سیاسی

صلح طلبان در بحث ایران و ترامپ، نمونه‌ی چین را مطرح می‌کنند که در اوایل دهه۷۰میلادی، نیکسون و کسنیجر به چین رفتند؛ پکن، اما مشکلی به نام اسرائیل نداشت

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

مذاکره با ترامپ در ماه‌های پیش رو یکی از راهکار‌های عبور ایران از بحران‌های فعلی و راه رسیدن به ثبات نسبی در منطقه تحلیل می‌شود. اگرچه عده‌ای معتقدند که با ترامپ نمی‌توان و نباید مذاکره کرد و او مانند برجام، در نهایت از توافق احتمالی خارج خواهد شد. مسأله اینجاست ما با کدام ترامپ مواجه هستیم؟ آیا ترامپ با تغییر رویکرد با کاخ سفید بازگشته است؟ 

به جهت بررسی موضوع فوق، «انتخاب» گفتگویی انجام داده با فرید مرجایی،  تحلیلگر سیاست خارجی، که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم: 

برخی مدعی‌اند که فرصت گفتگو با ترامپ اندک است و باید به سرعت با او گفتگو کرد. نظر شما چیست؟ آیا مذاکره با ترامپ نباید طول بکشد؟ 

باید در نظر داشت که برای مذاکره عجله نباید کرد. هنوز مواضع سیاست خارجی ترامپ مشخص نیست. ترامپ ایران را چگونه می‌بیند؟ نظر ترامپ نسبت به برجام مواضع سابق است؟ ایا ایران حاضر است از امتیازات برجام صرف نظر کند؟ آیا امریکا استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای برای انرژی و درمان را به رسمیت می‌شناسد؟ آیا نشان دادن حسن نیت، ترامپ حاضر است یکی دو تحریم را بصورت نمایدین بردارد، یا علائمی هست که تحریم‌ها برداشته شود؟ در مورد سرعت دادن به گفتگو باید به طرف مقابل هم توجه کرد. ما تنها بازیگر نیستیم و باید ببینیم آمریکا چه نظری دارد. باید در این دوره یک تصویر صلح جو از خودمان نشان دهیم. 
 
در مورد مذاکرات احتمالی، یک زمینه باید وجود داشته یاشد. طرف مقابل ممکن است با این ایده پای میز بیاید که با توجه به تحولات اخیر و شرایط منطقه، ایران باید از حقوق خود و دستاورد‌های برجام کوتاه بیاید. از طرف ایران نباید این ایده پذیرفته شود. طرف ایرانی باید به شکلی القا کند که ترامپ با ترور سردار سلیمانی، یک جنایت و توهین به ملت ایران کرد. بخش‌هایی از ایران این جنایت را به حق نمی‌بخشد اما نکته اینجاست که باید القا شود ایران انعطاف‌پذیری چشم‌گیری به خرج می‌دهد. این انعطاف را آمریکایی‌ها باید درک کنند.

ایران نمی تواند با تصویری از ضعف وارد مذاکرات شود، بنابراین همبستگی داخلی، با تقلیل شکاف های سیاسی و اقتصادی، بسیار موثر بوده، و یک بازدارندگی مردمی ایجاد می کند. 
 
ترامپ به واقع دنبال چیست؟ توافق مطلوب از نگاه او و ایران چگونه است؟ 

اکنون نمی‌دانیم ترامپ دنبال چیست. افرادیکه از سوی او معرفی شده‌اند هنوز تثبیت نشده‌اند. برخی از ترامپ دوم صحبت می‌کنند اما ترامپ دوم متفاوت از دولت اول اوست؟ نومحافظه کاران در کنار او چه نقشی بازی می‌کنند؟ نومحافظه کاران به طور کلی مخالف مذاکره با ایران هستند و مذاکره با ایران یعنی به رسمیت شناختن ایران. شورای امنیت در دولت مهم است چون دفتر ان در کاخ سفید است وبه رئیس جمهور اجازه می‌دهد سیاست خارجی‌را پیش ببرد. نئوکان‌هایی مثل آبرامز و بولتون در دولت اول ترامپ بودند و سیاست‌های اسراییل را پیش بردند و سفارت آمریکا را از تلاویو به قدس بردند، ترور سردار سلیمانی و تشدید تحریم ها‌ت سوی ان‌ها شکل گرفت و باید ببینید در این دوره این طیف از افراد چه کاری انجام می‌دهند. 

از طرف نیرو‌های معرفی شده خانم تولسی گابورد، هست که ایشان ضدجنگ‌ترین دموکرات بود و ترامپ اورا به عنوان رئیس کل دستگاه اطلاعاتی معرفی کرده است. شایع است که ایشان توسط کنگره پذیرفته نشود. از طرف دیگر ترامپ سناتور مارکوروبیو را برای وزارت خازجه معرفی کرد. او سرسپرده کامل نئوکان‌ها و جنگ طلب است و دو میلیاردر  صهیونیست (norman braman,paul singer ) صهیونیست امریکایی به او کمک کرده‌اند تا بالا بیاید. روبیو یک روس ستیز است اما باید ببینیم برای صلح اوکراین او چه نقشی بازی می‌کند. ایلان ماسک نیز در توئیت اش از احزاب افراطی دست راستی در اروپا حمایت کرده، ولی روی سیاست داخلی متمرکز است. 

دکترین اسراییل و امریکا این بوده که هیچ کشوری در منطقه نباید تجهیزات خاص نظامی داشته باشد. توافق مطلوب ایران این است که از موشک محروم نشود و غنی‌سازی (طبق حقوق عضو ان پی تی) را داشته باشد. از طرف دیگر ایران هم بیان اش را نرم تر و دیپلماتیک تر کند. ترامپ دوست دارد دستاورد‌های بزرگی داشته باشد و بگوید صلح اوکراین و خاورمیانه را به دست اورده است اماهژمونی‌ها اسراییل باید برقرار باشد. مطلوب ترامپ این است که چین و روسیه قدرتشان در منطقه کاسته شود. حزب دموکرات و جمهوری خواه می‌خواستند با چین و روسیه مقابله کنند اما ترامپ فقط می‌خواهد با چین تقابل کند. 

  توافق احتمالی پیش رو تا چه حد توان اجرایی دارد و تا تچه حد ممکن اس به سرنوشت برجام دچار شود؟

اگر ایران یا ایتالیا هم در جهان هژمون بودند این سلطه‌گری را می‌کردند اما در این نقطه تاریخی برای جلوگیری از یک جانبه گرایی تلاش کنیم تا شرایط جهان عادلانه‌تر شود. تفاهم بریکس به این وضعیت ممکن می‌کند. این توافق ممکن است تضمین اجرایی از سمت امریکا نداشته باشد. به طور کل یک توافق، یک اتفاق تاریخی است و ایران را به رسمیت می‌شناسد. در سال ۲۰۱۵اوباما موفق نشد برجام را از طریق سنا تصویب شود. لابی اسراییل در کنگره خیلی مؤثر است و در این دوره نیز ممکن است اخلال ایجاد کند. 
 
  آیا این توافق را می‌توان نوعی ورود ایران و آمریکا به فاز جدیدی از روابط و سیاست ورزی‌ها تحلیل کرد؟ 
 
این تعبیر ممکن است زودهنگام باشدچون مقدمات توافق شکل نگرفته است. صلح طلبان نمونه‌ی چین را مطرح می‌کنند که اوایل دهه۷۰میلادی نیکسون و کسنیجر به چین رفتند و فاز جدیدی اوردند. چین مشکل اسراییل را نداشت و استراتژی امریکا دوری چین از وسیه بود و امتیازات زیادی به چین داد. اگر امتیازاتی که به چین داده شد به ایران بدهند، ایران نمی‌تواند از آن استفاده کند و باید اصلاحاتی‌ انجام شود. 

 اسراییل در این بین چه منافعی را دنبال می‌کند؟ 

اسراییل در گام اول مسأله‌ی موجودیت و امنیت را مطرح می‌کند. اسراییل با شهرک‌سازی غیرقانونی می‌خواهد تغییر جمعیتی را ایجاد کند اما بحران زاست. بمب باران سوریه نیز همه را شوکه کرد. اسراییل اگر می‌توانست جنوب لبنان را هم اشغال می‌کرد. اسراییل با بحران‌هایی روبه روست و این تضاد‌ها عمیق‌تر خواهد شد. ترکیب جمعیت اسراییل هم بهم خورده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا