گرایش جلیلی درمورد روستاها، ادامه گرایش مائوئیستهاست؛ همان کاری که در کامبوج انجام دادند اما بعد از ۵ سال کامبوج فقیر شد و میلیونها نفر از گرسنگی مردند / جلیلی خودش هم در وضعیت موجود نقش داشته اما نقش یک بیگناه را بازی میکند / انرژیای که آن ۶۰ درصد تحریمی ایجاد کردند، لرزه به اندام اصولگرایان انداخته / الان دیگر دوره خاتمی و روحانی نیست؛ موازنهها به نفع جامعه به هم ریخته است
سرویس سیاسی «انتخابات»: مسعود پزشکیان با یک میلیون اختلاف، از جلیلی جلو زد و حالا هر دو به مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری رسیده اند. اگرچه برخی از اصلاح طلبان روی بخشی از رأی قالیباف نیز حساب کردهاند، اما آن بخش از جامعه که در دور اول ۶۰ درصد عدم مشارکت را به ثبت رساند، احتمالا اثرگذاری ویژه ای خواهد داشت. آرای خاکستری که در دور اول شرکت نکردند، در صورتیکه با ادبیات پزشکیان پیوند بخورند، نتیجهی انتخابات را به شکل مطمئنتری به نفع پزشکیان تمام میکنند. اما به واقع پزشکیان چه وضعیتی دارد و با عدم مشارکتیها چه باید کرد؟
به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو جبهه اصلاحات، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
طبقه متوسطی که باید پزشکیان را به پیروزی برساند، به چه مسائلی حساس است و پزشکیان تا چه حد میتواند روی آنها اثر بگذارد؟
اول دولت رئیسی تعداد روحانیونی که وارد آموزش و پرورش شدند معین بود، اما در این ۳۳ ماه تعداد طلابی که به آموزش و پرورش تزریق شدند چند برابر شده، بودجه حوزه علمیه چند برابر شده، قیمت خانه در تهران زمان ورود ایشان ۳۳ میلیون و الان ۱۰۰ میلیون است. پول ملی سقوط کرد، ارز در ابتدا دولت ۲۱ هزار تومان و پایان دولت ۶۱ هزار تومان شد. منشأ این وضعیت تفکری بود که از بیرون دولت و از سمت جلیلی تزریق میشد. ما امیدواریم نگاه اسلام گرای افراطی که میخواهد منابع را صرف ایدئولوژی کند، برای مردم مشخص شود. این کار توسط پزشکیان میتواند بیان شود و طبقه متوسط را آگاه کند. چهره آقای جلیلی مقداری هم با ایدههای پول پاشی و بازگشت به روستا، ممکن است روی عدهای اثر بگذارد. پزشکیان اهل دروغ و فریب نیست. او نمیتواند رویافروشی کند. امیدواریم نبرد این دو کوچه به کوچه و خانه به خانه شود و بخش تحریمی را پای صندوق بیاورد.
برخی مدعیاند که رئیس جمهور اختیارات کافی ندارد و پزشکیان توان ایستادگی مقابل برخی روندها را ندارد؛ نظر شمار درباره این گزاره چیست؟
ما اصلاح طلبان معتقدیم رئیس جمهور تأثیرگذاری زیادی دارد. به نظر ما اتفاقی که در سه روز آینده خواهد افتاد این است که بخشهایی از نیروهایی که پشت دوگانه عدم شرکت بودند موضع بهتری نسبت به مشارکت پیدا میکنند. دوگانه شرکت و عدم شرکت به تقابل و دوگانه یک اسلام متحجر و یک اسلام رحمانی و اهل صلح و توسعه محور نگاه میکند؛ بنابراین اگر این دوگانه خوب تصویر شود، ۱۵ درصد از مرددین به کمپین پزشکیان اضافه خواهند شد و ما برنده میشویم. باید توجه کنیم که بخش مهمی از جامعه نسبت به سیاست و سیاست مداران و احزاب بی اعتماد است. اعتماد جامعه وقتی جلب میشود که ما راستگو باشیم، اگر بخواهیم مشکلات را انکار کنیم دیگر ادامه این روند امکانپذیر نیست. در همین چند ساعت آینده اگر بتوانیم مشکلات را به گوش مردم برسانیم و بگوییم ما هم متوجه هستیم که سر شما کلاه رفته و ناراحت هستید، شاید بخشی از جامعهی قهر کرده را بتوان جذب کرد.
تحریمیهای انتخابات بخش بسیار بزرگی از رایها را به خود اختصاص دادند. تحریمیها چه مختصات و دستهبندیهایی دارند؟
اگر کمی ارتفاع بگیریم، با پدیدهی بسیار مهم و پیچیده مواجه میشویم و آن بخش بزرگی از جامعه پشت پنجره در حال دیدن انتخابات است. در مرحله اول ما مجبور بودیم به نظرسنجیها اتکا کنیم و نشان داد که نظرسنجیها دقت ندارند. الان تکلیف جامعه مشخص است. ۶۰ درصد جامعه یک جنبش اجتماعی زنده و پویا و بالغ را نشان میدهند که این ۶۰ درصد آگاهانه پای صندوق رأی نیامدند.
بخش کوچکی از این جامعه به دلیل تنبلی وارد نشدند. اما این ۶۰ درصد یکدست نیستند. یک بخش منتهی علیه رادیکال آنها برانداز هستند و از اول انقلاب تاکنون، دنبال عبور از نظام بودند. اینها نتوانستند موقعیت خود را تثبیت کنند و فرصتهایی که مانند «زن، زندگی، آزادی» به وجود میآمد را با موج سواری اشتباه گرفتند. بخشی نیز در خارج از کشور هستند. در این ۶۰ درصد گروههای مختلف قومیتی، فرهنگی، ادیان، طبقات مختلف اجتماعی، گروههای صنفی، معلم و کارگر و پرستار و بازنشسته نیز وجود دارند. یک بخش هم زنان هستند که مورد تحقیر واقع شدهاند. به خصوص بر سر مسأله حجاب و موقعیتهای شغلی که نماینده خود را هم در انتخابات پیدا نکردند.
بخش زیادی از جوانان هم در این ۶۰ درصد حضور دارند که بخش مهمی از انتخابات هستند و پای گفتگو نمیآیند. بخشی از آنها رادیکال و بخشی نیز سیاست گریز میشوند. آنالیز علت رفتار این ۶۰ درصد به گونهای است که بخش قابل توجهی از رفتار آنها محصول برخی رفتارها در انتخابات است. اساساً گروههایی هستند که علاقهمند به سیاست زدایی جامعه هستند؛ یعنی شرایطی ایجاد کنند که کسی دنبال مرجع اصلی تصمیمگیریها نرود. مثلاً ریشه بحران فرهنگی و اقتصاد و سیاست خارجی را پیدا نکنند و در سطح مسائل باقی بمانند. مثلاً بگویند گرانی است، اما اجازه ندارند راجع به ریشه گرانی صحبت کنند.
درست در زمان انتخابات که نامزدها باید درباره مسائل مهم کشور صحبت کنند، برخی سیاست زدایی را به کاندیداها نیز تحمیل میکنند؛ بنابراین صحنهای را در انتخابات ایجاد میشود که از نظر تحریمیها نمایشی میشود. کاندیداهایی برای انتخابات صحبت میکنند که توان بیان آن مسائل اساسی را ندارند. طبیعتا وقعی مناظرهها و نشستهای تبلیغاتی اینقدر بی هویت و مصنوعی میشود، طبیعتا کسی نگاه نمیکند. در مقابل پای سخنرانی بایدن و ترامپ، میلیونها نفر مینشینند؛ چون احساس میشود در سخنرانی آنها حرف از یک دعوا حقیقی سیاسی است. به همین دلیل مرحله اول انتخابات سخت بود و جریان تحریم بسیار یارگیری کرد. تحریمیها گفتند اینها حرف درست نمیزنند و زمانیکه رئیس جمهور شدند نیز نمیتوانند صحبت کنند. پروژه سیاست زدایی باعث شد در انتخابات، سیاست محور اصلی نباشد و جامعه به جای صندوق رأی، دوباره رادیکالیزه شود. به همین علت من فکر میکنم که بحث مهم شکست آرا در انتخابات محصول برخی رفتارهاست. در این شرایط در ذوق جامعه میخورد؛ بنابراین تداوم این روند با شیوه فعلی در مناظرهها، با بن بست اجتماعی مواجه میشویم.
جلیلی شروع به تبلیغات میدانی وسیعی از جمله در روستاها کرده است؛ آیا این یک خطر برای پایگاه رأی پزشکیان و آرایی که او از مناطق محروم و روستاها جمع کرده نیست؟
گرایش آقای جلیلی نسبت به روستاها، ادامه گرایش مائوئیست هاست. کاری که در کامبوج انجام دادند و خمرهای سرخ نیز طبقه متوسط را در دل طبقات کشاورز شکاندند. بعد از ۵ سال که همدوره با انقلاب ایران شد، کامبوج فقیر شد و میلیونها نفر از گرسنگی مردند. الان ما یک کشوری داریم که ۴۵ سال در آن کار شده و برنامههای ۵ ساله و سندچشم انداز دارد. آقای جلیلی میخواهد به قول خودش انقلابی عمل کند و تمام دستاوردهای تکنیکال نظام اداری و سیاسی را زیرپا بگذارد. آقای جلیلی خودش هم در وضعیت موجود نقش داشته است، اما نقش یک بیگناه را بازی میکند. در صورتیکه در عمیقترین لایهها و پشت درهای بسته ی دولت موازی تشکیل داده بود و در این سالها تمام نقشهاش به گونهای عملیاتی شده که تحریمها به کشور تحمیل شود، اما مسئولیت آن را نمیپذیرد. پزشکیان بازیهای پشت درهای بسته را بلد نیست و جز چهرههای مافیایی نیست. ما امیدواریم در سه روز آینده، تقابل یک چهره تصمیم گیر یعنی جلیلی که در دولت رئیسی تصمیم گیر بوده است، با چهره پزشکیان که صادقانه رفتار میکند، برای جامعه روشن شود.
پزشکیان پس از پیروزی نیز چالشهای سختی در مقابل خود دارد؛ از جمله چالش مجلس اصولگرا که بعید است به پزشکیان اجازه فعالیت با وزرای مطلوبش را بدهند؛ اصلاح طلبان چه ایدهای برای پس از پیروزی ایشان دارند؟
انرژی ای که ۶۰ درصد تحریمی ایجاد کرده، لرزه به اندام اصولگرایان انداخته است. آنها از فردای انتخابات دیگر نمیتوانند چرخ لای چوب پزشکیان بیندازند. خاتمی زمانی که ۲۰ میلیون رأی آورد، بعد از قتلهای زنجیرهای وزیرانش را عزل کرد؛ یا روحانی که کفن پوشها را مقابل برجام داشت، برجام را به سرانجام رساند و چنین تجربههایی در روسای جمهور گذشته هم بوده است. به هر حال رئیس جمهور میتواند نقش مؤثری داشته باشد و میتواند به جامعه تضمین دهد که سر قول و قرارش میایستد. من فکر میکنم دولت آینده آقای پزشکیان دولت پراگماتیسمی است. اگر منظور از پراگماتیسم بودن، اقدام هوشمندانه در نظر بگیریم، دولت پزشکیان یک دولت عملگراست و از چهرههای عملگرا نیز استفاده میکند. به قول آقای پزشکیان، عقل و علم را به کار میگیرند تا مشکلات را رفع کنند. در این صورت، جریان رادیکال و بنیادگرا شکست خورده، بعید است که قادر به مشکل آفرینی باشد. الان دوره خاتمی و روحانی نیست، الان یک قدرتی در جامعه شکل گرفته و موازنهها به نفع جامعه بهم ریخته است.