طعنه و کنایه های حناچی به زاکانی
هشت صبح- اسماعیل تقدسی: پیروز حناچی شهردار پیشین تهران در گفت و گویی با روزنامه شرق به بیان نظرات خود در حوزه مدیریت شهری پرداخته که مهم ترین بخش های آن از نظر گرامیتان می گذرد:
* ما زمان کمی در سیستم مدیریت شهری بودیم. ۳۳ ماه. مطمئنا با زمان کمی که در اختیار ما بود و طبیعی بود که با انتخابات ممکن است سرنوشت شهر تغییر کند، ما باید سرعت بیشتری به کارهایمان میدادیم و از زمان، بهترین استفاده را میکردیم.
• ما شعار (تهران شهری برای همه) را بیدلیل انتخاب نکرده بودیم. این شعار نقطه مقابل تهران شهری برای عدهای خاص بود. ما در تهران مدیرانی داشتیم که میگفتند ما شهر را با ۲۵ سرمایهگذار اداره میکنیم و تهران شهری برای همه نقطه مقابل آن دیدگاه بود. در ادبیات جهانی در زمینه شهرها، میگویند بهترین شهرها آن شهرهایی هستند که همه مردم شهر بتوانند به یک نسبت به شکل عادلانه از خدمات آن شهر استفاده کنند، اگر شما این چند موضوع را کنار یکدیگر بگذارید و اتفاقاتی را که قبل از آن در شهرهایمان افتاده بود، آن وقت این شعار معنا پیدا میکند. ما با همین نگاه هم به سراغ برنامه تهران ۱۴۰۰ رفتیم یا شعارهایی مثل جان تو و جان شهر، منبعث از تهران شهری برای همه بود. تهران شهری برای همه یعنی شهری برای همه اقشار، برای همه گروههای سنی و برای همه کسانی است که در این شهر زندگی میکنند. من به خاطر دارم در روزی که میخواستم از شورای شهر رأی بگیرم، به جمله معروف شیخ ابوالحسن خرقانی اشاره کردم که گفته «هر که در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آن کس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد» و با این نگاه و با اقتباس از ادبیات، فرهنگ، دین و چیزی که اعتقاد داشتیم، این شعار تدوین شده بود؛ ضمن اینکه یک موضوع جهانی هم بود.
• ( در پاسخ به سوالی درباره مدیریت فعلی شهری تهران) من در اینجا از یکی از فرمایشات حضرت امیر کمک میگیرم، ایشان میفرمایند خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، در کجا قرار گرفته و به کجا میخواهد برود، شاید به تعابیر امروز در مدیریت استراتژیک هم از همین مفاهیم استفاده میکنیم. شنیدم مدیری عنوان میکرد تهران یک میلیون واحد مسکونی کم دارد و این یعنی افزایش جمعیتپذیری حدود چهارمیلیونی شهر در کنار حدود ۵۰۰ هزار واحد مسکونی خالی قبلی. آرزوهای شهر یعنی چشماندازی که در طرح راهبردی شهر تعریف شده. درخصوص شهرها، مدیری که برای شهر آرزو نداشته باشد، دچار روزمرگی شده و خسارتهای جبرانناپذیری را به شهر وارد میکند.
• طرح تفصیلی هیچ وقت نمیتواند فراتر از طرح جامع برود یا احکامی را صادر کند که چارچوب طرحهای جامع را در نظر نگرفته باشد. من بهتازگی بخشنامههایی را دیدم که این بخشنامهها نگرانکننده هستند و چارچوب جمعیتپذیری و احکام بالادستی را رعایت نمیکنند یا بعضی از اشتباهاتی که بارها تکرار شده، مجددا تکرار میشود. رعایت مسیر کارشناسی و اجازه بحثهای کارشناسی در کمیتههای ذیل کمیسیون ماده ۵ و الزام به انتشار مصوبات این کمیسیون و نظارت بر این امر که حتما اجرا مطابق مصوبات قانونی که مسیر کارشناسی را بهدرستی و بدون فشار طی کرده باشند، متضمن این نکته است.
• از دستگاههای نظارتی پذیرفته نیست آنطورکه ما را نظارت میکردند، دیگران را نظارت نکنند. به خاطر دارم در یک سال ما به ۹۰۰ نامه از یک دستگاه نظارتی جواب میدادیم. این خوب است، من نمیگویم بد است، نظارت به اندازه خودش و بهصورت تخصصی خیلی هم خوب است ولی نباید دورهای باشد.
• کمهزینهترین تخلفی که معمولا در کوتاهمدت خودش را نشان نمیدهد و در میانمدت و بلندمدت خودش را نشان میدهد، عدول از ضوابط شهرسازی است و این یک نگرانی دائمی است. همانطورکه وقتی دولت کسری بودجه میآورد، خلق پول میکند یا از بانک مرکزی قرض میکند، شهرداریها وقتی کسری بودجه میآورند ضوابط لازم شهرسازی را میفروشند و با دادن پروانهها و مجوزهایی که در حالت عادی طرح جامع و تفصیلی اجازه نمیدهد این کار را انجام دهند، این کسری بودجه را جبران میکنند که این یک نگرانی است و همه باید نگرانش باشند.
• فروش ساختمانها اگر مطابق بودجه باشد، خیلی نباید نگران مسئله بود. ولی اگر این فروش خارج از بودجه و تصمیم فردی باشد، نگرانکننده است. اختیارات شهردار محدود است، مثلا شهرداری در تهران برای اقداماتی که بالای ۵۰ میلیاردتومان ارزش داشته باشد، باید از شورای شهر مجوز بگیرد؛ پس طبیعتا باید این رعایت صورت بگیرد.
• اگر قرارگاه به معنی دورزدن قانون باشد، ما نیاز به قرارگاه اینچنینی نداشتیم. قرارگاه ما دل مردم بود. یعنی اگر ما دل مردم را برای انجام این مأموریت به دست بیاوریم، انگار محکمترین محل قرار را هدف گرفتهایم و ما این کار را کردیم. همه همکاران ما اعتقادشان این بود که اگر ما بتوانیم با نگاه اجتماعی سراغ مسائل و مشکلات شهر برویم، اساسا شهر با هزینه بسیار کمتری اداره میشود و یکی از تلاشهای ما نیز همین بود. ما مدعی هستیم شهر را به نسبت دورههای گذشته ارزانتر اداره کردیم و بدون همکاری مردم چنین چیزی امکانپذیر نبود. مثلا در بحث پسماند، ما روزانه چیزی حدود هفت هزار تن زباله به سمت جنوب شهر حمل میکردیم؛ فرض کنید در این قضیه مردم با شما مشارکت کنند و زبالههای تر و خشکشان را جدا کنند و اساسا آن بخش زبالههای خشک که قابل بازیافت است، اصلا به سمت آرادکوه حمل نشود. این همراهی مردم در تحویل زبالههای خشکشان به هر طریقی، چه از طریق اپلیکیشنها و چه از طریق کسانی که پنجشنبهها میآمدند این کار را انجام میدادند، برای ما خیلی محترم بود. در روزهای آخر، حمل زبالههای ما به حدود پنجهزارو ۳۰۰ تن رسیده بود و با این نگاه توانسته بودیم خیلی از زبالهها را دیگر حمل نکنیم. زبالههای چوبی و سرشاخهها و لاستیک دیگر حمل نمیشدند و خیلی از این احجام با مشارکت مردم شکل پیدا میکرد. من نمیخواهم بگویم ما موفق بودیم، بلکه ما به این سمت حرکت کردیم و هرچقدر نظام مدیریت شهری به سمت اجتماعیترشدن حرکت کند، یعنی میزان مشارکت آحاد مردم را در دستور کار خودش قرار دهد، هزینه اداره امور شهر پایین میآید و دلبستگی مردم به شهر بیشتر میشود و حس تعلق مردم به مکان اتفاق میافتد و مردم شهر و محله خودشان را بخشی از زندگیشان میدانند و خانههایشان را فقط خوابگاه نمیبینند و به محیط اطرافشان حساسیت نشان میدهند. ما داشتیم به این سمت حرکت میکردیم و یکی از اهداف پروژههای توسعه محلی همین موضوع بود. راه دیگر، درگیرشدن مردم و محلات با برنامههای شهر است. ما برای سومین بار انتخابات تمامالکترونیک شورایاری را در تهران با حضور بیش از ۵۰۰ هزار نفر برگزار کردیم که البته دستگاههای نظارتی موافق ادامه آن نبودند.
• من از ادبیات کمک میگیرم که میگوید «خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا میرود دیوار کج». من باز هم تأکیدم به اعضای محترم شورای شهر در همه شهرها و نهفقط تهران این است که آن وظیفه نظارتی که بر عهدهشان است و آن رأیی که مردم به واسطه کنترل و نظارت به آنها دادهاند و انجام مأموریت وجدان عمومی رعایت شود، شهرها کمتر آسیب میبینند.
• همه شهردارها واقعا دوست دارند خطوط متروی تهران تکمیل شود، ولی واقعیت این است که مخصوصا از سال ۹۷ به این طرف که در فضای شدید تحریمی رفتیم و تورم بهشدت بالا رفته، این کار بهراحتی امکانپذیر نیست و یک موضوع حاکمیتی است و دولت حتما باید برای تأمین منابع بهطور جدی وارد قضیه شود. قبلا هم منابع ارزی مترو از سوی دولت تأمین میشد، خرید واگنها و تجهیزات ثابت عمدتا توسط دولت تأمین میشد و این اتفاق باید به این شکل پیگیری شود. من این کار را به این راحتی محقق نمیدانم. کسانی که زوایای این کار را کاملا نمیشناسند، ممکن است شعار بدهند، ولی در عمل این اتفاق نمیافتد.
• عید سال ۹۸ آقای روحانی در حاشیه دولت به من گفتند که مواظب تهران باشید، همهجای کشور درگیر سیل است و ما خیالمان از تهران راحت باشد و من خدمت ایشان گفتم خیالتان راحت باشد. قاعدتا این سیل باید در تهران هم میآمد. قبلا حوادثی مشابه داشتیم، در سال۹۳ در امتداد رودخانه کن و در جاده قدیم پل فتح بر اثر سیل تخریب شد. چه موقع این اتفاق میافتد؟ زمانی که آب و دبی آب به گونهای باشد که خارج از ظرفیت رودخانهها باشد یا عواملی مسیر عبور آب را سد کرده باشند. مثل ساختوسازهای غیرمجاز یا اشیائی که جایشان در رودخانهها نیست، مسیر آب را سد کند. مثلا ما در زمان لایروبی نیوجرسیهای بتنی یا کاناپههای بزرگ یا تختههای بزرگ چوبی یا احجام بزرگی در مسیرهای رودخانهها پیدا میکردیم. وقتی دبی آب بالا میرفت، اینها بهعنوان مانع عمل میکردند و کافی بود تعداد اینها زیاد شود و با شاخه و تنه درختان قاطی شود که در این صورت خودش تبدیل به یک سد طبیعی میشد. من یادم است که در عید ۹۸ دوتا بیل مکانیکی در تقاطع رودخانه کن و جاده مخصوص کرج آن بالا بودند و هر نوع انسدادی را زیر عرشه پل با بازوهای بلندی که داشتند به هم میزدند که آنجا انسدادی پیش نیاید و آب عبور کند، به یاد دارم ما با یکی از پادگانهای وزارت دفاع مکاتبه کردیم که دیوارش را خراب کنند و اجازه دهند مسیر حرکت آب باز شود چون مانع مسیر سیل بود و فکر میکنم این کار انجام شد. شما بهطور دائمی باید از مسیلها مراقبت کنید. تهران هزاران کیلومتر مسیلهایی دارد که شما اصلا به چشم نمیبینید و زیر زمین هستند و اینها دائما نگهداری میخواهند. حالا فرض کنید آشغال و نخالههایی که مردم در مسیرهای فرعی رها میکنند و بعد اینها به مسیرهای اصلی و کانالهای زیرزمینی بیاید. چه میشود؟ به یاد دارم خانم جعفری، خبرنگار صداوسیما یک بار خودش با دوربین به یکی از این کانالها رفته بود و از چیزهایی که در کانالها پیدا میشد، گزارش گرفته بود. پتو، مبل، تخته بخشی از چیزهایی بود که در کانالها پیدا میشد. من بابت این گزارش از ایشان تشکر کردم، چون به مردم نشان میداد که هر آشغالی را در جویها نریزید و وقتی اینها انباشت میشوند، تبدیل به سد میشوند و این گزارش خیلی هم اثر داشت. بههرصورت اگر بهطور دائمی آمادگی، نظارت و کنترل وجود داشته باشد، طبیعی است که عارضه آن به حداقل میرسد.
• بین مدیران شهرداری دائما تأکید میشود که مدیر شهری و شهرداران باید چکمهها و لباس کارشان همیشه در صندوقعقب ماشینشان باشد و باید برای شرایط بحرانی آمادگی داشته باشند.
• ملاحظات کارشناسی نشان میداد ما بدنه انباشتهای در شهرداری داریم. در زمان شهرداری آقای الویری، شهرداری تهران ۲۲ هزار نفر پرسنل داشت و تعداد پستهای رسمی شهرداری تهران ۱۵ هزار و ۶۰۰ نفر بود و همان زمان هم میگفتند این تعداد پرسنل برای شهرداری زیاد است و با کمتر از این هم میشود شهرداری را اداره کرد، وقتی ما شهرداری را تحویل گرفتیم بالای ۶۷ هزار نفر پرسنل رسمی و قراردادی شهرداری بودند ولی به دنبال اخراج و سبککردن بدنه نرفتیم. چون در آن شرایط سخت اقتصادی و کرونا این کار به صلاح نبود و ما تلاش کردیم از حداکثر این نیروها استفاده کنیم ولی بدنه را هم سنگینتر از قبل نکردیم؛ یعنی وقتی ما میآمدیم این عدد به حدود ۵۷ هزار نفر کاهش پیدا کرده بود. این به این معنا نبود که ما کسی را اخراج کردیم ولی به ازای کسانی که از سیستم یا داوطلبانه یا بازنشسته شده بودند، آدم اضافه نکرده بودیم.
• هرکسی که مدیریت شهر تهران را میپذیرد، باید به بدنه شهرداری اطمینان کند، بدنه شهرداری مجموعهای از نقاط مثبت و ضعف است ولی مجربترین مجموعه است و سالها طول کشیده تا این بدنه تجربه کسب کند، ممکن است به جایی از آن هم انتقاد وارد باشد ولی این در دسترسترین راه است، چرخ را نباید اختراع کرد. ما باید کاری کنیم که چرخ روانتر حرکت کند و راندمانش بالا برود. اگر تعداد نیروهایی که از بیرون از بدنه شهری میآیند زیاد باشد، طبیعی است که بدنه احساس ناامیدی و یأس میکند. دوم اینکه مسیرهای قانونی را پیگیری کنند. قانون شاید محدودیتهایی به دنبال داشته باشد اما نباید بگذاریم عدول و عبور از قانون زمینهساز گسترش فساد شود و آخر اینکه دنبال تعریف چشمانداز و آرزوی شهر بهتر برای شهروندان باشند. شهری که شهروند در آن احساس بهتری برای زندگی داشته باشد، آرزوی هر شهرداری خواهد بود.