یک ماه پس از ترور هنیه در تهران؛ آیا ایران و اسرائیل در آستانه یک رویارویی گریزناپذیر قرار دارند؟
سید هادی برهانی، استاد مطالعات اسرائیل: تحولات هفته آینده سرنوشت این رویارویی را مشخص خواهد کرد / بازی نتانیاهو با آتش بس پیشنهادی بازی با آتش است / پاسخ مثبت ایران به درخواست کشورهای اسلامی عامل اصلی تاخیر در پاسخ به ترور هنیه / اینک نوبت کشورهای اسلامی است در کنار ایران قرار گیرند.
ترور رهبر سیاسی حماس در تهران ساعاتی پس از مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید کشور (که اسماعیل هنیه از میهمانان ویژه آن بود) ایران را در برابر انتخابی ناگزیر قرار داده است: پاسخ به تجاوز بی سابقه اسرائیل به تمامیت ارضی و امنیت کشور با هدف انتقام از این خونریزی و میهمان کشی جسورانه و همچنین ترمیم و تقویت توان بازدارندگی کشور در برابر جسارتهای اسرائیل.
این پاسخ ضروری اینک حدود سه هفته است که به تاخیر افتاده است. علت اصلی این تاخیر طرح ابتکاری از سوی کشورهای عربی و غربی برای تحمیل آتش بس به اسرائیل در قبال خودداری ایران از پاسخ مزبور ارزیابی می شود. ایران رسما در باره این معامله توضیح چندانی نداده است اما نماینده ایران در سازمان ملل متحد تصریح کرد ایران امیدوار است پاسخ به اسرائیل اختلالی در فرآیند مذاکرات آتش بس ایجاد نکند. در پی همراهی ایران با این ابتکار، آمریکا، مصر و قطر طرحی را برای برقراری آتش بس پیشنهاد نمودند. به موجب این طرح نشستی با حضور طرفهای مزبور و همچنین نمایندگانی از اسرائیل (شامل رئیس موساد، رئیس شاباک، مسئول مذاکرات در ارتش اسرائیل و مشاور ویژه نتانیاهو) طی روزهای پنج شنبه و جمعه گذشته در دوحه پایتخت قطر برگزار گردید.
پس از پایان این نشست، مذاکرات مربوطه جدی و سازنده توصیف گردید اما مشخص شد نتیجه ملموسی به دست نیامده است. البته طرفهای متعدد حتی اسرائیل نسبت به مذاکرات و نتایج آن ابراز خوش بینی نمودند اما در مقابل حماس نارضایتی آشکار خود از نتیجه مربوطه را اعلام نمود. حماس توضیح داد اسرائیل همچنان از موافقت با طرح بایدن برای آتش بس و تبادل اسرا (که قبلا ارائه شده و حماس با آن موافقت نموده بود) طفره می رود و با افزودن شروط جدیدی بر آن طرح در صدد سنگ اندازی و اتلاف وقت است. بانیان طرح در بیانیه ای اعلام نمودند این هفته مذاکرات فنی با طرفین اسرائیلی و فلسطینی ادامه خواهد یافت تا در پایان آن نشستی برای نهایی شدن توافق آتش بس برگزار گردد.
براساس نتایج نشست دوحه، که حاوی پیشرفت آشکاری در حل و فصل اختلافات مشخص طرفین نیست، می توان نتیجه گیری نمود اسرائیل در حال بازی کردن با طرح آتش بس است و گامی جدی برای اجرای آن برنمی دارد. اسرائیل تلاش می کند شروط ظالمانه خود را به حماس تحمیل نماید و همچنین با وقت کشی پاسخ ایران و حزب الله به اسرائیل را به تاخیر انداخته و از حیز انتفاع بیاندازد. همچنین نتایج نشست اول مشخص می سازد قدرتهای غربی به ویژه آمریکا از اعمال فشار لازم برای وادار کردن نتانیاهو به پذیرش آتش بس اجتناب می نمایند. تداوم این مسیر به شکست مذاکرات و اجرای وعده ایران، حزب الله و انصارالله و سایر اجزای مقاومت برای انتقام از جنایات اخیر اسرائیل در قالب حملاتی سنگین و پشیمان کننده خواهد انجامید.
اسرائیل در حال وقت کشی و فریبکاری است و ایران نمی تواند این شرایط را تحمل نماید. ایران می داند فرصت تلافی و انتقام پس از گذشت یک ماه عملا محدود خواهد شد. از اینرو تحولات هفته آتی (هفته آخر فرصت یکماهه) در این رابطه تعیین کننده است. اگر براساس نقشه بانیان مذاکرات آتش بس این فرآیند در پایان هفته به نتیجه رسید و توافق آتش بس میسر شد ایران می تواند از انتقام و افزایش تنش خودداری نموده و در واقع این حق را فدای نجات مردم مظلوم غزه از تجاوزات وحشیانه رژیم صهیونیستی نماید اما اگر این هفته و نشست نهایی آن نیز فرا رسد و نتیجه ای عاید نشود ایران چاره ای جز پاسخگویی نخواهد داشت. این پاسخ نه تنها ضرورتی براساس مصالح عالیه امنیتی کشور ارزیابی می شود بلکه خواست و توقع بخشی قابل توجهی از افکار عمومی در ایران و سایر کشورهای اسلامی است.
این پاسخگویی نه تنها برای ایران ضروری است بلکه (در صورت شکست مذاکرات آتش بس به دلیل لجاجت اسرائیل) طرفهای اسلامی دیگری نیز آن را مناسب ارزیابی نموده و با این حرکت همراهی خواهند نمود. حماس به طور مشخص از این انتخاب حمایت خواهد کرد. سفیر ترکیه در تهران نیز اخیرا در مصاحبه ای با تسنیم واکنش ایران به ترور هنیه در تهران را معقول خواند و افزود: هر کشور دیگری باشد همین واکنش را نشان خواهد داد. او سپس خاطرنشان کرد پاسخ به این ترور تنها مسئولیت ایران نیست و تمام کشورهای منطقه مسئول آن هستند.
براین اساس، چند روز باقیمانده از مذاکرات آتش بس نتیجه این رویارویی خطیر را تعیین خواهد کرد. اگر در این چند روز اسرائیلی ها بتوانند نتانیاهو و دولت افراطی او را به قبول آتش بس مجاب نمایند، یا آمریکا و سایر قدرتهای غربی از توان خود برای فشار بر این دولت افراطی استفاده نموده و آن را مجبور به پذیرش قطعنامه شورای امنیت (در این باره) نمایند، غزه آرام می شود و تنشها در منطقه فروکش خواهد نمود اما اگر این هفته نیز چون هفته گذشته بدون نتیجه ای قابل قبول سپری شود، تنش در منطقه افزایش خواهد یافت و مسئول آن در درجه اول دولت افراطی اسرائیل و حامیان غربی آن است.
علی القاعده ایران و سایر اعضای محور مقاومت در پایان این مدت بدون تاخیر پاسخ داده و و تلاش می کنند پاسخی درخور و بازدارنده به تجاوزات اسرائیل بدهند. ایران امیدوار است در قبال همراهی سه چهار هفته ای با کشورهای اسلامی و پاسخ مثبت به درخواست آنها برای تاخیر در انتقام به منظور دادن شانسی به مذاکرات دوحه و پس از انقضای این مدت آنها، در مقابل، از پاسخ ایران حمایت نموده و در این مسیر با ایران همکاری نمایند. همکاری کشورهای عربی و اسلامی (به ویژه همسایگان اسرائیل مانند اردن) می تواند نقش موثری در موفقیت حملات تلافی جویانه ایران ایفا نماید.
همچنین ایران در این مدت به درخواستهای کشورهای غربی برای خودداری از حمله متقابل، که در تماسهای رهبران غربی با رئیس جمهور جدید مطرح شده بود، احترام گذاشته و بیش از سه هفته خویشتن داری پیشه کرده است. ایران از قدرتهای غربی انتظار کمک و حمایت ندارد اما خواهان احترام متقابل است. پاسخ ایران حقی قانونی و پذیرفته شده براساس قوانین بین المللی است و از کشورهای غربی انتظار می رود به این انتخاب احترام بگذارند و از دولت اسرائیل که با لجاجت، وقت کشی و فریبکاری در صدد فرار از آتش بس و مکافات جنایت خود است، حمایت ننمایند.
اسرائیل با سر و صدا درصدد است وانمود نماید برای رویارویی با حملات ایران و محور مقاومت آمادگی کامل دارد و در هر شرایطی می تواند از امنیت اسرائیل دفاع نماید. اینها عمدتا جنگ روانی و پروپاگاندایی توخالی با هدف ارعاب ایران و منطقه و منصرف کردن محور مقاومت از پاسخ گویی به جنایات اسرائیل است. اسرائیل کوچکتر و آسیب پذیرتر از آن است که وارد جنگی مستقیم و همه جانبه با ایران شود. چنین جنگی حتی اگر برای ایران بسیار مخرب باشد از اسرائیل چیزی باقی نخواهد گذاشت و موجودیت اسرائیل را در معرض خطر قرار خواهد داد و رهبران اسرائیل این حقیقت را بهتر از دیگران می دانند. ورود اسرائیل به چنین نبردی تنها در یک حالت قابل تصور است: مشارکت مستقیم آمریکا و قدرتهای غربی در جنگ.
برخلاف فرضیه کهنه و ایدئولوژیک مشهور، آمریکا و اسرائیل یکی نیستند و هر کدام منافع و ملاحظات خود را دارند و این اختلافات (به رغم اشتراکات بسیار) به اندازه ای است که اگر یک دیپلماسی واقع بینانه و درست به کار گرفته شود می تواند از مشارکت قدرتهای غربی در چنین نبردی پیشگیری نماید. یکی از دلایل باور به این فرضیه تبلیغات و دیپلماسی عمومی خود اسرائیل است تا به این ترتیب با قراردادن آمریکا و قدرتهای غربی در کنار خود دشمنان خویش را به وحشت افکنده و محاسبات آنها را به هم بریزد.