نامه‌ای از خوزستان به رئیسی: تانکی را که سال ۱۳۶۱ زدم، به خودم واگذار کنید تا به ضایعاتی‌ها بفروشم!

خداوند رفتگان جنابعالی را رحمت کند، مرحوم پدرم تکه‌زمینی داشت نزدیک نهر عرایض که نخلستان بود و در جنگ از بین رفت. بعد از جنگ، باز هم مردم نخل کاشتند، اما این بار آب کارون و اروند شور شد و همۀ نهال‌ها خشک شدند و… والسلام. الان آن همه نخلستان‌ مردم حاشیۀ شهر، بیابانی شده که با هر باد و طوفان، خاک شور به سمت شهر می‌آورد و مردم را از پا درآورده.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا