ورزشی

«لعنت به تو فوتبال!» – ایسنا

به گزارش هشت صبح و به نقل از ایسنا؛

۲۶ سال از یکی از تاریخی‌ترین بازگشت‌های تاریخ فوتبال اروپا و چه‌بسا تمام دنیا گذشت.

نوشته های مشابه

به گزارش ایسنا، «آیا منچستریونایتد می‌تواند گل بزند؟ آنها همیشه در این دقایق گل می‌زنند.» این جمله را کلایو تیلدزلی، گزارشگر سرشناس ITV، پیش از آنکه دیوید بکام ضربه کرنر را بزند، گفت. سال ۱۹۹۹ است، بیست‌وششم ماه مه و دیوانه‌وارترین دقایق در تاریخ لیگ قهرمانان اروپا و فوتبال به طور کلی، در نوکمپ بارسلونا در حال سپری‌شدن‌اند.

بایرن مونیخ با نتیجه یک بر صفر از منچستریونایتد پیش است. ماریو باسلر در دقیقه شش روی یک ضربه آزاد گلزنی کرده، مهمت شول توپ را به تیر دروازه کوبانده، کارستن یانکر توپ را به تیر دروازه زده است. یانکر و زیکلر هر کدام یک موقعیت عالی گلزنی را از دست داده‌اند. بازی به سود بایرن مونیخ در جریان است و هیچکس به بازگشت یونایتد فکر نمی‌کند.

استیو مک‌لارن، دستیار وقت سر الکس فرگوسن، آن شب تاریخی را اینگونه به یاد می‌آورد: «بین دو نیمه، در مسیرمان به سوی رختکن، از جایگاهی که جام قهرمانی روی آن قرار داشت، عبور کردیم. فرگوسن به بازیکنان حاضر در رختکن گفت تصور کنید چقدر احساس بدی به شما دست خواهد داد اگر شاهد بالابردن این جام از سوی حریف باشیم.»

صحبت‌های فرگی کمکی نکرد؛ دست کم در بیشتر دقایق نیمه دوم. هواداران بایرن شروع به خواندن سرود قهرمانی کردند و در امتداد خط کناری، روبان‌هایی با رنگ‌ پیراهن‌های بایرن مونیخ روی جام قهرمانی لیگ قهرمانان نصب شده بود.

پیتر اشمایکل دانمارکی هم به دروازه باواریایی‌ها هجوم برد تا در کنار دیگر بازیکنان یونایتد آخرین امیدهایشان را جست‌وجو کنند. 

«لعنت به تو فوتبال!»

دیوید بکام سال‌ها بعد تعریف کرد: «چند دقیقه قبل از پایان بازی دیدم که شروع به چسباندن روبان‌هایی به رنگ‌های بایرن روی جام قهرمانی کرده‌اند. در همه دوران حرفه‌ای‌ام هرگز عصبی نبوده‌ام؛ حتی در بازی‌های بزرگ اما باید اعتراف کنم که آن شب خیلی عصبانی شدم. فرگی پیش از بازی به ما گفت که بعد از بازی نمی‌خواهیم از کنار جام عبور کنیم. وقتی دیدم که دارند روبان‌هایی روی جام قهرمانی نصب می‌کنند، هم من و هم بازیکنان دیگر تحریک شدند.»

در نهایت پاس رایان گیگز به تدی شرینگام رسید و او توانست توپ را در شرایط سالم و بیرون آفساید وارد دروازه اولیور کان کند.

استیو  مک‌لارن گفت: به محض اینکه تدی گل زد و بازی مساوی شد، پیش فرگوسن رفتم تا درباره وقت اضافه صحبت کنیم. او به من نگاه کرد و گفت: «استیو، بگیر بشین! هنوز تمام نشده!»

به نظر می‌رسید یونایتد بوی خون آلمانی‌های زخمی را حس می‌کرد. هر تیم دیگری بود با خوشحالی از کشاندن بازی به وقت اضافه، توپ را نگه می‌داشت اما منچستریونایتدِ فرگی چنین تیمی نبود. آنها انگار می‌دانستند که دوباره شانسی را به دست خواهند آورد و حریف‌شان کاملاً در شوک فرو رفته‌ است. دفاع بایرن عقب‌ نشسته بود و در دقیقه ۹۳ توپ را با وحشت به کرنر فرستاد.

با اینکه نتیجه مساوی بود و انتظار می‌رفت بازی به وقت اضافه کشیده شود، پیتر اشمایکل هم به این گوشه زمین آمد. دروازه‌بان دانمارکی تمام زمین را دوید تا گل بزند؛ هرچند فرگوسن عصبانی از روی نیمکت بر سرش داد زد که فورا به سمت دروازه‌اش برگردد.

بکام سانتر کرد، تدی شرینگام روی توپ اثر گذاشت و اوله‌گونار سولسشر دروازه را باز کرد.

سولسشر با خنده می‌گوید: «بعد از ظهرش خوابم نبرد چون یاپ استام خیلی بلند خروپف می‌کرد. با یکی از دوستانم در نروژ تماس گرفتم و به او گفتم که بازی را تماشا کند، چون قرار است در آن کار مهمی بکنیم. فقط همین حس را داشتم. مربی بین دو نیمه با تدی صحبت کرد و من امیدوار بودم که به سمت من هم بیاید اما نیامد. صبر کردم تا زمانی که فهمیدم باید به زمین بروم. وقتی تدی گل زد، همه برای بغل‌کردنش هجوم بردند ولی من به مرکز زمین دویدم و منتظر ادامه بازی ماندم چون می‌خواستم آرام شوم و برای وقت اضافه آماده بازی باشم.»

«لعنت به تو فوتبال!»

کولینا به بازیکنان بایرن دلداری داد

قضاوت این مسابقه بر عهده پیرلوئیجی کولینا، داور افسانه‌ای، بود که بسیاری او را بهترین داور تاریخ می‌دانند. کولینای ایتالیایی در مرور رخدادهای آن بازی تاریخی گفت: «آن سه دقیقه، دراماتیک‌ترین دقایق دوران حرفه‌ای من بودند. باورنکردنی. جو ورزشگاه فوق‌العاده بود و همیشه آن لحظات را به یاد خواهم داشت. سروصدایی که هواداران منچستریونایتد هنگام به ثمر رسیدن گل پیروزی به پا کردند، مانند غرش شیر بود. تا زمانی که زنده‌ام، هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.»

گذشته از آن دو گل معجزه‌آسا، همه آن بازی را به خاطر غم و ناراحتی بازیکنان بایرن به یاد خواهند آورد. این کولینا بود که تعدادی از آنها را از زمین بلند کرد تا بتوانند بازی را تمام کنند. اوسی کوفور با ناراحتی تمام مشت‌هایش را روی چمن می‌کوبید و باور نمی‌کرد چه اتفاقی افتاده است.

کولینا اضافه کرد: «از یک طرف خوشحالی بی‌حد و حصر بازیکنان یونایتد و از طرف دیگر غم و اندوه وصف‌ناپذیر بازیکنان بایرن را می‌دیدم. آنها از ناامیدی نمی‌توانستند روی پاهایشان بایستند. نگاه لوتار ماتئوس به جام قهرمانی پس از پایان بازی فراموش‌نشدنی است. »

بهترین تفسیر درباره آن مسابقه توسط سر الکس فرگوسن بزرگ ارائه شد، که جمله‌اش پس از فینال به مشهورترین جمله او در دوران حرفه‌ای‌اش تبدیل شد: «فوتبال، لعنت بهت!»

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا