ورزشی

برای مادرانی که ناسزا شنیدند…

به گزارش هشت صبح و به نقل از ایسنا؛

قلب‌مان لرزید، گوشه چشمان‌مان اشک جمع شد و از صمیم قلب آرزو کردیم کاش آن روز هر کسی بودیم غیر از مادر، خواهر یا همسر بازیکنانی که روزی برای تیم مورد علاقه‌تان توپ می‌زدند و امروز دیگر در جمع شما، جایی ندارند.

به گزارش ایسنا، مادر برای ما ایرانیان ابتدا و انتهای همه چیز است، شروع و پایان عشقی ابدی و بی‌نهایت که ذره ذره وجودمان را با خودش عجین کرده و تاروپودمان را به خود گره زده است؛ چه واژه‌ای مقدس‌تر از نام و نشان مادر؟ به چه قیمتی حاضریم این اسم مقدس را به زشت‌ترین الفاظ آغشته کنیم؟ باید به چه نقطه‌ای برسیم و با خود چه فکر کنیم که خط قرمزها را زیر پا بگذاریم و دهان خود را با توهین به نوامیس دیگران آلوده کنیم و قلب‌مان از این همه پلیدی درد نگیرد؟ مگر فوتبال چیست و چه ارزشی دارد که ما را به چنین نقطه سیاهی سوق دهد؟

برای مادران…

خواستم چند روز از تب و تاب دیدار پرسپولیس و تراکتور بگذرد که بتوانیم با فرغ بال و بدور از احساسات لحظه‌ای که فوتبال بر ما غلبه می‌کند این گزارش را بخوانیم و چند دقیقه‌ای در خلوت خود به برخی مسائل، عمیق‌تر از قبل فکر کنیم! به این فکر کنیم که اگر باز هم روی سکوهای آزادی قرار می‌گرفتیم فوتبال تا این حد ارزش داشت که نام مقدس مادر را نادیده بگیریم و هر آن‌چه نباید را به زبان آوریم؟ به خدا که فوتبال در مقابل عصمت و عظمت نام مادران پشیزی نمی‌ارزد، آن هم برای ما ایرانیان که حاضریم تمام بود و نبود خود را فدای مادران‌مان کنیم؛ مادرانی که بر گوشه چادرشان سجده شکر به جای می‌آوریم و هر بار که به زحمات و تلاش‌های‌شان، فکر می‌کنیم، کم می‌آوریم و از عشقی که پروردگار نسبت به آن‌ها در دل‌مان قرار داده نفس و زبان‌مان بند می‌آید.  

دیدار تیم‌های فوتبال پرسپولیس و تراکتور هر چقدر که درون زمین زیبا و دلنواز بود اما روی سکوها به نماد زشتی برای فوتبال ایران تبدیل شد و مظهر فحاشی به نام مادر و خواهر و همسر برخی بازیکنان لقب گرفت و هیچ کدام از آن الفاظ، بی‌نصیب نماندند و در طول ۹۰ دقیقه فشار حداکثری را تحمل کردند و به وضوح می‌شد رنجی که در قلبش تحمل می‌کردند را در چهره‌شان، مشاهده کرد.

چه زمانی که ویدیو کلیپ‌های به جای مانده از دیدار پرسپولیس و تراکتور را مشاهده می‌کردم و چه زمانی که این گزارش را می‌نویسم، قلبم اندوه سنگینی را یدک می‌کشد و ناخودآگاه در گوشه چشمم اشک جمع می‌شود و قلمم قوی‌تر می‌شود که بنویسم و بگویم که کاش قداست نام مادر در هیچ لحظه‌ای از زندگی خدشه‌دار نشود، کاش بگذاریم حداقل همین یک واژه برای‌مان پاک، آراسته و مقدس بماند و حتی اگر شکنجه شدیم هم زیر بار کوچکترین توهینی به نام نیک مادران این آب و خاک، نرویم.

ما همان‌هایی هستیم که اگر یک مادر زنبیل به دست در کوچه و خیابان راه می‌رفت و نای بلند کردن خریدهایش را نداشت به کمکش می‌شتافتیم و فرقی بین او با مادر خود نمی‌دانستیم و گویی هیچ وظیفه‌ای، مهم‌تر از رساندن آن مادر به خانه‌اش نداریم. ما همان‌هایی هستیم که اگر مادرمان غمگین باشد گویی عالم بر سرمان خراب شده و خود را برای خوشحال کردنش به آب و آتش می‌زنیم. ما همان‌هایی هستیم که جان و جهان‌مان به نام مادر گره خورده است و به نام زیبای مادر سوگند یاد می‌کنیم.

حال باید چه اتفاقی افتاده باشد که همه چیز را نادیده بگیریم، لحظه‌ای فکر نکنیم، از روی دل‌مان رد شویم، چشمان‌مان را ببندیم و دهان‌مان را باز کنیم و هر چه نباید را به زبان آوریم؟ آن هم در مورد چه موضوع مقدسی، در مورد مادر…

امروز که این یادداشت را می‌نویسم و شما آن را می‌خوانید، مطمئن هستم بسیاری از همان‌هایی که آن روز در ورزشگاه بودند، حاضر نیستند دوباره چنین رفتاری از خود بروز دهند، حاضر نیستند به هیچ مادری توهین کنند، حاضر نیستند به راحتی قداست نام مادر را نادیده بگیرند و شعاری سر دهند که سراسر توهین و زیر پا گذاشتن خط قرمزهاست، بسیاری از ‌آن‌ها حاضر نیستند همان شخصیتی باشند که آن روز در ورزشگاه آزادی بودند… 

برای بیرانوند، ترابی، دانیال، شجاع و…

مخاطب بخش دوم این نوشته اما علیرضا بیرانوند، مهدی ترابی، دانیال اسماعیلی‌فر و شجاع خلیل‌زاده و حتی بازیکنی همچون رامین رضاییان و هر فوتبالیستی است که در موقعیت مشابه این‌چنینی قرار می‌گیرد؛ همان‌هایی که روزی خود را عاشق و دلباخته پرسپولیس و هوادارانش جا زدند و برای به تسخیر کشیدن قلب طرفداران این تیم از هیچ واژه اغراق‌آمیزی دریغ نکردند و چه کسی است که نداند روی دیگر سکه عشق، نفرت است؟

درست که فوتبال ورزشی حرفه‌ای است و پول این روزها ملاک تعیین کننده‌ برای فوتبالیست‌ها، اما فوتبالیست‌هایی که روزی با رگ باد کرده گردن، مصاحبه می‌کردند و می‌گفتند هر چه دارند و ندارند از نام پرسپولیس است و هیچ چیز را با عشق و علاقه هواداران این تیم عوض نمی‌کنند، باید بدانند که نباید خود را عاشق تیمی جا بزنند که روزی قصد دارند آن را با پول بیش‌تر عوض کنند؛ نباید نقش بازی کرد؛ نباید لاف زد و نباید شخصیت دروغینی از خود به هوادار عرضه کرد. 

کاش فوتبالیست‌ها بدانند پول همه چیز نیست و راز جاودانگی در مسیر دیگری به آن‌ها چشمک می‌زند که رسیدن به آن آسان نیست و سختی‌های خاص خودش را دارد و باید از پولی که امروزه برای برخی به اول و آخر همه چیز تبدیل شده است، بگذرند، کاش بدانند که دیگر نمی‌توان مردم را فریفت و شخصیت خود را به گونه‌ دیگری نمایش داد.

همه این‌ها اما بدان معنا نیست که هواداران حق دارند روی سکو، کوچه یا خیابان، چشم‌شان را ببندند و هر واژه ناشایستی را به زبان آورند! کاش هواداران بدانند که فوتبال همه چیز نیست و قرار نیست از هر خط قرمزی، بی پرده عبور کنند و روی ارزش‌های اخلاقی خط بکشند تا جایی که حتی روی نام مقدس مادر، پا بگذارند!

کاش روزی برسد که هواداران فوتبال ایران از نظر فرهنگی همانند تماشاگران فرهیخته برخی کشورها به هو کردن بازیکنی که قبلا برای تیم‌شان به میدان می‌رفت و امروز به تیم حریف ملحق شده است، بسنده می‌کردند و خشم خود را این‌گونه روی سکوها با فحاشی به نوامیس دیگران، خالی نمی‌کردند.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا