روسها میتوانند مانع درگیری تهران و واشنگتن شوند؟

اندیشکده کوئینسی آمریکا نوشت: طبق گزارش ها، روسیه علاقهمند به کمک به تلاشهای ایالات متحده برای مذاکره درباره یک توافق هستهای جدید و گستردهتر با ایران است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: امکان همکاری واشنگتن-مسکو در برنامه هستهای ایران در حالی مطرح میشود که خاورمیانه همچنان پرآشوبترین روزهای خود را در تاریخ اخیر تجربه میکند و با مجموعهای از تهدیداتی روبروست که هر لحظه ممکن است به یک درگیری گستردهتر تبدیل شوند. در حالی که برخی معتقدند که بهاصطلاح محور مقاومت ایران در موضع ضعف قرار دارد و این امر را توجیهی برای اتخاذ رویکردی تهاجمی جهت “بازسازی خاورمیانه” میدانند، واقعیت این است که هرگونه تشدید تنش، خطر فاجعهای را در منطقهای افزایش میدهد که واشنگتن باید بیش از هر چیز بر کاهش حضور خود در آن تمرکز کند.
گزارشها درباره احتمال میانجیگری روسیه یک ماه پس از آن منتشر میشود که رئیسجمهور دونالد ترامپ یک یادداشت ریاستجمهوری امنیت ملی (NSPM-2) را امضا کرد که بازگشت به سیاست “فشار حداکثری” علیه ایران را اعلام میکند. در این سند، دلایل اتخاذ سیاست فشار حداکثری بهوضوح بیان شده است: “رفتار ایران منافع ملی ایالات متحده را تهدید میکند. بنابراین، در راستای منافع ملی است که فشار حداکثری بر ایران اعمال شود تا تهدید هستهای آن پایان یابد، برنامه موشکهای بالستیکش محدود شود و حمایت از گروههای تروریستی متوقف گردد.”
ترامپ گزینه حملات نظامی به تأسیسات هستهای و نظامی ایران را در صورت ناکامی تلاشهای غیرنظامی برای مهار تهران، روی میز نگه داشته است.
این توجیه منافع ایالات متحده نمیتواند بیش از این از حقیقت فاصله داشته باشد، بهویژه اگر استفاده از نیروی نظامی را در مقایسه با سازوکارهای دیپلماتیک برای کنترل برنامه هستهای ایران بررسی کنیم. ایالات متحده در خاورمیانه منافع بسیار محدود و مشخصی دارد، برخلاف آنچه تحلیلگران جنگطلب تلاش دارند افکار عمومی آمریکا را به آن قانع کنند. در واقع، عکس NSPM-2 برای اولویتهای سیاست منطقهای ایالات متحده صادق است: پرهیز از جنگ با ایران یک منفعت اساسی برای آمریکا محسوب میشود.
سیاستگذاران همواره باید رویکردی محتاطانه را نسبت به استفاده از نیروی نظامی در پیش بگیرند، رویکردی که قوانین و منافع حیاتی ملی را در نظر بگیرد. در این زمینه، هیچ مبنای قانونی برای حمله به ایران وجود ندارد. مهمتر از آن، ایران در هیچ سناریوی کوتاهمدت یا میانمدت، تهدیدی وجودی برای ایالات متحده محسوب نمیشود. در عوض، تهران تهدیدی فوری برای منافع برخی از شرکای منطقهای — بهویژه اسرائیل — و نیروهای آمریکایی است که در مواضع پیشرویشان در سراسر خاورمیانه در معرض خطر قرار دارند.
بااینحال، حتی با در نظر گرفتن پویاییهای ژئوپلیتیکی منطقه، جمهوری اسلامی تهدیدی وجودی برای اسرائیل به شمار نمیرود، زیرا اسرائیل از لحاظ نظامی قدرتمندترین کشور خاورمیانه است. این مسئله جدای از توازن طبیعی منطقهای است که بهمرور زمان برای مهار اقدامات ایران شکل گرفته است، از جمله توافقنامه ابراهیم، رشد شبکه دفاع موشکی بیندولتی، و توافق عادیسازی روابط میان عربستان سعودی و ایران که با میانجیگری چین حاصل شد.
فراتر از منافع، هرگونه استراتژی فشار حداکثری علیه ایران که شامل حمله به تأسیسات هستهای و نظامی آن باشد، نهتنها بیاثر بلکه زیانبار خواهد بود. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده برآورد میکند که حمله به سایتهای هستهای ایران در بهترین حالت تأثیری محدود خواهد داشت و تنها برنامه هستهای تهران را برای “چند هفته یا چند ماه” به تأخیر خواهد انداخت، بدون اینکه توانایی آن را برای بازسازی مجدد از بین ببرد.
جمهوری اسلامی را نمیتوان بهطور کامل از جهان منزوی کرد بهگونهای که تواناییاش برای مقاومت در برابر فشار حداکثری یا بازسازی برنامه هستهای خود مسدود شود. این امر در روابط هرچند مصلحتی اما رو به افزایش ایران با روسیه، چین و بسیاری از همسایگانش مشهود است. در واقع، در حوزه هستهای، ایران از دانش بومی لازم برای ازسرگیری فعالیتهای هستهای خود پس از هرگونه حمله برخوردار است.
بدتر از آن، حمله گسترده به تأسیسات هستهای و نظامی ایران، هرگونه تلاش آینده برای دیپلماسی میان غرب و تهران را از بین خواهد برد. رهبران جمهوری اسلامی از پیش نسبت به غرب بدبین هستند و بخش عمدهای از مشروعیت محدود خود را بر پایه احساسات ضدآمریکایی و ضداستعماری بنا کردهاند. تصمیمات جنگطلبانه علیه ایران، جناحهای تندرو ایرانی را تقویت میکند و بالعکس، که این امر گزینههای محدودتری برای مهار دائمی برنامه هستهای ایران بهجز تغییر خشونتآمیز رژیم باقی میگذارد و همزمان رقابتی مخرب را رقم میزند که دیدگاهها و سیاستهای تندروانه را تقویت میکند.
بااینحال، هرگونه جنگ آینده با ایران برای خاورمیانه و جهان، ازجمله ایالات متحده، فاجعهبار خواهد بود. همچنین، این جنگ به یکی دیگر از منافع محدود اما مهم واشنگتن آسیب میزند: حفظ ثبات منطقهای برای تضمین جریان آزاد محصولات انرژی در راستای امنیت انرژی جهانی. ایالات متحده و جامعه بینالمللی توانایی تحمل یک جنگ ویرانگر با یکی از قدرتمندترین کشورهای منطقه را ندارند، چه رسد به کشوری که نیروهای نیابتی آن آماده گسترش درگیری در سراسر منطقه هستند.
اگرچه ایران در هر جنگی با ایالات متحده احتمالاً شکست خواهد خورد، اما وضعیت پس از جنگ نیز به همان اندازه نامطلوب خواهد بود. ایران کشوری بزرگ و متنوع از نظر قومیتی است که در صورت فروپاشی، گروههای مختلف آن برای تشکیل دولتهای محلی وارد نبرد خواهند شد و یک درگیری داخلی مشابه جنگ داخلی عراق در سال ۲۰۰۶ با پیامدهای فاجعهبار را رقم خواهند زد.
راههای بهتری برای مواجهه با مسئله برنامه هستهای ایران وجود دارد، همانگونه که اخبار مربوط به همکاری احتمالی آمریکا و روسیه در این زمینه نشان میدهد. در حالی که ایالات متحده به دنبال ایجاد ائتلافی از رهبران جهانی برای محدود کردن برنامه هستهای ایران است، مقامات آمریکایی باید بهطور علنی و خصوصی با سیاستهای غیرمفیدی که مانع از رویکرد دیپلماتیک میشوند، مخالفت کنند. این تلاش باید شامل مهار جاهطلبیهای اسرائیل برای تغییر محیط امنیتی از طریق استراتژیهای کوتهبینانه و نظامیمحور نیز باشد. چنین ملاحظاتی برای پیشبرد منافع واقعی ایالات متحده که مستلزم اجتناب از یک جنگ دیگر در خاورمیانه است، حیاتی خواهد بود.