رازهای ناگفته علی داودی/ حمله عصبی، خانهنشینی و حضور در “نود”
![رازهای ناگفته علی داودی/ حمله عصبی، خانهنشینی و حضور در "نود"](https://8sobh.ir/wp-content/uploads/2025/02/63333076.jpg)
به گزارش هشت صبح و به نقل از ایسنا؛
علی داودی، پسر آرام وزنهبرداری ایران، بیسر و صدا و بدون حاشیه، هر مسابقه را فرصتی میبیند تا سبد مدالهایش را پر کند اما شاید کمتر کسی بداند در این مسیر با چه مشکلاتی دست به گریبان است.
به گزارش ایسنا، علی داودی، پسر محجوب و بیحاشیه فوقسنگین وزنهبرداری ایران، در مسیر ورزشی خود به درستی قدم برداشت. او از سنین نوجوانی تا بزرگسالی همه نوع مدال از طلای نوجوانان و جوانان جهان گرفته تا نقره المپیک، قهرمانی جهان و بازیهای آسیایی را در کلکسیون افتخاراتش دارد. داودی ۲۵ ساله با کولهباری از مدال هنوز رویا دارد و تشنه طلای المپیک لسآنجلس است. او مهمان ایسنا بود و از راز سر به مهر زندگیاش حرف زد، از آرزو و رویاهایی گفت که هنوز تمامی ندارند و خانه نشینی پس از المپیک پاریس، علاقهاش به فوتبال و از یک حضور خاطرهانگیزه در کودکی در برنامه “نود” هم پرده برداشت.
در ادامه گفتگوی ایسنا با علی داودی نایب قهرمان جهان و المپیک را میخوانید:
*اول راجع به دوران ورودتان به ورزش صحبت میکنید، چرا وزنهبرداری؟
برادرم وزنهبردار حرفهای بود و از کودکی همراه او به سالنهای وزنهبرداری میرفتم. از حدود هفت – هشت سالگی شاهد تمرینات او بودم و به این ورزش علاقه پیدا کردم. اما بهطور حرفهای وزنهبرداری را از سن ۱۲ – ۱۳ سالگی شروع کردم. کمکم این علاقه بیشتر شد و در نهایت در ۱۵ سالگی به اردوی تیم ملی نوجوانان راه پیدا کردم.
هر روز پشیمانم که به وزنهبرداری آمدم.
*با توجه به اینکه برادرتان وزنهبردار بود و سختیهای این رشته را از نزدیک دیده بودید، چرا باز هم تصمیم گرفتید وارد این رشته شوید؟
راستش وقتی سنم کمتر بود، فکر نمیکردم وزنهبرداری خیلی سخت باشد چون در آن سن درک درستی از سختیهای واقعی ورزش نداشتم. اما بهمرور که وارد اردوهای تیم ملی شدم، متوجه شدم که این رشته واقعا دشوار است، مخصوصا تمرینات و ماندن در اردوهای تیم ملی. با این حال، علاقهام به وزنهبرداری همیشه وجود داشت و حتی الان نسبت به آن دوران بیشتر هم شده است. البته این مسیر سختیهای خودش را دارد، ولی باید تلاش کرد و تمرکز را روی پیشرفت گذاشت.
*نظر خانواده درباره ورود شما به وزنهبرداری چه بود؟ با توجه به اینکه برادرتان این مسیر را طی کرده بود، آیا موافق بودند؟
بله، پدر و مادرم همیشه حامی برادرم بودند و دوست داشتند که پیشرفت کند، موفق شود و مدال بگیرد. این اشتیاق آنها باعث شد که من هم انگیزه بیشتری پیدا کنم و تلاش کنم تا به سطح حرفهای برسم. خوشبختانه تا الان عملکردم برای خودم قابل قبول بوده و توانستهام دلشان را شاد کنم.
*شما از سن کم وارد اردوی تیم ملی شدید. در این مسیر پیش آمده که پشیمان شوید یا تصمیم بگیرید وزنهبرداری را رها کنید و به خانه برگردید؟
وزنه زدن حسین رضازاده را یادم میآید
پشیمانی که بله، تقریبا هر روز! چون وزنهبرداری واقعا ورزش سختی است، کاملا مردانه و پر از فشار است. مخصوصا در دورههایی که باید بدن را از صفر آماده کرد، این مسیر خیلی دشوار میشود. اما وقتی وارد مسابقه میشوم، مدال میگیرم و موفق میشوم، آن سختیها فراموش میشود. البته قبل از مسابقه همیشه خستگی روحی و روانی زیادی هست، آدم با خودش کلنجار میرود که نتیجه چطور خواهد شد. اما همین فکرها باعث میشود که بیشتر تمرین کنم، بیشتر تلاش کنم تا دوباره مزه موفقیت را حس کنم.
*آیا مسائل مالی هم در پشیمانی یک وزنهبردار تأثیر دارد؟ چون به هر حال وزنهبرداری نسبت به برخی رشتههای دیگر، آورده مالی زیادی برای ورزشکارانش ندارد.
فکر نمیکنم هیچ کدام از بچهها به خاطر مسائل مالی وارد این رشته شده باشند. بیشتر از روی عشق و علاقه است و به قول معروف احساس خوبی است که از ورزش میگیرند و بیشتر دنبال افتخارآفرینی و حالا مدال گرفتن هستند. وگرنه به لحاظ مالی قطعا توجیه خاصی ندارد و کسی در وزنهبرداری دنبال پول نیست.
*زمانی که وزنهبرداری را شروع کردید، پیش زمینهای از رقابت دسته فوق سنگین داشتید؟
من در المپیک ۲۰۰۴ آتن حدود حدود پنج، شش ساله بودم و وزنه زدن آقای رضازاده را یادم میآید از همان موقع بود که دسته فوق سنگین برای همه خیلی اهمیت پیدا کرد. پس از آن آقای سلیمی و آقای انوشیروانی وزنه زدند. ۱۵ ساله که بودم لاشا تالاخادزه آمد و او یک دوره محرومیت داشت و پس از پایان محرومیتش برگشته بود و وزنه زدن او را نگاه میکردم. الکسی لوچف از روسیه هم وزنهبردار خیلی خوب و قدرتمندی بود.
مشکلی دارم که از اواخر دوران جوانان دچارش شدم و اصطلاحا به آن حمله “پانیک” میگویند و معمولا هنگام خواب و نزدیک مسابقات به سراغم میآید.
*حضورتان در دسته فوق سنگین بخاطر ژنتیک بود؟
بله کلا از همان اول که وارد مدرسه شدم، وزنم نسبت به بقیه بالاتر بود و حالا با توجه به اینکه از سن پایین تمرین داشتم، خورد و خوراکم نسبت به بقیه بیشتر بود. از طرفی استخوان بندیام نیز درشتتر و قدم بلندتر بودم. مجبور بودم که وزنم را هم بالاتر بیاورم تا تناسب برقرار شود.
*کمی در مورد زندگی خود صحبت می کنید. یک وزنهبردار فوق سنگین در زندگی روزمرهاش چه کارهایی انجام می دهد که حالا شاید افراد غیر ورزشکار انجام نمیدهند؟
در طول سال، تقریبا هشت تا نه ماه را در اردوها سپری میکنیم، چه در تهران و چه در شهرستانها. اگر بخواهم از ابتدا توضیح دهم، تمرینات ما در برخی مواقع سه جلسهای است. معمولا حدود ساعت شش و نیم صبح بیدار میشویم و یک جلسه تمرین صبحگاهی داریم که پیش از صرف صبحانه انجام میشود. پس از تمرین، صبحانه میخوریم و حدود یک تا یک ساعت و نیم استراحت میکنیم. سپس مجددا ساعت ۱۰ تمرین داریم. البته پیش از آن، تمرینات نرمشی انجام میشود که جزئیات آن را توضیح نمیدهم. پس از این تمرین، ناهار صرف میکنیم و تقریبا دو تا سه ساعت استراحت داریم. تمرین اصلی ما حوالی ساعت چهار و نیم بعدازظهر برگزار میشود. در طول روز، بسته به میزان آسیبدیدگی، کارهای فیزیوتراپی و کاردرمانی انجام میدهیم. همچنین پس از پایان تمامی تمرینات، تمرینات بدنسازی متناسب را نیز پیگیری میکنیم.
*رژیم غذایی خاصی دارید؟
در وزن ما، رژیم غذایی خاصی چندان جا نیفتاده و معمولا به این مسائل اعتقاد زیادی نداریم اما قطعا از این به بعد باید بیشتر رعایت کنیم. با توجه به دسته وزنی که در آن قرار داریم، میزان مصرف پروتئین و کربوهیدرات باید کنترل شود و به نظر میرسد که از این پس این موارد تحت نظر پزشک خواهد شد. البته توضیحاتم را خیلی ساده بیان کردم اما تمرینات و زندگی روزمره ما بسیار سخت است. بعد از تمرین، مرحله ریکاوری را انجام میدهیم. حدود ساعت ۱۰ شب گوشیهای خود را تحویل میدهیم (باخنده) و تقریبا بین ۱۰ و نیم تا ۱۱ شب میخوابیم. با این حال، شخصا چون انگیزه بسیار زیادی برای تمامی مسابقات دارم، همیشه تمریناتم را جدی میگیرم. سبک زندگی حرفهای را دوست دارم. در گذشته، زمانی که در سطح پایینتری بودم، خیلی از نکات را رعایت نمیکردم و تصورم این بود که چندان مهم نیستند، بهویژه در دوران نوجوانی. اما بعدها واقعا به رعایت این اصول پایبند شدم و تاثیر آن را در روند پیشرفتم مشاهده کردم.
*شاید برای مردم جالب باشد که در طول روز چه حجمی از غذا را مصرف می کنید؟
با بالا رفتن سنم، به نظر میرسد که اشتهایم کمتر شده اما بیشتر سعی میکنم از مواد پروتئینی استفاده کنم. در روزهایی که تمرینات سنگین داریم، مصرف کربوهیدراتم بیشتر است. البته میزان غذایی که مصرف میکنم شاید کمی بیشتر از افراد عادی باشد، اما آنچنان هم تعجبآور نیست.
۵۰ درصد شبیه رویای نوجوانیام هستم و اگر مدال المپیک پاریس را می گرفتم بیشتر شبیه تصویر ایدهال ذهنیام میشدم.
*یک ورزشکار تا چه اندازه با مشکلات روحی و روانی هم درگیر میشود به طوری که نیاز به درمان پیدا می کند؟
درباره دیگران خیلی مطمئن نیستم اما تجربه من نسبت به قبل بیشتر شده و استرس مسابقه برایم آنچنان غیرقابلکنترل نیست. البته مشکلی دارم که از اواخر دوران جوانان دچارش شدم و اصطلاحا به آن حمله “پانیک” میگویند و معمولا هنگام خواب و نزدیک مسابقات به سراغم میآید. این حالت بسیار شدید و آزاردهنده است و هر کسی که تجربهاش را داشته باشد، میداند که چقدر شرایط دشواری است. معمولا خوابم را به هم میریزد. نمیدانم این موضوع به تمرینات سنگین مرتبط است یا نه اما بدنم به مرحلهای میرسد که انگار بیش از حد آمادگی دارد و همین باعث بروز این حملات میشود. برای درمان این مشکل به پزشکان مختلف مراجعه کردم و شکر خدا نتیجه مثبتی هم گرفتم. در نهایت، این مسئله همان تأثیرات روحی و روانی است که به دلیل فشار مسابقات به وجود میآید. به هر حال، از یک ورزشکار در دسته سنگینوزن انتظار زیادی وجود دارد، همه نگاهها به عملکرد او دوخته شده و مردم منتظر هستند که ببینند چه اتفاقی میافتد. دین بزرگی به گردن ما است. باید این فشار را تحمل کرد و از آن عبور کرد.
* هم اتاقی شما متوجه این حملات میشود؟
نه زیاد، اردوی تهران تنها هستم و با کسی هم اصولا در میان نمیگذارم. متوجه هم شود چیزی نمیگوید. دکتر رفتیم و خدا را شکر تا حدودی درمان شده است.
*اصولا در اردوها با چه کسی هم اتاق میشوید؟
اردوهای تهران که تنها هستم اما در اردوهای شهرهای دیگر با اکثر نفرات هم اتاق بودم مانند علیرضا معینی، مهدی کرمی، حسین سلطانی، رسول معتمدی و علیرضا یوسفی
به دنبال جلب توجه یا به اصطلاح ترند شدن نیستم.
* چرا اصولا دو وزنهبردار فوق سنگین هم اتاق نمیشوند؟
چون حجم اتاق گرفته میشود(باخنده). کمبود جا است وگرنه هیچ مشکلی نداریم.
*علی داودی چقدر شبیه رویای نوجوانی خودش است؟
شاید بتوان گفت حدود ۵۰ درصد. در سنین نوجوانی، انسان بلندپروازتر است و اهداف بسیار بزرگی برای خود تعیین میکند. اما با گذر زمان، اتفاقات مختلفی رخ میدهد و شرایطی پیش میآید که ممکن است کمی از آن تصویر ایدهآلی که در ذهن داشتیم فاصله بگیریم. با این حال، چیزی که همیشه برایم ثابت بوده، میزان تلاشم است. از همان دوران نوجوانی، هیچوقت دست از تلاش برنداشتم و همواره تمام توانم را به کار گرفتم اما در آن دوران، رویاها بسیار بزرگتر بودند. شاید اگر مدال المپیک پاریس را کسب میکردم، میتوانستم بگویم ۶۰ تا ۸۰ درصد به آن تصویر ایدهآلی که در ذهنم داشتم، نزدیک شدهام.
*مگر چه رویایی داشتید؟
خب، بیشترین چیزی که در ذهنم بود، همان مدال المپیک بود. هر کسی که وارد ورزش میشود، بهویژه در یک رشته المپیکی آرزو دارد که چندین مدال المپیک کسب کند. آن زمان بیشتر به طلا فکر میکردم، اما در نهایت مدال نقره گرفتم(المپیک توکیو). مدال المپیک پاریس را نگرفتم و فکر میکنم حداقل یک مدال برنز در پاریس حقم بود که بگیرم.
در مورد مدال المپیک توکیو صحبت میکنیم. به نظر خودتان وقتی این مدال را گرفتید به اندازه بقیه مدالهای المپیک به چشم آمد؟
برایم خیلی مهم نیست که زیاد به چشم بیایم یا نه. بیشتر از هر چیز، دوست دارم خودم از عملکردم راضی باشم. به دنبال جلب توجه یا به اصطلاح ترند شدن نیستم.
زمان علی مرادی که اردو را ترک کردیم، جزئیترین امکانات مثل مایع دستشویی و پودر منیزیم که به دست بزنیم را هم نداشتیم.
* مدالهایی که در المپیک لندن یا ریو گرفته شد خیلی سر و صدا کرد. مدال نقره شما هم به همان اندازه سر و صدا کرد؟
در ریو دو مدال طلا کسب شد و طلا به طور طبیعی بیشتر به چشم میآید. در لندن هم اتفاقات تاریخی زیادی افتاد و چندین ورزشکار مدال گرفتند که باعث خوشحالی مردم شد. من هم در المپیک توکیو به تنهایی مدال نقره گرفتم. یک بخش از موضوع هم به شرایط خاص آن زمان برمی گردد. دوران کرونا بود و مردم زیادی به دلیل کرونا فوت کردند و مردم شرایط روحی خوبی نداشتند که بخواهند پیگیر ورزش باشند. فکر میکنم این عوامل هم در کمتر دیده شدن نتیجهام تاثیر داشت.
*ورزشکار مطالبهگری هستید؟
نه مطالبهگر نبودم اما گاهی اوقات که حس کنم ظلم و اجحاف میشود صحبت میکنم اما حاشیه ساز نبودم و زیاده خواه نیستم. فقط میخواهم کسانی که حالا باعث اذیت شدن من میشوند، متوجه موضوع باشند. حالا شاید از دید مسئولان حاشیه سازی باشد اما من میخواهم که آنها را آگاه کنم این کارشان باعث اذیت شدن میشود. از نظر خودم اشتباه نیست حالا ممکن است از نظر آنها اشتباه باشد.
*اما در زمان ریاست علی مرادی دست به یک کار بیسابقه زدید و دست جمعی اردو را ترک کردید. آن زمان پای همه چیز ایستادید حتی اینکه انگ ورزشکار سالاری را به شما بچسبانند.
اگر به رشتههای دیگر هم به اندازه تیم ملی فوتبال توجه شود فکر میکنم نتایج خیلی خوبی بگیرند.
به همه مسائل فکر کردیم و آقای مرادی هم آن موقع خیلی تلاش کرد که ما را برگرداند اما شرایط خیلی بد بود و قابل تحمل نبود. اگر در اردو هم میماندیم نتیجه خاصی نمیگرفتیم چون وضعیت تغذیه اصلا خوب نبود و حقوق هم دریافت نمیکردیم. جزئیترین امکانات مثل مایع دستشویی و پودر منیزیم که به دست بزنیم را هم نداشتیم. دنبال امکانات بزرگ نبودیم و امکانات اولیه را میخواستیم. به نظرم اگر آن موقع در اردو میماندیم قابل حل هم نبود و خوب شد که رفتیم. البته این را هم بگویم که ما با شخص مشکل نداشتیم و فقط با شرایط مشکل داشتیم. اگر با آن شرایط به مسابقه میرفتیم قطعا آبروریزی میشد. باز هم میگویم دنبال حاشیه نبودیم و فقط میخواستیم شرایط بهتر شود.
*بخش اعظم دوران ورزشی شما در زمان ریاست علی مرادی بود. به نظرتان آن دوران چطور بود؟
البته شاید خیلی جالب نباشد که من بخواهم در مورد آن صحبت کنم چون من ورزشکار هستم و خودشان صحبت کنند بهتر است. دوره اول مدیریت او خوب بود و از امکانات خوبی بهرهمند میشدیم اما در دوره دوم، افرادی که رزومهای در دوره قهرمانی و مدیریتی نداشتند مشاوران آقای مرادی شدند و باعث شدند چنین اتفاقاتی رخ بدهد و ما با کمبود امکانات مواجه شویم. دوره دوم بد بود و چند بار هم که صحبت کردیم به ما پاسخ دادند،” همینی که هست و اگر نمیخواهی به خانه برو و ما نفر بعدی را میآوریم و سرمایهگذاری میکنیم.” به هر حال همه تلاش کرده بودیم و ما هم بخاطر اینکه در شرایط طلایی سن خود بودیم، همه چیز را تحمل میکردیم.
* فکر میکنید پولی که فوتبالیستها میگیرند به حق است در حالی که خیلی از رشتهها مثل وزنهبرداری چنین قراردادهایی ندارند و یک وزنهبردار نهایتا ۵۰۰ میلیون تومان بگیرد؟
به نظرم بحث باشگاهی فوتبال یک صنعت است و همه علاقمند هستند. خود من بازی تراکتور و پرسپولیس را تماشا کردم و خیلی مشتاق بودم. فوتبال در ایران و در خارج از کشور یک صنعت محسوب میشود. اما در بحث تیم ملی وقتی دولت به آنها جوایزی میدهد نسبت به رشتههای دیگر پر پیمانهتر است. به نظرم در بحث باشگاهی هر چقدر پول دریافت میکنند حقشان است چون اگر در ایران دریافت نکنند در کشورهای حاشیه خلیج فارس این پول را میگیرند. اما در بحث تیم ملی اگر به رشتههای دیگر هم به همان اندازه توجه شود فکر میکنم نتایج خیلی خوبی بگیرند.
*کمی فنی صحبت کنیم، چرا تا مسابقات جهانی ۲۰۲۳ عربستان رکوردهای شما تقریبا ثابت بود اما از آن مسابقه جهش رکوردی داشتید و در قهرمانی جهان بحرین به اوج خود رسید.
مدال طلا گرفتن علی داودی به من ضرری نرساند و اتفاقا باعث شد وزنهبرداری وایرال شود.
برمیگردد به همان دوره مدیریت قبلی. بعد از المپیک توکیو جایزهای که فدراسیون برای من در نظر گرفته بود خیلی کم بود و با آقای مرادی صحبت کردم و آن موقع ۶۰ میلیون برای من پاداش در نظر گرفته بود که ۶ میلیون آن هم مالیات کسر میشد. بعد از کلی صحبت آن مبلغ را به ۱۰۰ میلیون تومان افزایش داد که البته با اکراه پرداخت کرد و خود من خیلی دوست نداشتم آن پول را بگیرم. بعد از آن ماجرا با آقای مرادی به مشکل برخوردم. البته ارتباطم با آقای برخواه خیلی خوب بود و هنوز هم گاهی اوقات با او صحبت میکنم. آقای مرادی واقعا کم لطفی کرد و برخی صحبتهایی داشت که باعث شد من وارد حاشیه شوم. همان باعث شد که من به اردو نروم و در مسابقات جهانی ازبکستان هم شرکت نکنم. همین مسئله باعث شد آسیب دیدگی شانه من عود کند. به هر حال در خانه تمرین میکردم و تمریناتم منظم نبود. تقریبا یک سال دور بودم. قبل از مسابقات قهرمانی جهان ۲۰۲۲ کلمبیا هم آن اتفاقات افتاد که به دلیل شرایط بد، اردو را ترک کردیم. تمرینات آنچنانی نداشتیم. پس از آن آقای انوشیروانی آمد وضعیت اردوها بهتر شد و به هر حال تاثیر آن را در رکوردها هم دیدیم. با آرامش تمرین میکردیم و حداقل در فدراسیون کسی نبود که باعث شود روح و روان ما به هم بریزد. دوره مربیگری آقای نصیرشلال همکاری خوبی داشتیم و در کنار آرامش روحی و روانی، تمرینات فنی خوبی را هم پشت سر گذاشتیم.
*رقابت با تالاخادزه چطور بود. فکر نمیکنید از وقتی که رفت، رقابت دسته فوق سنگین خیلی نزدیکتر شده است و نمیتوان مدال طلا را پیشبینی کرد؟
تا وقتی تالاخادزه بود فقط مدال نقره و برنز قابل پیشبینی نبود. اختلاف هم خیلی فاحش بود و شاید قشنگ وزنه زدن او برای همه خیلی جذاب بود اما اینکه مدال طلا قابل پیشبینی بود باعث شده بود کمی از جذابیت رقابت در دسته فوق سنگین کم کند. البته او وزنهبردار بزرگ و عالی بود و هر چقدر تمرین میکردیم حتی نمیتوانستیم نزدیک او شویم. نمیدانم دلیل آن ژنتیکش بود یا چیز دیگر. الان وزنهبرداران بیشتر تلاش میکنند چون آن موقع هر چقدر هم تلاش میکردیم اختلاف را نمیتوانستیم خیلی کم کنیم. مثلا اگر اختلاف ۳۰ کیلوگرم بود در نهایت به ۲۵ کیلوگرم کاهش پیدا میکرد. البته او هنوز خداحافظی رسمی نکرده اما یک ستاره کمتر شده و الان فکر میکنم که رقابت جذابتر و قشنگتر شده است.
*رابطه شما با علیرضا یوسفی چطور است؟
رابطه من و علیرضا یوسفی عالی است و فکر میکنم به یکدیگر برای پیشرفت کردن کمک میکنیم. فقط روز مسابقه با هم رقابت داریم و حتی در تمرینات هم به فکر این هستیم که به یکدیگر کمک کنیم تا پیشرفت داشته باشیم. واقعا من با علیرضا یوسفی و آیت شریفی رابطه دوستانه و خیلی خوبی دارم.
*علیرضا یوسفی در مسابقات جهانی طلای دوضرب را گرفت که خیلی به چشم آمد در حالی که شما نقره مجموع را گرفتید. در این مورد نظری دارید؟
من از این قضیه خوشحالم چون باعث شد که وزنهبرداری چند روز در رسانهها و فضای مجازی روی بورس باشد. من از اینکه مدال علیرضا یوسفی آنقدر به چشم آمد خوشحال هستم و به ضرر من نشد. اتفاقا به نظرم هر کسی که مدال میگیرد باید تا همین اندازه در چشم باشد و وایرال شود. از اینکه مردم انقدر به وزنه برداری علاقه دارند خوشحال میشوم و مدال طلا گرفتن علیرضا یوسفی چیزی نبود که به ضرر من شود و من هم مانند مردم خیلی خوشحال شدم چون وزنه با ارزشی زد. قطعا باز هم از این اتفاقات تکرار خواهد شد.
*یکضرب یا دوضرب؟ کدام را بیشتر دوست دارید؟
هر دو را دوست دارم. البته قبلا یک ضرب را خیلی خوب میزدم و وقتی در رده جوانان بودم ۲۰۰ کیلوگرم یک ضرب میزدم. زمان کرونا به تنهایی تمرین میکردم و شانهام آسیب دید و خیلی محتاطانه کار میکردم. دوضرب در مسابقه سختتر است چون اواخر مسابقه است و بدن تحلیل میرود و باید استقامت بدن بالا باشد تا بتوانی دو ضرب را هم خیلی خوب بزنی.
*دلهره آورترین قسمت وزنهبرداری برای وزنهبردار چه چیزی است؟
دو ضربهای تعیین کننده است و اگر یک خطای کوچک کنی آن وزنه از دست میرود. خوب تمرین نکردن هم باعث استرس زیاد میشود که مبادا در مسابقه نتوانی خوب وزنه بزنی یا بدن خوب نباشد.
*لحظهای که حرکت اول و دوم افتاده و تنها حرکت سوم باقی مانده چطور؟
خیلی بد است. امیدوارم برای هیچ وزنهبرداری اتفاق نیفتد.
قبلا مرتب به استادیوم فوتبال میرفتم و حتی یک بار برنامه ۹۰ هم من را نشان داد.
*چگونه در ۲ دقیقه از لحاظ ذهنی و بدنی خودتان را جمع و جور میکنید تا بتوانید وزنه آخر را بزنید؟
در مسابقات جهانی بحرین به نظرم وزنه ۲۵۰ کیوگرم من خطا بود اما خیلی جزئی بود و اصولا در چنین مواقعی دو چراغ سفید و یک چراغ قرمز میدهند و میتوانستند این کار را انجام دهند اما رخ نداد و واقعا سخت بود. وقتی وزنه خطا میشود خود وزنه بردار متوجه میشود اما من آن لحظه متوجه نشدم که حرکتم خطا بوده است. من در آن مسابقات آماده بودم و سه، چهار بار در هفته وزنه ۲۵۰ کیلوگرم را میزدم اما در حرکت دوم نفس کم آورده بودم. برای حرکت سوم که وزنه ۲۵۳ کیلوگرم بود توانستم نفس بگیرم و آن وزنه را خدا را شکر زدم.
*فکر میکنید در مسابقات جهانی ۲۰۲۴ بخاطر وزنه بردار فوق سنگین بحرین به شما سخت گرفتند تا او هم به مدال برسد؟
قطعا همان بود چون بحرین میزبان بود و اتفاقا خیلی خوب هم میزبانی کرد. وزنهبردار بحرین هم عنواندار است و کل سالن پر شده بود تا موفقیت او را ببینند. خیلی برایشان بد بود که مدال مجموع نگرفت.
*علی داودی اوقات فراغت چهکار میکند؟
اوقات فراغت ندارم. من اوقات فراغت هم تمرین میکنم. خیلی شدید به ورزش وابسته شدهام و وقتی ورزش نمیکنم حالم بد است. اوقات فراغت تمرین سبک وزنه برداری یا بدنسازی انجام میدهم. البته خیلی دوست دارم به استادیوم بروم و فوتبال ببینم اما نمیروم.
* قبلا استادیوم می رفتید؟
بله فوتبال را دوست دارم و بازیهای پرسپولیس را دنبال میکنم اما شاید حدود ۱۰ سال است که به استادیوم نرفتهام. قبلا مرتب میرفتم و حتی یک بار برنامه ۹۰ هم من را نشان داد. البته بچه بودم. یادم است بازی پرسپولیس بود و ریوالدو هم به ایران آمده بود. پرسپولیس باخت و خیلی ناراحت بودم و بغضم گرفته بود. گزارشگر برنامه ۹۰ جلوی در بود و از پدرم خواست که مصاحبه کند و من هم خیلی ناراحت ایستاده بودم. قشنگ این لحظه را یادم میآید.
*آن زمان فکر میکردید خودتان روزی یکی از ستارههای ورزش ایران شوید؟
بچه بودم خیلی به آن فکر میکردم. البته من خیلی هم ستاره درخشانی نشدم اما تلاش میکنم این چهار، پنج ساله باقیمانده از ورزشم را خیلی متفاوت باشم و پررنگتر و استوارتر پیش بروم.
*پس برای آینده برنامهریزی کردید که میخواهید چه کار کنید؟
برنامه من تا المپیک لس آنجلس است و هدفم این است که مدال طلای المپیک را بگیرم. قبل از آن چند مسابقه جهانی داریم. البته لالایان وزنهبردار سرسخت ارمنی هم است که شکست دادن او کار سختی است. تمام تلاشم را میکنم و انشاءالله او را شکست میدهم.
*طلای بازیهای آسیایی ناگویا را هم می خواهید؟
بله در برنامه من است و انشاءالله که دل مسئولان کمیته ملی المپیک را شاد کنم ( با خنده).
*آقای داودی برادر شما هم وزنه بردار بود اما به موفقیتهای شما نرسید. فکر می کنید شما رویاهای برادرتان را هم تبدیل به واقعیت کردید؟
یکی از دلایلی که توانستم موفق شوم این بود که برادرم وزنه بردار بود و خیلی از راهها را به من نشان داد. خیلی از اتفاقاتی که ممکن است یک وزنهبردار ناشی ببیند را من ندیدم یا کمتر دیدم. برادرم در راهی که رفتم خیلی تاثیرگذار بود. وقتی من مدال المپیک گرفتم برادرم، پدر و مادرم خیلی خوشحال شدند و حال و هوای بهتری پیدا کردند. با اینکه ۴ سال گذشته اما پدر و مادرم هنوز به همان اندازه خوشحال هستند. فکر میکنم این راهی که رفتم با وجود برادرم هموارتر شد و خیلی از مسیرهای اشتباه را اجازه نداد من هم بروم.
*بیزینسمن قوی هستید؟
قوی نیستم اما دارم تمرین میکنم. انشاءالله که یاد بگیرم (با خنده). چون از راه ورزش که نمیتوان درآمدی کسب کرد و تلاش میکنم به اندازه ورزش موفق باشم.
*به ماشین علاقه دارید؟
به ماشین علاقه دارم اما کمتر پیش میآید که بتوانم ماشین سوار شوم چون دائم در اردو هستیم.
تلخترین لحظه ورزشی من بدون شک المپیک پاریس بود.
*فکر میکنید علی داودی ۱۰ سال دیگر کجا باشد و چهکار میکند؟
معمولا پس از دوران ورزشی، افراد چند مسیر پیش رو دارند. برخی مربی میشوند، برخی به مدیریت روی میآورند و برخی دیگر نیز از فضای ورزش خارج شده و در حوزهای دیگر فعالیت میکنند. در حال حاضر، نمیدانم چه مسیری برای من رقم خواهد خورد، باید ببینیم چه اتفاقی میافتد.
*به کدام سمت بیشتر علاقه دارید؟
به هر سه حوزه علاقه دارم. اینکه در آینده رییس فدراسیون شوم یا نه، مشخص نیست اما اگر بتوانم در هر مقطعی، چه ۱۰ سال دیگر، چه ۲۰ سال دیگر، به وزنهبرداری کمک کنم، حتما این کار را انجام خواهم داد. فرقی ندارد که در جایگاه رییس فدراسیون، مربی یا مدیر باشد؛ مهم این است که بتوانم تاثیرگذار باشم و به پیشرفت این رشته کمک کنم.
*خط قرمز شما چیست؟
با توجه به تلاشهایی که در ورزش میکنم جایی که حقم پایمال و ضایع شود خط قرمز من است. البته خط قرمز زیاد دارم ولی در ورزش این است و البته خیلی کم پیش آمده که چنین اتفاقی رخ دهد.
* شخصیت آرامی دارید؟
خودم فکر میکنم شخصیت آرامی دارم.
بعداز المپیک پاریس حتی برای رفتن به آرایشگاه هم چنین شرایطی داشتم به دورترین نقطه می رفتم که کسی من را نشناسند.
*در اردوهای تیم ملی بعد از این همه سال به چیز خاصی معروف هستید؟
خیلی به جزئیات توجه میکنم. البته خود بچهها بگویند بهتر است. چیز خاصی نیست.
* بچهها از شما حساب میبرند؟
حساب بردن برای کوچه و خیابان است. ما سعی میکنیم با هم دوست و خوب باشیم.
*برخی اوقات نیاز است یک نفر لیدر کار باشد؟
لیدر بودن بعضی اوقات در مسائل بد هم باید باشد(باخنده). سعی میکنم تا جای ممکن کمک کنم. البته در مسائل خوب. در کل اینطور نیست که سردسته تیم یا گروهی باشم.
*از کدام مسابقه خاطره تلخی دارید؟
تلخترین لحظه ورزشی من بدون شک المپیک پاریس بود. اینکه مدال نگرفتم، تجربه تلخی بود، اما در نهایت یک تجربه است که در آینده به کارم خواهد آمد. لحظهای که آخرین وزنه را زدم و فهمیدم مدال نمیگیرم، حسی عجیب داشتم. آن لحظه انگار همهچیز تمام شده بود. اگر وزنه ۲۵۷ کیلوگرمی را مهار میکردم، مدال از آنِ من بود. گاهی در فوتبال، توپ درست روی سینه بازیکن نمینشیند. برای من هم آن وزنه خوب روی بدنم جا نگرفت. روی پنجه پا بلند شدم و نتوانستم آنطور که باید، فشار بیاورم. در طول دو سال تمرین، شاید هزاران بار این حرکت را انجام داده بودم اما در آن لحظه، استقامت بدنم کافی نبود.
وقتی وزنه از دستم افتاد، فشار زیادی به من وارد شد. کاملا خالی کرده بودم. بعد از آن، دیگر نه نفسی برایم مانده بود و نه توانی. اگر فرصت داشتم و چند دقیقه استراحت میکردم، شاید میتوانستم دوباره تلاش کنم، اما نشد. با اینحال، اعتقاد دارم که شاید این اتفاق به صلاحم بود. اگر در المپیک پاریس مدال میگرفتم، شاید برای مسابقات جهانی اینقدر سخت تمرین نمیکردم. البته در نهایت، اصل ماجرا همیشه المپیک است و همه ورزشکاران را با مدال المپیک میسنجند. آن لحظه تحت فشار شدیدی بودم اما مطمئنم که این تجربه در آینده به من کمک خواهد کرد.
*در اوج فشار روحی و روانی تصمیم ناگهانی در مورد خودتان گرفتید؟
نه اصلا چیزی نبود اماواقعا برایم سخت بود و ترجیح میدادم در جمع نباشم. تا یکی، دو ماه حتی اگر جایی کاری داشتم، سعی میکردم نروم و بیشتر در خانه میماندم. اگر هم مجبور میشدم بیرون بروم، به مکانهای خلوت و دورتر میرفتم تا کسی مرا نبیند. حتی برای رفتن به آرایشگاه هم چنین شرایطی داشتم به دورترین نقطه می رفتم که کسی من را نشناسد. دوست نداشتم با آشنایان یا دوستان روبهرو شوم و بهطور کلی از موقعیتهای اجتماعی فاصله گرفته بودم.
*بعد از مدال جهانی راحت در محل راه میرفتید؟
در محله خودمان، همه همیشه لطف دارند اما حسرت آن مدال همچنان در دلم باقی مانده است. حتی با داشتن یک مدال جهانی و المپیکی، شاید این حسرت تا آخرین روز زندگیام با من باشد. البته معتقدم که این اتفاق به نفعم بوده اما باز هم حسرتش را دارم. البته مهم این است که انگیزهام را حفظ کردهام. مدال نقره المپیک توکیو هم افتخار بزرگی است. نقره المپیک مدالی ارزشمند محسوب میشود و بسیاری از ورزشکاران آرزوی کسب آن را دارند.
* چه اتفاقی رخ داد که هنوز انگیزه خودتان را حفظ کردید. شاید خیلی از افراد جای شما بودند، میگفتند دیگر ورزش کافی است و من ته ورزش که مدال المپیک است را دیدهام؟
چهار،پنج سال پیش، زمانی که سنم کمتر بود، دیدگاهم متفاوت بود اما حالا تمرکزم روی این است که تواناییهایم را ثابت کنم؛ هم به خودم و هم به دیگران. احساس میکنم این توانایی را دارم که اتفاقات بزرگی را رقم بزنم. در این سالهای اخیر، تمریناتم روند بهتری پیدا کرده و پیشرفت قابلتوجهی داشتهام. اکنون بیشتر از هر زمان دیگری مصمم هستم که خودم را ثابت کنم؛ ابتدا به خودم و سپس به کسانی که فکر میکنند موفق شدن غیرممکن است. انگیزه من دقیقاً همین است و مطمئنم که این اتفاق خواهد افتاد.
*حرف تلخی هم راجع به خودتان شنیدهاید؟
حرفهای تلخ را بیشتر در بخش نظرات خبرگزاریها میبینم. کامنتها را دنبال میکنم و بهخصوص نقدهای منفی و تند را زیاد میبینم. از تعریف و تمجیدهای زیاد، چندان خوشحال نمیشوم، اما نقدهای تند و حتی جملات منفی، برایم انگیزهبخش هستند. وقتی کسی مینویسد که من توانایی انجام کاری را ندارم یا شایسته این جایگاه نیستم، بیشتر از قبل برای تمرین و موفقیت تلاش میکنم. همین نظرات باعث میشوند انگیزهام برای پیشرفت بیشتر شود.
*علی داودی را تعریف میکنید؟
همیشه به جلو نگاه کردهام و به دنبال رسیدن به هدف بودهام. شاید از نظر قدرت و توان جسمی نتوانم خود را با برخی از بهترینها مقایسه کنم، اما بهطور قطع از نظر پشتکار، فکر میکنم کمتر کسی بتواند مثل من تلاش کند. نمیگویم که از نظر فنی یا قدرتی در سطح بالایی هستم، اما در بحث پشتکار، شاید به تعداد انگشتهای یک دست هم نباشد کسی که مثل علی داودی تلاش کند. این همان پشتکار است که مرا به جلو میبرد. به نظرم این تصمیمات و تلاشها بوده که مرا به اینجا رسانده. اگر بخواهم به گذشته برگردم، شاید مسابقات جهانی ازبکستان بعد از المپیک توکیو برایم تأثیرگذارتر میبود. ممکن بود مدال نگیرم، اما آن مسابقه میتوانست روند کاریام را در سالهای آینده تغییر دهد. متاسفانه به دلیل عدم حضور در آن مسابقه، آسیب دیدگیام بدتر شد و اتفاقات منفی دیگری افتاد، ولی جز همین دلیل، چیزی دیگری به ذهنم نمیآید.
خیلی مهم است در اتاق رییس فدراسوین به روی ورزشکار باز باشد و برای ورزشکار وقت بگذارد.
*در مورد ادامه مسیر تیم ملی با سرمربی جدید که خودش قهرمان نامداری بوده است، صحبت میکنید؟
آقای نصیرشلال سرمربی قبلی تیم ملی هم همکاری بسیار خوبی با من داشت و عملکرد موفقی را با هم تجربه کردیم. یکی از نکات متمایز در کار با ایشان، تفاوت سنی کم بین ما بود که باعث میشد ارتباط و درک متقابل بهتری داشته باشیم. اگر مشکلی وجود داشت، به راحتی در میان میگذاشتم و او هم به خوبی متوجه میشد. کمتر پیش میآمد که اختلاف نظری داشته باشیم. آقای سلیمی هم از نظر سنی حدود ۱۰ سال از من بزرگتر هستند و این موضوع اهمیت زیادی دارد. ضمن اینکه ایشان نیز در دسته سنگینوزن فعالیت داشت و مهارتهای ارزشمندی دارد که میتواند کمک بزرگی برای من باشد. در مجموع، به آینده بسیار امیدوارم و انشاءالله بتوانیم نتایج خوبی کسب کنیم. مطمئنم که سال ۲۰۲۵، شرایط متفاوتی برای من رقم خواهد خورد و امیدوارم این روند صعودی را تا المپیک لسآنجلس ادامه دهم و اتفاقات خوبی را رقم بزنم
*این فشاری که روی فدراسیون برای نتیجه گرفتن است را شما ورزشکاران هم حس میکنید؟
هم فدراسیون، هم کادر فنی و هم ورزشکاران درگیر هستند و فشار مسابقات همیشه وجود دارد. البته خوشبختانه فشار رقابتهای بحرین تا حدی کمتر شد و نتیجهای که کسب کردیم، قابل قبول بود. اکنون تیم ملی جوان شده و ورزشکاران توانمندی در آن حضور دارند. فکر میکنم از سال ۲۰۲۵ به بعد، شرایط بهتری رقم بخورد و بتوانیم نتایج خوبی کسب کنیم. انشاءالله فشارها هم کمتر شود.
* آب معدنی از دست کسی میگیرید یا فقط آب معدنی پلمب شده میخورید؟
شاید چهار، پنج سال پیش خیلی حساستر بودم اما الان آب معدنی پلمب شده را از دست کسی میگیرم (باخنده).فکر نمیکنم هیچ انسانی در روی کره زمین وجود داشته باشد که اینقدر بدخواه باشد و خودمانی بگویم طرف را چیز خور کند. البته به لحاظ قوانین مبارزه با دوپینگ میگویند نباید از دست کسی چیزی بگیریم و آب معدنی باز از کسی بگیریم. به هر حال باید به قوانین احترام گذاشت.
*چقدر برای شما مهم است که رییس فدراسیون پای حرف ورزشکار بنشیند؟
آقای انوشیروانی که آمد کمپ تمرینی بازسازی شد و آرامش خوبی در جامعه وزنهبرداری و کسانی که خوب این رشته را می خواهند وجود دارد. شرایط خوبی است. امسال برای دفعه پنجم، ششم به دفترش رفتم و با او حرف زدم اما قبلا اینطور نبود. چند شب پیش هم کاری داشتم و به دفترش رفتم و دو ساعت حرف زدیم. آقای انوشیروانی خودش یک قهرمان بوده و تحصیل کرده هم است و راه درست و دقیق را با حرف زدن و تبادل نظر نشان میدهد. واقعا وزنهبردار را می فهمد و درکش میکند و در اسرع وقت مشکلاتمان را حل کرده است. خیلی مهم است در اتاق رییس فدراسیون به روی ورزشکار باز باشد و برای ورزشکار وقت بگذارد. این خیلی خوب و تاثیر گذار است.
*صحبت پایانی؟
مردم برای ما دعا کنند تا در مسابقات سال آینده و بازیهای آسیایی ناگویا موفق باشیم. این قول را می دهم که انشاءالله یه سر و گردن از سالهای قبل بهتر باشم و نتیجه بهتری بگیرم.
انتهای پیام