محمد صدر: مذاکره ایران و آمریکا امکانپذیر است – تابناک
به گزارش «تابناک»، بخشی از گفت وگوی خبرآنلاین با سیدمحمد صدر از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام را بخوانید:
قرار بود نمایندگان ایران و آمریکا در ماه میلادی گذشته (اکتبر) مجددا با یکدیگر گفتوگو کنند و مذاکراتی که منجر به آزادی زندانیان دوتابعیتی ایرانی-آمریکایی شد را در رابطه با موضوعات دیگر ادامه دهند هر چند که به جهت آغاز جنگ غزه این تصمیم به مرحله اجرا نرسید. از دیدگاه شما آیا این مذاکرات ادامه پیدا میکند؟ آمریکاییها مدعی هستند که طی هفته های اخیر نیروهای وفادار به ایران، پایگاه های آنها در عراق و سوریه را مورد هدف قرار دادهاند و ایالات متحده نیز در پاسخ به این حملات، مواضع گروه های موردنظر را هدف گرفته است. با این اوصاف آیا همچنان میتوان به ادامه مسیر مذاکرات دوجانبه تهران و واشنگتن خوشبین بود؟
برای بررسی این موضوع باید به لحاظ تاریخی اندکی به عقب بازگردیم. توافق ایران و آمریکا برای اجرای برجام مراحل و تاریخچهای برای خود داشته است. تا پیش از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا برنامه های توافق جامع هستهای ایران در حال پیشری بود و دو طرف (البته بیشتر طرف ایرانی) به تعهداتشان عمل میکرد. اما با روی کار آمدن ترامپ، آمریکا به صورت یکطرفه از برجام خارج شد. این فرد فکر میکرد با خروج از توافق جامع هستهای، ایران تحت فشار قرار میگیرد و ایران از روی ناچاری پای میز مذاکره با او مینشیند.
ترامپ با یک شخصیت خاص دوست داشت همانطور که با رهبر کره شمالی مذاکره کرد با آقای روحانی هم مذاکره کند. یعنی منافع آمریکا چندان برایش مطرح نبود و بیشتر به منافع و خواسته های خود میاندیشید. برهمین اساس به مشورتهایی که به او گفته میشد خروج از توافق برجام به نفع هیچ یک از طرف های مذاکره کننده نیست بی توجه بود. در این میان برخی از سران اروپایی به آمریکا نیز سفر کردند تا ترامپ را متقاعد به عدم خروج از برجام کنند. اما او به مُتحدین آمریکا نیز توجه نکرد و از برجام خارج شد.
پس از آن نیز تحریم های بسیار زیادی را علیه ایران برقرار کرد که اگرچه تحریم یکجانبه بود و سازمان مللی و چندجانبه نبود اما به دلیل قدرت اقتصادی آمریکا این تحریمها گسترش پیدا کرد و حتی کشورهای اروپایی هم که قول داده بودند تا حدود زیادی به اعمال تحریم های آمریکا بی اعتنا باشند این تحریمها را رعایت کردند. حتی کشوری مانند چین که مدعی روابط خوبی با ایران است هم تا حد زیادی مقید به اعمال تحریم های آمریکا بود و نفت ایران را با شرایط خاصی خریداری میکرد تا دولت آمریکا نتواند شرکت های چینی خریدار نفت ایران را تحریم کند.
دوره ۴ ساله ترامپ به این شکل سپری شد تا بایدن به روی کار آمد. با روی کار آمدن بایدن علاقه به بازگشت دولت آمریکا به برجام در این دولت نشان داده شد و مذاکراتی هم صورت گرفت و این مذاکرات در حال به نتیجه رسیدن بود که دولت در ایران، تغییر کرد؛ مقامات دولت فعلی فکر میکردند آنطور که باید و شاید از طرف مقابل امتیاز دریافت نشده است و تنها امتیازاتی از سوی ایران به صورت یکطرفه به طرف آمریکایی اعطا شده است به همین دلیل در برههای از زمان مذاکراتی را انجام ندادند. آنها یکسال بعد به این نتیجه رسیدند که باید مذاکرات را ادامه دهند و زمانی که در حال نتیجه گیری از انجام آن بودند به جهت برخی تفکرات برای دریافت امتیازات بیشتر، این مذاکرات با مشکلاتی مواجه شد. مثلا مذاکره کنندگان ایرانی تمایل داشتند که از بایدن امضا بگیرند که دولت بعدی آمریکا نیز به اجرای برجام پایبند باشد که مذاکره کنندگان آمریکایی ابراز میداشتند دولت های آمریکا نمیتوانند دولت بعدی را پایبند به اجرای تعهدی کنند.
برهمین اساس هم مذاکرات به مقصد نرسید و رها شد. هر چند که در حال حاضر مجموعه دولت به این نتیجه رسیده است که باید به گونهای اقدام کنند تا تحریمها که به مثابه قفلی به پای اقتصاد ایران است لغو شود. بنده به شخصه در این مورد با آقای رئیسی صحبت کردهام و ایشان نیز حالا پس از دو سال به این نتیجه رسیدهاند که بالاخره باید به گونهای مسئله برجام را به پیش برند که به نتیجه برسد.
آیا با توجه به وضعیت فعلی منطقه این اهتمام در میان مقامات ایرانی و آمریکایی وجود دارد که مذاکرات ادامه پیدا کند؟
در چارچوب برجام ممکن است ادامه پیدا کند.
در این شرایط؟
بحث برجام و شرایط فعلی میتواند مانند چند خط موازی باشد که در امتداد هم در جریان هستند. یعنی انجام مذاکرات امکانپذیر است اما در حال حاضر که بحران غزه در بالاترین سطح خود در جریان است و جنایت های اسرائیل همه جو سیاسی و بینالمللی را اشغال کرده است بهتر است با تأخیر دنبال شود.
در گفتوگوهای مختلف در این مورد که دولت فعلی خواهان تغییر شرایط و احیای برجام است صحبت کردهاید و البته به این موضوع هم اشاره داشتید که مجمع تشخیص مصلحت نظام اگر دریابد که دولت آقای رئیسی خواهان پیوستن ایران به FATF است با این درخواست موافقت میکند.
پیش از پاسخ به سؤال شما میخواهم خاطرهای را بیان کنم. در زمان دولت آقای روحانی بحث برجام و FATF در مجمع مطرح بود. من با یکی از اقتصاد دانان مجمع صحبت میکردم که شدیدا مخالف احیای برجام و پیوستن ایران به FATF بود و تاکید داشت که « مشکلات اقتصادی کشور حداکثر ۲۰ تا ۲۵ درصد به مسئله برجام و FATF مربوط میشود و ۷۵ تا ۸۰ درصد به دلیل ضعف اقتصادی دولت است. یعنی دولت آقای روحانی توان حل مشکلات کشور را ندارد اما با تبلیغات اینطور نشان میدهد که دو موضوع مذکور دلیل عدم حل مشکلات کشور هستند.»
این نظر یکی از متفکران مجموعهای است که این روزها در دولت و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور دارند. این افراد در دوسال گذشته و پس از زمان روی کار امدن دولت آقای رئیسی به مرور زمان دریافتند که مشکلات کشور به جهت ضعف دولت سابق نیست. من خوشحال هستم که این افراد به این درک رسیدهاند. در همین رابطه نیز معتقدم که اگر دولت فعلی خواهان پیوستن ایران به FATF باشد مجمع تشخیص مصلحت نظام با آن موافقت میکند و مسائل به سمت حل شدن پیش میرود.
یعنی هم برجام و هم FATF به سرانجام میرسند؟
منافع کشور حکم میکند که این دو موضوع حلوفصل شوند.
آقای صدر به عنوان یکی از مدیرانی که از دولت آقای خاتمی در بدنه وزارت خارجه و در بخش های مرتبط با منطقه خاورمیانه حضور داشتهاید ارزیابی تان از اوضاع فعلی فلسطین چیست؟
قضایای فلسطین و جنایت های اسرائیل در غزه همچنان در جریان هستند و همانطور که رهبر انقلاب اشاره کردند به مرور زمان نه تنها احساسات اعراب و مسلمانان بلکه کل مردم جهان که دارای وجدان های پاکی هستند تحت تأثیر قرار میگیرد که عکس العمل های این مردم را در کشورهای عربی و اسلامی و اروپایی و حتی آمریکایی مشاهده کرده ایم. اینکه هر روز و هر شب اسرائیل به بمباران مناطق مسکونی فلسطین میپردازد موجب میشود که در هر ۲۴ ساعت ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر شهید شوند. به اماکن مسکونی و زیرساخت های غزه ضربه وارد میشود. مردم این منطقه از فلسطین آواره میشوند. مجموعه همین قضایا موجب جریجه دار شدن احساسات تمام مردم دنیا شده است و طبیعی است که تا حد زیادی هم به آن واکنش نشان داده شده است. من در اینجا میخواهم بازگشتی به تشکیل اسرائیل در این منطقه داشته باشم.
به سالهای ۱۹۴۷ -۱۹۴۸ که دولت انگلیس برای برپایی خانه ملی یهودیان تلاش کرد تا در ادامه این خانه ملی را به اسرائیل تبدیل کند؛ جالب است بدانید که فلسفه وجودی تشکیل اسرائیل هم برای کنترل کشورهای منطقه و کشورهای عربی-اسلامی بود. در آن زمان منطقه فلسطین جزو قلمرو امپراطوری عثمانی بود و بعد از شکست عثمانی و تقسیم مناطق تحت تسلط عثمانی میان انگلیس و فرانسه، قیمومیت سرزمین فلسطین به انگلیس رسید و تشکیل اسرائیل و سکنی دادن یهودیان جهان در این منطقه هم توطئه انگلیسیها بود که با بیانیه بالفور- براساس نام وزیرخارجه وقت انگلیس اینطور نامیده شد-(بیانیه بالفور،به انگلیسی: Balfour Declaration اعلامیهای تاریخی است، که دولت بریتانیا در سال ۱۹۱۷ میلادی و در خلال جنگ جهانی اول، برای اعلام حمایت از دولت بریتانیا مجوز ایجاد یک «خانه ملّی برای مردم یهود» در فلسطین را صادر کرد.) و با جنایت های بسیار زیاد به سرانجام رسید. این اقدام از همان زمان موجب آوارگی مردم فلسطین شد که همچنان نیز ادامه دارد. این مواردی است که به آنها توجه نشده است؛ جنایت های اسرائیلیها در دو روستای « کفر قاسم» و «دیریاسین» هیچگاه از خاطره مردم جهان فراموش نمیشود. اسرائیلیها در این دو روستا تمامی مردم را به طرز فجیعی به قتل رساندند و تنها چند نفر را زنده گذاشتند تا به روستاهای دیگر بروند و به مردم آنها بگویند اگر روستاهایشان را خالی از سکنه نکنند به سرنوشت مردمان این روستاها دچار میشوند.
این جنایتها از همان زمان ادامه دارد و نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که کشور اسرائیل هیچگاه وجود خارجی نداشته است. آنها زمین های مردم فلطسین را اشغال کردند و بعد براساس قطعنامه ۱۸۱سازمان ملل سرزمین فلسطین را به دو قسمت تقسیم کردند یک قسمت به فلسطین و یک قسمت به اسرائیل اختصاص داده شد. متأسفانه در جنگ های بعدی اسرائیلیها بخش های دیگری از همان سرزمین های فلسطینیها را نیز به تصرف خود درآوردند. در این زمان قطعنامه ۲۴۲ صادر شد و داستان همچنان ادامه پیدا کرده است. نکته این موضوع آن است اسرائیلی که مشروعیتش را از قطعنامه های سازمان ملل گرفته است هیچ یک از قطعنامه های این سازمان را اجرا نمیکنند. قرار بود دولت مستقل فلسطینی برپا شود. قرار بود در غزه فرودگاه ساخته شود و هیچگونه اقدامات تروریستی علیه فلسطینیها انجام نگیرد که حتی این کار را هم انجام نداد.
آیا اسرائیل با تحرکات فعلی اش میتواند پای آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند ؟به نظر میرسد تهران و واشنگتن این روزها از هرگونه رویارویی مستقیم نظامی با یکدیگر اجتناب میکنند.
اسرائیل همیشه و همواره به دنبال آن بوده است که ضربه مهلکی به ایران وارد کند. به دلیل آنکه میداند امکان رویارویی نظامی با ما را ندارد به دنبال روشهای دیگری است. آنها از این موضوع آگاهی دارند که اگر اقداماتی که در عراق با هدف قرار دادن تأسیسات هسته ایش انجام دادند و با عدم واکنش صدام مواجه شدند را در قِبال ایران انجام دهند قطعا با شدیدترین برخورد ما مواجه میشود. واکنشی که مقدمات نابودی اسرائیل را فراهم میکند.
شاید شنیدن این موضوع برای شما جالب باشد« منشه امیر» (با نام ایرانی منوچهر ساچمهچی، روزنامهنگار ایرانی-اسرائیلی مقیم اورشلیم است. وی سردبیری بخش فارسی وبگاه وزارت امور خارجه اسرائیل را به عهده دارد.) در پاسخ به سؤالی در رابطه با قدرت حزب الله و میزان قدرت این نیروی مقاومت اظهار داشت که قدرت حزب الله صد برابر حماس است. حالا شما در نظر داشته باشید که قدرت ایران به عنوان اصلی ترین حامی این گروه مقاومت چقدر است؟
یعنی حزب الله یکی از نیروهای نیابتی ایران است که تا این اندازه قدرت دارد. اما در پاسخ به سؤال شما اسرائیل میترسد به صورت مستقیم با ایران بجنگد و میخواهد آمریکا را وارد این جنگ کند چرا که میداند بدون قدرت آمریکا توان مقابله با ایران را ندارد. هر چند که معتقد هستم که دولت بایدن هنوز در دام دولت نتانیاهو نیفتاده و خواهان رویارویی با ایران نیست.