سیاسی

واکنش نرجس سلیمانی به ساخت بنای یادمان سردار سلیمانی در پارک جنگلی چیتگر: به صلاح نیست

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

اکو ایران: این هفته خبری درخصوص ساخت‌و‌ساز بزرگ‌مقیاس در محوطه پارک جنگلی چیتگر و ضلع غربی دریاچه منتشر شد. گفته می‌شد قرار است موزه‌ای به نام سردار سلیمانی در این محل ساخته شود که از دوره مدیریت شهری پنجم کلنگ آن به زمین شده است.

نرجس سلیمانی رییس کمیسیون نظارت شورای شهر تهران در پاسخ مکتوب به این پرسش که «پس از شهادت سردار سلیمانی نماد‌هایی از ایشان در نقاط مختلف بنا شده، اما به تازگی مشخص شده در دوره گذشته مدیریت شهری بخشی به نام سردار سلیمانی در بخشی از پارک جنگلی چیتگر به بنایی به نام موزه سردار سلیمانی بنا شود. از نگاه شما به عنوان یکی از فرزندان ایشان چنین اقدامی که احتمال دارد با مسائل زیست محیطی تلاقی پیدا کند مورد تایید یادگاران سردار است؟» گفت:‌ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیر‌ها

زان سوی او چندین وفا زین سوی تو چندین جفا

زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم

زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا

در پاسخ به پرسش چندبخشی و ذوابعاد شما در حد وسع و بضاعت پاسخ گو خواهم بود، البته در هنگام پاسخ گویی از حداقل سه منظر مختلف باید صحبت کرد، اول یک شهروند ساکن تهران، دوم نماینده مردم در شورای شهر و سوم به عنوان فرزند یک شخصیت که پرسش در ارتباط با مساله‌ای در ارتباط با ایشان مطرح شده است.

در مورد نماد‌های ساخته شده متاثر از شخصیت شهید سلیمانی چند وجه وجود دارد، یکی از وجوه تعداد زیاد سردیس‌ها و تندیس‌ها است چه در تهران و چه در شهر‌های مختلف و حتی خارج از مرز‌های جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران این ساخته‌ها در چند قالب شکل گرفته اند یکی توسط مردم بنا به علاقه شخصی و دیگری با حمایت و مساعدت مجموعه‌های فرهنگی و مذهبی و سومین مورد توسط نهاد‌هایی که به انحا مختلف از بودجه عمومی و بیت المال استفاده می‌کنند، آنجائیکه نماد‌ها دارای کارکرد هستند مثلا مدرسه، مرکز فرهنگی، مسجد، مجموعه ورزشی و نظایر آن که اصولا بحثی نیست و به نظر می‌رسد قاطبه جامعه این نوع تکریم از هر شهید را جایز و محترم می‌شمارد و قابل ترویج نیز می‌باشد، اما دسته دیگری از نماد‌ها و سمبل‌های انقلابی نیز در ارتباط با شهید سلیمانی شکل گرفته که سابقا هم مرسوم بوده و در عین داشتن وجه نمادین کارکرد هم دارد مثل آبخوری‌ها یا حجم سازی‌های دارای وجوه معماری اسلامی ایرانی و نظایر آن که فرصتی برای عرضه توانایی‌های هنرمندان و طراحان در بستر انقلابی فراهم آورده است، اما دسته دیگری از نماد‌های مورد بحث که حداقل از نظر خود شهید سلیمانی محل تامل بوده است و بنیان این توجه نیز فاصله این شاخه از هنر با اصول متعالی هنر اسلامی ایرانی بوده است.

تمایل خارج از عرف به ساخت سردیس، تندیس و دیگر اشکال مجسمه سازی بصورت واقع گرایانه است، با قوت و بدون تردید شهید سلیمانی نه تنها تندیس گری از خود را جایز نمی‌دانست بلکه نسبت به صرف هزینه برای تصویرگری جسم مادی اش پریشان و ناراحت نیز می‌بود، اگر استفاده از ظرفیت محبت و مودت مردم در جهت تقویت ساختار‌های هنری جامعه را کنار بگزاریم هیچ دلیلی برای تکرار صورتگری سه بعدی از شهید سلیمانی قابل دفاع نیست.

آنچه در باب شهدا اصل است سیره و روش زندگی شهدا است به نقل از خود شهید منظور باید، چون شهید زندگی کرد تا شهید شد و این برای همه شهدا عزیز صادق و جاری است، البته وقتی از زاویه مدیریت یک جامعه نگاه می‌کنیم در کشوری که رشته مجسمه سازی بصورت رسمی وجود دارد و سالیان دراز در حال تربیت مجسمه ساز هستیم وقتی یک فرصت و زمینه فعالیت بر اساس کشش جامعه و ابرام متخصصان و تمایل مدیران همه هم راستا در جهت استفاده از یک ظرفیت فراملی ایجاد می‌شود نمی‌توان به سادگی موج ایجاد شده خواست ناشی از برآیند نیرو‌های موثر را کنترل نمود و بهترین روش مدیریت خواست جامعه به سمت بهترین شکل بیان است.

در مورد نماد از شهدا روش‌های بسیاری در طول تاریخ انقلاب اسلامی به کار گرفته شده، اما بنا به دلایل درست هیچگاه تندیس گری و مجسمه سازی ترویج نشده بوده است، اما این سد تنظیم کننده مسیر به جهات موثر‌تر هنری و فرهنگی بعد از شهادت شهید سلیمانی به عنوان یک سرباز خانه کرده در قلب اکثریت قاطع جامعه شکسته شد در واقع علاقه، احترام و تعلق خاطر مردم و مسولین به یک خادم بی ریا موجب گردید بعضی از رفتار‌های صحیح و جهت دهنده در کمبود ظرف زمان برای طغیان ابراز محبت بی دریغ مردم از دستور کار خارج شوند، البته در مواردی دلایل فرعی دیگری را نیز می‌توان برشمرد که در این گفتار به آن‌ها نمی‌پردازیم. در هر صورت جامعه در وضعیت پیش گفته به تمام اشکال در دسترس سعی در تکریم جایگاه قهرمان و خادم خود داشته است.

موج عظیم این ابراز همبستگی آنچنان قدرتمند است که تمام روش‌های ممکن برای انتقال پیام جامعه که در حقیقت تعظیم جایگاه سربازی است بکار گرفته شده است، اما امروز با گذشت زمان باید بتوانیم بین آنچه صحیح است و باید اشاعه داده شود با دیگر ظرف‌های با درجه اهمیت کمتر و بعضا نه تنها فاقد اهمیت بلکه موجب سطحی نگری به مقام شامخ شهادت و رستگاری تفاوت قائل شد، به بیان ساده بسیاری از مجسمه‌های ساخته شده بر اساس جسم مادی شهید سلیمانی اساسا بایستی ساخته نمی‌شدند و بهترین کاری که امروز می‌شود با آن‌ها انجام داد جمع آوری آن‌ها و نگهداری در یک فضای موزه ایی برای بررسی تاریخی موضوع و دیگر تاملات فرهنگی و جامعه شناسی مد نظر است.

با این دستگاه تفکر حالا می‌توانیم در مورد بخش دوم پرسش شما وارد پاسخ گویی شد اصولا آیا سردارشهید سلیمانی در اندازه‌ای هست که نیازمند موزه و مرکزی برای تامل و تدبر در سیره و منش باشد به گواهی جامعه بله، اما اینکه این محل تماس دائمی بین شهروندان و شهیدسلیمانی در کجا و به چه شکل باید ایجاد شود مسائل متعددی باید در نظر گرفته شود.

به عنوان مثال در شهر تهران به عنوان یک خوشه شهر با قریب به ده میلیون نفر شهروند ساکن و تعداد قابل توجهی شهروند موقت روزانه و تمایل عمومی مردم به شناخت و حفظ رابطه با فرهنگی که شهید سلیمانی به عنوان یک گل معطر که بر دامنه آن روییده است چگونه باید عمل کرد.

آنچه الان در ضلع جنوبی دریاچه خلیج فارس با آن مواجه هستیم را در این راستا باید مورد تحلیل قرار داد، قبل از ورود به این مساله دو مورد به روز از تصمیمات در بوستان‌های شهر من جمله در بوستان قیطریه و بوستان لاله را باید مد نظر قرار دهیم، در واقع همان جامعه‌ای که شهید سلیمانی را به عنوان نماد و نشان سرباز خود بر می‌کشد با صدایی رسا درخواست می‌کند که بوستان‌ها و فضا‌های سبز را در پیرامون مساجد گسترش دهیم، ترکیب حیاط سبز پیرامون مساجد، تکایا و فضا‌های فرهنگی و مذهبی نیاز امروز تهران آلوده و گرفتار دارای مشکلات متعدد است که با همه این اوصاف در منظر جهانی خود را پایگاه دفاع از مظلوم و پاسدار ارزش‌های الهی و انسانی می‌داند، اما در پی‌جویی این تلاش‌ها برای توسعه فضای سبز و فضا‌های فرهنگی و مذهبی بصورت توامان باید با ظرافت بسیار عمل نمود.

هیچ شهروندی با هیچ گرایشی از هر قوم و قبیله‌ای مخالف توسعه فضای سبز پیرامون مساجد نیست و نخواهد بود و این الگو در صورت بر مدار قرار گرفتن می‌تواند تمام ظرفیت عظیم شهروندان را نیز در تلاش برای ترویج سبک زندگی مورد نظر ایران اسلامی پای کار بیاورد، اما کافی است در روش عملیاتی کردن به قول معروف شیپور را از سرگشادش بنوازیم، قطعا نمی‌توان انتظار داشت که هماهنگی و هم افزایی نتیجه کار باشد، در مورد یادمان شهید سلیمانی نیز باید با همین سادگی و خلوص مطلب را مورد مداقه قرار دهیم، در دوره مدیریت شهری قبل همزمان با موج عظیم تندیس سازی شورای شهر و شهردار تلاش کرده اند به نحوی که خود تشخیص داده اند نسبت به تکریم جایگاه شهید منظور شهروندان واکنش مناسب نشان بدهند از قضا شهردار خود فارغ التحصیل رشته معماری و از السابقون حوزه هنر، معماری و شهرسازی بوده و در شورای شهر نیز اساس فعالیت مبتنی بر دلدادگی صرف نبوده و تدبیر و تامل درخوری معطوف به این امر گردیده است به گونه‌ای که شهردار وقت به عنوان یک متخصص دو محل را یکی در تپه‌های عباس آباد و دیگری را در کنار دریاچه خلیج فارس رسما پیشنهاد می‌دهد و شهید سلیمانی را جزو دستاورد‌های انقلاب اسلامی برمی شمارد.

دلایل دیگری را نیز برای ساخت یک یادبود معماری با همکاری ستاد عتبات بر می‌شمارد و زمان پایان احداث را نیز یکسال بر می‌شمارد، البته از آن تاریخ چند سال گذشته است و هنوز یادبودی ساخته نشده است، اخیرا حرف و حدیث‌هایی راجع به اینکه شهرداری بدون مالکیت داشتن در زمین غیر (منابع طبیعی) چنین طرحی در انداخته است به گوش می‌رسد و در زمانی که شهروندان نگران از کاهش عرصه‌های محدود سبز در شهر خود 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا