الله پس از شهادت سید حسن نصرالله در میان اسرائیلیها و آمریکاییها آنان را واداشته خوابهای آشفتهای را برای غزه و کرانه باختری ببینند و حتی به زبان بیاورند. همین سخنان و آرزوهای محال دشمنان، ثابت میکند که تنها راه ایستادگی در برابر ظلم مقاومتی بود که حسن نصرالله آن را در قله آرمانها ادامه میداد، زیرا ماهیت و ذات صهیونیستها به گونهای است که اگر احساس کنند نیروی قدرتمندی در برابرشان نیست، دوباره هرچه بیشتر در منطقه طغیان خواهند کرد.
امروز به ظاهر با شیر مقاومت حضرت» سید حسن نصرالله بدرود خواهیم گفت، اما او برای تاریخ جاودانه شد؛ او که هیچگاه دروغ نمیگفت و هر وعدهای که میداد عمل میکرد. به راستی صهیونیستها از خانه عنکبوت سستتر است؛ شاید امروز صهیونیستها سرمست از چند پیروزی گذرا مانند احد باشند، اما هرچه هستند و هرچه باشند از اوج شکوهشان در پیروزی بر سه کشور عربی در جنگ ۶ روز ۱۹۶۷ شرایط بهتری ندارند و بدون شک در زمستان حیات خود اسیر شدهاند و کابوس خیبری دیگر را دارند.