چهره هنر انقلاب خراسان شمالی شعر را موهبت الهی برای شاعر میداند – هشت صبح
به گزارش هشت صبح و به نقل از مهر :
خبرگزاری مهر_ گروه استانها؛ «گنجشک های هشتم آبان» شروعی برای شنیدن سرودههای شاعر متعهد و انقلابی بود، به مناسبت برگزیده شدن «مرضیه براتی» به عنوان چهره هنر انقلاب سال ۱۴۰۲ خراسان شمالی که در هفته هنر از او تجلیل شد؛ گفتوگویی صمیمانه و در فضایی آکنده از لطافت شاعرانه با او داشتیم.
براتی گفت: با علاقه به شعر از کودکی به نوجوانی گذر کردم. در نوجوانی با حضور در انجمن ادبی عارف بجنوردی توانستم پیشرفت کنم و با چاپ و انتشار اولین مجموعه شعری به نام «گنجشک های هشتم آبان» قدمهایم برای حضور در این وادی عاشقانه جدی تر و محکمتر شد.
شاعر متعهد خراسان شمالی انجمن شعر آئینی را همچون حسینیهای مقدس دانست و تاکید کرد: همواره در تلاش بودم با وضو در این انجمن شرکت کنم تا از برکات فراوان، لحظات لطیف شاعرانه و حال خوب شاعران حاضر در این انجمن خصوصاً آقای رضوانی شاعر و مدیر این انجمن ادبی بهره مند شوم.
براتی شعر را موهبتی میداند که از درگاه خداوند به شاعر عطا شده است و گفت: برخود می دانم برای دریافت شعر استعانت از درگاه حق بخواهم. برای پا نهادن در حریم شعر که حریمی پاک و بی آلایش است؛ خود نیز پاک باشم، حضور قلب داشته باشم و همیشه با وضو دست به قلم ببرم.
شاعر زبان گویای مردم است
براتی این شاعر وقت شناس که در بزنگاههای حساس داخلی، حتی در سایر نقاط جهان، فارغ از هرگونه موضع گیری غیر عادلانه، خود را ملزم به توجه به آن رویداد ضد بشری دانسته و برای بشریت سروده تا صدای رسای هنر را به گوش عالمیان برساند.
او معتقد است شاعر زبان گویای مردم است و شعر را رسانهای قوی برای بیداری و هوشیاری انسانها برشمرد و ادامه داد: مقام معظم رهبری هر ساله نیمه ماه مبارک رمضان در دیدار خود با اهالی شعر تاکید دارند که شاعر با بصیرتی که دارد باید در برهه های مختلف، پرچم شعر را در دفاع از حقیقت بالا ببرد.
دامان طبیعت زیارتگاه الهی است
در شعر خانم براتی میتوان رنگ قابل لمس طبیعت را چون میعادگاه او با خدایش حس کرد؛ او طبیعت و زیبایی اش را یادآور زیبایی و زیبا دوستی خالق آن میداند، طبیعت برایش چون سجادهای سبز و رنگین است که دلها را به عالم ملکوتی اش متصل میکند.
مرضیه براتی با نگاهی عرفانی به طبیعت گفت: طبیعت زیارتگاه الهی و معبد پرندگان و پرستشگاه گلها و گیاهان است که با پا گذاشتن به آن، با نوای سبحان الله و الحمد والله کائنات هماهنگ میشوم و ذکر حق بر زبانم جاری می شود… یا نور و یا قدوس میخوانند هر روز کبک و قناری بر فراز آشیانها… چون کودکی رها در دامان پاک طبیعت گوش به آواز روح نواز پرندگان، صدای سحر انگیز جیرجیرکها و قورباغهها داده و در کنار زلالی چشمه و برکه چشم به سرسبزی دشت و تپه دوخته تا گذر عمر را زیبا و روان حس کنم و منتظر دریافت نوری از دل طبیعت برای سرودن، چشم انتظار میمانم.
انسانهای قابل ستایش
سرودههای او خالی از حضور انسانها نیست انسانهایی که به گفته خودش؛ انسانهایی قابل ستایش اند. مثل اهل بیت علیهم السلام، شهدای عزیز، پدر، مادر و همسر. نوشتن از این انسانها حال دلش را خوب میکند. براتی در توضیح اینکه اشعارش سرشار از حس سرزندگی و شادابی هستند، میگوید: کلمات موهبتی الهی اند.
همیشه کوشیدهام که با کاربرد کلمات صحیح و دارای انرژی مثبت، حال خوشی را به مخاطبانم منتقل و بذر امید را در قلبها بکارم.
جنایات اسرائیل روزهای شومی را رقم زد که دل هر انسان آزادهای را در سراسر دنیا به درد آورد؛ حتی در آن روزهای سخت، شاعر معتقد به هنر متعهد، غزلی برای مردم غزه سرود؛ که بعد از ابراز خشم و نفرت نسبت به اسرائیل، تلاش داشت شعر را به سمتی هدایت کند که در پایان، مخاطب لذت امیدواری را بچشد.
گویا در این شعر براتی احساس تکلیف می کرده است؛ که باید در قلبها امید را زنده نگه دارد. زیرا در ابیات پایانی غزلش خطاب به اسرائیل میگوید: پس میدهی با ذلت و با عشق میسازیم آجر به آجر کشور پاک فلسطین را او در غزلی که برای همدردی با مردم داغدار کرمان، بعد از حادثه تروریستی سالروز شهادت حاج قاسم سروده است احساس تکلیف میکند که باید خود را ساخت و ایستاد.
داغ جانسوز…
او در این شعر آگاهانه از ردیف «برخیز» استفاده میکند. بار این داغ جانسوز را چگونه واژهها بردوش کشند تا حاصل فقط غم و اندوه نشود؟ شاعر دلسوز بر خود تکلیف کرد تا از واژههایی استفاده کند که قوت قلب بدهد؛ بنابراین چنین میسراید: با دستهای زخمی ات ای شهر خونین! برخیز علم را از زمین بردار، برخیز باید به دور خیمه مولا بچرخیم سلمان! ابوذر! میثم تمار! برخیز در شعر براتی میتوان ترکیبی شگرف از حماسه و لطافت دید که منجر به خلق حماسه لطیف شده است او در چگونگی رسیدن به این ترکیب بینظیر گفت: نمیشود در ایران عزیز و سربلند زندگی کرد و عاشق پرچمش بود و روحیه حماسی نداشت.
حفظ حرم مقدس ایران از شر نگاههای حرام فقط با حماسه میسر است وقتی که دشمنان قسم خوردهاش از هر طرف چنگ و دندان نشان میدهند. خوشا آنان که با تقدیم خونشان در راه وطن و برای سرافرازی پرچم مقدس ایران، زیباترین شعر حماسی روزگار را سرودند.
شاعر موظف است قدر وجود خودش را بداند
براتی در پایان خاطر نشان کرد: شاعر موظف است قدر وجود خودش را بداند و در طیب و طاهر نگه داشتن ظرف وجودی اش همواره بکوشد و آن را از بدی و زشتی بپالاید. ظرف وجودی انسان باید برای دریافت موهبت شعر پاک باشد. فتنههای آخر الزمان همیشه در کمین انسانند و از هر طرف ما را احاطه کردهاند. پس باید هشیار باشیم تا دل و روحمان آلوده نشود. چرا که سرمایه اصلی شاعر وجودی عاری از پلیدی است. اگر دل و روح او آلوده شود دیگر چه سرمایهای دارد؟ با خودمان قرار بگذاریم که با قرآن با اهل بیت علیهم السلام با وضو با بیداری سحرگاه با پدیدههای طبیعت و هر چیزی که ما را به عالم بالا متصل میکند انس بگیریم تا شعر مثل چشمهای زلال از دل بجوشد و جاری شود. حافظ در این باره میگوید: هرگنج نهانی که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود امید که خداوند دریچه دل ما را در فتنههای آخر الزمان به سمت حقیقت باز کند. ان شاالله