در بحث ترور سید حسن نصرالله، برخی اعتقاد دارند که تهران باید مستقیم ورود کند، برخی هم پاسخ در داخل چارچوب محور مقاومت را میپسندند؛ بنظرم باید ترکیبی از این دو باشد
ارتش اسرائیل شامگاه جمعه ۶مهرماه ۱۴۰۳ با حمله به ضاحیه جنوبی لبنان، مقر فرماندهی حزب الله را مورد حمله قرار داد. در این حمله که از بمبهای سنگرشکن دوهزار پوندی استفاده شده بود سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان به شهادت رسید.
به جهت بررسی موضوع فوق، «انتخاب» گفتگو یی انجام داده با محمدعلی حسن نیا، کارشناس مسائل غرب اسیا، که در ادامه مشروح آنرا میخوانیم:
-۱پاسخ احتمالی ایران به اسراییل چگونه خواهد بود؟ ایا اساسا پاسخی داده میشود یا رویکرد صبر استراتژیک دنبال خواهد شد؟
سیاست چند دههای ایران تقویت محور مقاومت در اضلاع مختلف است. به جزء چند بار مخصوصا بعد از حمله به کنسولگری ایران در دمشق و چند بار دیگر که در سوریه رخ داد، تهران سعی کرد که راهبرد خود را همان تقویت محور مقاومت قرار دهد. اینکه ایران چه پاسخی به ترور شهید نصرالله خواهد داد، بیشتر مستلزم زمان و مولفههای مختلف است. البته در این موضوع دو نظریه راهبردی وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که تهران باید مستقیم ورود کند و جواب اسرائیل را بدهد تا بدین ترتیب تل آویو از عملکردش عقب نشینی کند. دسته دومی هم وجود دارند که پاسخ در داخل چارچوب محور مقاومت را میپسندند.
در موضوع اخیر بنظرم باید ترکیبی از این دو باشد. علاوه بر اینکه ایران باید محور مقاومت را تقویت کند، پاسخ در خور به ترور شهید هنیه و نصرالله که در تهران و بیروت انجام شد باید بدهد تا نتانیاهو حد یقف خودش را بداند و مبادا دست خود را دراز کند. ترکیب این دو باعث عقب نشینی اسرائیل تا حدودی خواهد شد. از سوی دیگر اعتقاد دارم باید در یکماه اخیر کمی از جنگ میدانی حزب الله کم میشد و دیگر اضلاع محور مقاومت مانند یمن و عراق فعالتر میشدند تا فرسایش یکسال جنگ و ترور مخصوصا بعد از ترور پیجری از روی حزب الله برداشته میشد.
۲-ایا حزب الله میتواند به ساختار قبلی خود بازگردد؟
اینکه حزب الله میتواند خود را بازسازی کند قطعی است. در شرایط فعلی دو راهبرد برای مقاومت لبنان میتوان متصور بود. بعد از ترور شهید نصرالله و ترور فرماندهان و پیجرها اکنون باید حزب الله لبنان بازسازی امنیتی و اطلاعاتی را در دستور کار قرار دهد. راهبرد دوم انتخاب دبیرکل مقتدر و کاریزماست که بتواند راه نصرالله را ادامه دهد. این موضوع مهمی است، بالاخره آقای شهید نصرالله بیش از ۳۰ سال دبیرکل حزب بود و با شهید عباس موسوی که تنها یکسال دبیرکلی را برعهده داشت قطعا فرق دارد. حزب الله دارای ساختار بسیار بزرگی در مسائل نظامی، امنیتی، سیاسی و حتی اقتصادی در لبنان و منطقه شده است؛ بنابراین مهمترین مولفه فعلی حزب الله بازسازی ساختار امنیتی و نظامی است. این کار شدنی است، ولی نیاز به زمان دارد.
۳-دخیل شدن ایران در این جنگ تا چه حد بازدارنده و تا چه حد باعث تنش بیشتر میشود؟
در مورد سوال سوم نکته اساسی این است که راهبرد سکوت پاسخگو نبوده است. البته اینکه کامل در ورطه جنگ قرار بگیریم هم مورد شک باید قرار داد. در مرحله فعلی بهترین راهبرد همان راهبردی است که اسرائیلیها سالها پی گرفتند. initiator rather than the reactor به این معنی که دیگر واکنشی نباشیم و به طرف مقابل این را دیکته کنیم توان پاسخگویی وجود دارد و ترمز نتانیاهو کشیده شود.
۴-اساسا برای بازدارندگی در این شرایط که تمامی حملات و مقاومتها فقط باعث تندترشدن اسراییل شده، چه باید کرد؟
قصد اصلی اسرائیل از خشونت در لبنان مشخص است. تل آویو میداند حمله زمینی به شکل کلاسیک شکست خواهد خورد. همانگونه که در جنگهای ۱۹۸۲، ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶ شکست خوردند؛ بنابراین سه راهبرد در مقابل لبنان را در پیش گرفتند. ترور، خرابکاری و کشتار مردم. هدف اصلی از این سه تاکتیک هم وادار کردن حزب الله لبنان به عقب نشینی از جنگ است. هدف دوم و دیگر اسرائیل انفکاک حزب الله از جنگ غزه است. هدف سوم آن است که اسرائیل میخواهد با این کشتارها به مقاومت لبنان و فلسطین بگویید که بازدارندگی دارد.
۵-شهادت حسن نصرالله برای منطقه، ایران و جهان چه پیامهایی دارد؟
اساساً ترور شهید نصرالله همانند ترور شهید هنیه است. رهبر فقید حماس درصدد مذاکره عزتمندانه برای مردم فلسطین بود. اگر کسی در حماس میتوانست پای میز مذاکره برای صلح بیاید همین آقای هنیه بود. اسرائیل در ۷ اکتبر یک شکست اطلاعاتی و امنیتی خورد. شکست نظامی شاید اولویت دوم بود. به همین دلیل موساد، شین بت و امان (اطلاعات نظامی ارتش) هر کاری در یکسال انجام دادند تا آبروی رفته خود را بازیابی کنند. اساسا ترور شهید نصرالله هم برای این بود که بگویند دستگاه اطلاعاتی و امنیتی شان قدرت دارد و کمی از شکست خارج شوند. این ترور نوعی دستاوردسازی امنیتی برای اسرائیلیها دارد.