احتمالا دولت ترامپ به دنبال مذاکرات جامع بین ایران و آمریکا خواهد بود / سئوال مهم این است که تهران چنین مذاکراتی را میپذیرد یا نه / مقامات ایرانی نباید اهمیت زیادی به مقامات تندرو سیاست خارجی ترامپ بدهند؛ فراموش نکنیم که او باوجود بولتون هم به دنبال مذاکره با تهران بود / دیدارهایی از جنس دیدار ایلان ماسک ضروری است و به درک بهتر یکدیگر کمک میکند
با گذشت بیش از صد روز از حضور «مسعود پزشکیان» در راس دولت و همزمان با بازگشت «دونالد ترامپ» به کاخ سفید، تنور بحث بر سر مذاکره به شدت داغ شده است. در این بین خبر دیدار محرمانه «ایلان ماسک» و امیرسعید ایروانی سفیر ایران در سازمان ملل توسط «نیویورک تایمز» موجی از واکنشها را در محافل سیاسی ایجاد کرده است.
چه برداشتی از اخبار دیروز و امروز در مورد ملاقات نماینده ایران با ایلان ماسک که توسط سخنگوی وزارت خارجه ایران تکذیب شده است، دارید؟
جالب بود که این خبر بسیار مورد توجه قرار گرفت و بسیار در مورد آن بحث و بررسی شد. البته تکذیب آن نیز که با تاخیر انجام شد، جای تعجب دارد. چرا که نه تنها یک خبرنگار شناخته شده ایرانی تبار از یک روزنامه معبر که قاعدتا با مسئولین ایرانی ارتباطاتی باید داشته باشد، آنرا ذکر کرده بود، بلکه ABC نیز مستقلا همین خبر را به نقل از یک مقام آمریکایی منتشر کرده بود. رسانه های بین المللی نیز وسیعا آنرا پوشش داده بودند. واکنش رسانه های داخلی نیز که به هر حال روابطی با اجزاء مختلف نظام دارند، در این رابطه قابل توجه است. به هر حال صرفنظر از اینکه چنین ملاقاتی انجام شده یا نه انعکاس گسترده آن بویژه در داخل بطور طبیعی در شرایطی که ما در آن قرار داریم، طبیعی بود که جلب توجه کند. با توجه به انتظاری که برای گشایش در روابط ایران و آمریکا وجود دارد، طبعا چنین دیدار و هر دیدار دیگری بین مقامات رسمی یا نیمه رسمی ایرانی و آمریکایی جلب توجه می کرد و مثبت ارزیابی می شد. این قبیل دیدارها و گفتگوها صرفنظر از آنکه نتیجه ملموسی در پی داشته باشند یا نداشته باشند، ضروری است و می توانند موجب شوند تا طرفین درک بهتری از نظرات و خواسته ها و نگرانی های یکدیگر بیابند و در موقعیت بهتری برای تصمیم گیری راجع به مذاکراتی جدی با هم قرار گیرند. آمریکا امروزه عملا یکی از همسایه های ماست و علاوه بر حضور نظامی در بسیاری از کشورهای منطقه روابط همه جانبه ای نیز با این کشورها دارد. لذا ایران نمی تواند حضور چنین موجود سنگین وزنی را در جوار خود نادیده بگیرد. به لحاظ عملی و اجرایی، ملاقات هایی مثل این ملاقاتی که تکذیب شده، در آینده می توانند به تصمیم گیری مقامات ایرانی برای چگونگی تعامل با دولت آمریکا کمک کنند. در شرایطی که دولت ترامپ قطعا خواستار مذاکرات مستقیم و جامع با ایران خواهد شد، سوال این است که ایران چه واکنشی نشان خواهد داد.
از یک سو خبر ملاقات ایلان ماسک با نماینده ایران منتشر می شود، از سوی دیگر جنگ طلبان ضد ایرانی در کابینه ترامپ منصوب میشوند.در این صحنه کدام نشانه را باور کنیم؟
انتصاب های ترامپ عمدتا در بستر تحولات و سیاست داخلی آمریکا معنی دارد و تحت تاثیر طیف گسترده ای ملاحظات است که سیاست خارجی بخش عمده آن به شمار نمی آید. تاثیر ملاحظات سیاست خارجی نیز عمدتا به مسئله رقابت قدرت های بزرگ و مباحث تجارت خارجی بر می گردد. مسائل مربوط به اسرائیل و ایران نیز تا حدی در این انتصاب ها مهم است اما عامل اصلی نیست. تا آنجا که به دورنمای تعامل بین ایران و دولت ترامپ بر می گردد، بعید می دانم که انتصاب افراطیون به سمت های مهم مربوط به سیاست خارجی تاثیر تعیین کننده داشته باشد. فراموش نکنیم که ترامپ در دولت اولش به رغم مخالفت جدی و علنی وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی افراطی اش (پمپئو و بولتون) و اسرائیل مصرانه در پی مذاکره با ایران و رسیدن به یک راه حل بود و چند بار نیز از طریق ژاپن و فرانسه و سناتور رند پال اقدام کرد و جان بولتون را هم ۱۶ ماه بیشتر تحمل نکرد. بعلاوه، افراد منصوب شده، اگر چه تندرو هستند اما ویژگی مهم آنها که موجب اقبال ترامپ به آنها شده، وفاداری و اطاعت آنها از ترامپ است . می توان انتظار داشت که ترامپ در دولت دومش بیش از دولت اولش انتظار وفاداری و تبعیت و صرفا مجری بودن از اعضای دولتش خواهد داشت. اینکه ترامپ این بار هم تجربه بیشتری دارد و هم برعکس دور قبل با فاصله زیادی در انتخابات بر رقیب پیروز شده، حتما در این قضیه تاثیر خواهد داشت. لذا معتقدم که مقامات ایرانی نباید اهمیت خیلی زیادی به مقاماتی که توسط ترامپ منصوب خواهند شد، بدهد.
اساسا محتمل است که تیم ترامپ دو ماه قبل از رسیدن قدرت دنبال مذاکره و اغاز تعامل با ایران بوده باشند؟
اولا باید توجه داشت که ترامپ به وجه نمایشی قضایا اهمیت زیادی می دهد. به نظر می رسد که او مایل است در روزهای اول بعد از شروع به کار نمایشی از پیروزی ها را به راه اندازد. محتمل است که در مورد لبنان و غزه نیز چنین انتظاری داشته باشد و مایل باشد که اسرائیل در این دو ماه پیش رو هر جنایتی که مایل است انجام دهد و از ۲۰ ژانویه به بعد سیر قضایا به سمت آتش بس و توقف جنگ باشد. تشدید اعمال شرورانه اسرائیل در لبنان و غزه شاید با این قصد باشد. احتمالا افراطیون اسرائیلی نیز بی میل نیستند که چنین هدیه ای به ترامپ بدهند. همین رویه را می توان احتمال داد که مد نظر ترامپ در مورد ایران نیز باشد. به این معنی که مایل باشد که مقدمات مذاکرات قبل از ورودش به کاخ سفید فراهم شود، بطوری که این مذاکرات بتواند در سریع ترین زمان ممکن شروع شود.
ایا ترامپ دنبال همکاری با ایران برای ارام نگه داشتن خاورمیانه است یا خواهان رفع مشکلات بین دو کشور و رسیدن به یک راهکار اساسی؟
فکر می کنم هر دو. مسئله این است که نه تنها اسرائیل بلکه حتی شماری از کشورهای عرب مایل اند محور مقاومت به شدت تضعیف شود. از این نظر دولت ترامپ در پی آن خواهد بود که ایران را از کمک به محور مقاومت منصرف کند و امکاناتی فراهم آورد تا اولویت قطعی اسرائیل که غیرفعال کردن محور مقاومت است، محقق شود. دولت ترامپ همچنین بطور جدی در پی حل مشکلی است که غرب از ناحیه برنامه هسته ای ایران دارد. ترامپ در این رابطه بسیار حساس است و از یاد نبریم که در هفته های منتهی به حمله اسرائیل به ایران و در حالیکه دولت بایدن خواستار خودداری اسرائیل از حمله به تاسیسات اتمی ایران بود، ترامپ اسرائیل را تشویق به حمله به تاسیسات مذکور می کرد. ماحصل این مواضع دولت ترامپ می تواند این باشد که او خواستار انجام مذاکراتی جامع بین ایران و آمریکا شود که تقریبا همه موضوعات فی مابین را پوشش دهد. آنها احتمالا استدلال خواهند کرد که مذاکره تنها روی یک موضوع یعنی برنامه هسته ایران نمی تواند به توافقی بادوام منجر شود. سوال مهم این است که آیا ایران چنین مذاکراتی را خواهد پذیرفت.