ناگفته های سیدحسن نصرالله از نقش حاج قاسم در جنگ۳۳ روزه

هشت صبح: سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان در سخنانی در یک برنامه تلویزیونی به نقش تعیین کننده و بسیار مهم «حاج قاسم سلیمانی» در جنگ ۳۳ روزه لبنان پرداخت و در این ارتباط سخنانی را برای نخستین بار مطرح کرد.

مهمترین بخش سخنان سیدحسن نصرالله به شرح زیر است:

• بعد از آزادی جنوب لبنان در ۵ خرداد ۱۳۷۹ دیداری داشتیم در این دیدار در شورای جهادی و با حضور حاج قاسم بود در این دیدار برآوردی مطرح بود که پیروزی در سال ۲۰۰۰ یک پیروزی تاریخی محسوب می‌شد و سران رژیم صهیونیستی از این دستاورد مقاومت لبنان و حزب الله چشم پوشی نخواهند کرد و یک روز به حزب الله حمله خواهند کرد تا حزب الله را نابود کنند زمان این جنگ معلوم نبود آیا در سال ۲۰۰۰ بوده یا چند سال دیگر، مشخص نبود اما همیشه در حال آماده باش بودیم.

• ویژه‌ای که حاج قاسم انجام داد این بود که از برادران و حاج عماد مغنیه خواست که برنامه‌ای سالیانه داشته باشند. تا پیش از ۲۰۰۰ برنامه سالیانه نداشتیم اما پس از این تاریخ برنامه سالیانه داشتیم و حاج قاسم گفت من امکانات را فراهم می‌کنم اما باید برنامه ریزی روزانه را کنار گذاشته و برنامه سالانه داشته باشیم و بگوییم در این یک سال چه کاری بکنیم. دوره‌های آموزشی، تأسیس پادگان و … برنامه ریزی شود. سال دوم هم یک برنامه سالانه داشتیم و بعد از آن حاج قاسم گفت که یک برنامه سه ساله داشته باشیم و این برای نخستین بار بود که برنامه سه ساله داشتیم. بعد از آن برنامه سه ساله داشتیم.

• نقش سردار سلیمانی اول مشارکت در ایده پردازی، همفکری و طراحی بود، دوم با دستور کار جدید موافقت کرد و سوم متعهد شد که تمامی پشتیبانی‌های لجستیکی را تأمین کند و مهم‌تر از همه پیگیری‌های پیاپی وی بوده است. حاج قاسم هم در سطح تصمیم گیری مشارکت داشت و می‌رفت امکانات و مقدمات را فراهم می‌کرد و به صورت روزانه پیگیری می‌کرد. ایشان هر دو سه هفته یک بار به لبنان می‌آمد و برای پیگیری موضوعات می‌آمد. ایشان کارها را از نیروهای قدس پیگیری می‌کرد و به صورت همزمان از حزب الله پیگیری می‌کرد. تا جایی که برخی برادران خسته می‌شدند و از وی می‌خواستند که به آنها فرصت بدهند. این ویژگی بعدها در حوادث سوریه و در حوادث عراق بسیار بروز یافت.

• حاج قاسم در تعیین حاج عماد مغنیه نقش داشت. در مرحله پیش از عماد مغنیه سه مسئول داشتیم یک یکی در زمینه نظامی وظیفه داشت و یکی مسئول بسیج کردن و یکی نیز مسئولیت امنیت را بر عهده داشت و به یک نتیجه رسیدیم که یک فرد تمامی مسئولیت‌های نظامی و امنیتی را مدیریت کند. من با ایشان درباره حاج عماد برای تعیین به عنوان معاون جهادی مشورت کردم و حاج عماد و حاج قاسم از ابتدا رابطه عاطفی با یکدیگر داشتند اما تعصب و قاطعیت حاج عماد سبب شده بود تا حاج قاسم وی را مورد تأیید قرار دهد و تأیید حاج قاسم عامل مهمی در انتخاب حاج عماد تا زمان شهادت وی داشته است. بنابراین ما وارد مرحله جدیدی شدیم و این موضوع مطرح شد که ما نیازمند توان موشکی هستیم. دیگر به کاتیوشا با برد ۲۰ کیلومتری نمی‌توان اکتفا کرد. باید موشک‌هایی با برد و قدرت بیشتری داشته باشیم. باید این موشک‌ها ارسال می‌شد و برای استفاده از آنها آموزش داده می‌شد. پس تحول مهم اول شروع در ایجاد توانمندی موشکی واقعی بود و این نیازمند تلاش زیادی بود. ما نیازمند انتقال این موشک‌ها از کشوری به کشوری دیگری به صورت محرمانه بودیم. انتقال این موشک‌ها به لبنان کار بسیار سختی بود و پنهان کردن و انبار کردن آنها و استفاده از آنها در زمان جنگ نیز مهم بود. همه اینها نیازمند دقت، بردباری، صبر و آرامش بود و این هنر حاج قاسم و حاج عماد بوده است. در مرحله نخست ما باید پنهان می‌کردیم که توان موشکی داریم تا بتوانیم دشمن را غافلگیر کنیم. برای این کار شما به نیروی محرمانه نیاز داشتید.

• شبکه مخابرات حزب الله در جنگ ۳۳ روزه آسیب ندیده نبود و این یکی از غافلگیری‌ها بود. در مورد این شبکه باید بگوییم که نمی‌دانیم این ایده حاج قاسم یا حاج عماد یا حاج فلان بوده است. تمامی دوستان به صورت گروهی کار می‌کردند و کار را در نهایت پیشنهاد می‌دادند. اهمیت حاج قاسم این بود که برادران را تشویق می‌کرد که ایده جدید مطرح کنند و سپس این ایده را قبول می‌کرد. تمام هم و غم حاج قاسم قدرتمند شدن مقاومت بوده است. تواضع حاج قاسم سبب شد تا بسیاری از ایده‌ها و فکرها را قبول کند از جمله آنها شبکه مخابرات سیمی بوده است. حاج قاسم امکانات را فراهم کرد و حاج عماد آن را اجرا کرد. پهپادهای حزب الله قبل از جنگ ۲۰۰۶ بوده و بین سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ توسعه یافته و پس از ۲۰۰۶ نیز توسعه بیشتری یافت. توانایی جمع آوری اطلاعاتی ما نیز بهبود یافت. جبهه دیگری در حوزه تقابل دریایی بود. ما در حوزه دریایی تجهیزات متنوعی داشتیم. به موشک‌های دریایی دست یافتیم که برد آن ۱۵۰ کیلومتر بوده است. تمامی این موضوعات نیازمند نیروی انسانی بود یعنی افرادی که تمام وقت در خدمت باشند. ما منابع انسانی را هم توسعه و ارتقا دادیم و البته تمایل به عضویت در بسیج حزب الله بین ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ نیز گسترده بود. تشکیل گردان‌ها و گروه‌ها پس از سال ۲۰۰۰ بود و در تمامی این تصمیم گیری‌ها حاج قاسم نقش داشته است. در فاصله ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ نیاز بود که نیروهایی به ایران اعزام شده تا آموزش ببینند. در زمینه موشک زمینی، موشک کورنت وارد شد که در این باره حاج قاسم و حاج عماد نقش بسزایی داشتند. این موشک‌ها به تمامی بخش‌های جبهه ارسال نشد بلکه ۵۰ نفر انتخاب شده و به آنها آموزش استفاده از آن داده شد. کسی نمی‌دانست که حزب الله دارای موشک کورنت است و اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه زمانی که با موشک کورنت مواجه شد، غافلگیر گردید.

• تصمیم برای اسیر گرفتن نظامیان اسرائیلی تصمیمی کاملاً لبنانی بوده و ایران نقشی در آن نداشته و هیچ دیکته‌ای از سوی ایران نبوده است. سبک عملیات مشخص بود و آموزش‌ها و رزمایش‌های آن نیز انجام شده بود. برادران ماه‌ها قبل در منطقه عملیاتی حاضر شده بودند. بنابراین حاح قاسم و حاج عماد و سید ذوالفقار می‌دانستیم که هر روز یا هر لحظه امکان انجام عملیات وجود دارد. حاج قاسم در جریان عملیات بود و جزئیات مکان عملیات را می‌دانست و پیش بینی می‌کرد که هر لحظه امکان انجام عملیات وجود دارد. چند روز قبل از عملیات ایشان در اینجا بود و پرسید که چه شده و گفتیم که هنوز منتظریم.

• در جنگ ما به مغز متفکر حاج قاسم نیاز داشتیم بنابراین هر روز جلسه داشتیم و همیشه در حال بحث و بررسی بودیم چون در یک مکان بودیم و هر تحول جدید روی می‌داد و تصمیم می‌گرفتیم و به برادران در جبهه ابلاغ می‌کردیم. هفته اول با هم بودیم اما بعد به چند گروه تقسیم شدیم. صحبت من درباره فرماندهان نظامی بود. در مرحله اول که با هم بودیم مدام با هم رایزنی می‌کردیم. در تمامی این دیدارها حاج قاسم حاضر بود و پیشنهادات را بررسی می‌کرد. مسئله دیگر حلقه وصل وی با مسئولان جمهوری اسلامی بود. بنابراین ایشان ارتباط با نیروی قدس در ایران را از لبنان انجام می‌داد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا