اقتصادی

دولت پزشکیان با بحران صنعت نفت چه باید بکند؟

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

دولت رئیسی یک وزارت نفت سراسر چالش را تحویل پزشکیان داد. وزارت نفتی که حالا با بحران ناترازی و کمبود‌های فنی هم مواجه است. در این بین برخی کارشناسان مدعی اند که در صورت عدم توجه اصولی به صنعت نفت، در سال‌های آینده حتی استخراج دو میلیون بشکه نیز با مشکل مواجه می‌شود.

 

به جهت بررسی موضوع فوق «انتخاب» گفتگویی انجام داده با رحیم سیلاوی، رئیس سابق ارزیابی مخازن نفت و گاز مناطق نفت خیز جنوب، که در ادامه می‌خوانیم:

 

دولت چهاردهم در چه شرایطی وزارت نفت را از دولت سیزدهم تحویل می‌گیرد و  وزارت نفت دولت چهاردهم چه مسائل مهمی را پیش روی خودش دارد؟

 

قبل از هرچیز اول لازم است این را ذکر کنم که بیان برخی موارد یا مسائل در این گفتگو به این معنا نیست که اقدامات قابل توجه و بزرگی در صنعت نفت ایران انجام نشده است. اقدامات قابل تقدیری در صنعت نفت ایران بخصوص بعد از جنگ انجام شده و نباید از آن‌ها بی‌تفاوت گذشت. اقدامات روتین و روزمره‌ای که در صنعت نفت انجام می‌شود بسیار قابل‌توجه و با اهمیت است. اقداماتی مانند نگهداشت و تعمیر تجهیزات و تأسیسات، نگهداشت تولید نفت و گاز، اقدامات ترمیمی و تعمیری چاهها، حفاری چاه‌های جدید و موارد دیگر از این جمله هستند که توسط پرسنل بخش‌های عملیاتی و فنی مهندسی و در شرایط بسیار سخت انجام می‌شود. همچنین اقدامات کلان و با مقیاس زمانی بزرگتر مانند توسعه مخازن گازی مشترک (مانند پارس جنوبی) و مخازن گازی مناطق مرکزی ایران، طرح‌های توسعه میادین نفتی، طرح تزریق گاز به مخازن نفتی، اجرای روش‌های مطالعات مهندسی مخازن، احداث برخی از پتروشیمی‌ها، طرح‌های افزایش ظرفیت پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها، تربیت نیرو‌های انسانی در بخش‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد و توسعه رشته‌های دانشگاهی نفتی مانند مهندسی نفت، مهندسی گاز و موارد مهم دیگر که نمی‌توان به سادگی از این اقدامات مدیریت‌ها و پرسنل خدوم و توانمند صنعت نفت گذر کرد و بایستی با افتخار به آن‌ها اشاره نمود.

 

ولی برای عقب نماندن از قافله صنعت نفت دنیا، نبایستی از اقدامات رو به جلو و حل مسائلی که می‌تواند ما را همتراز و در رقابت با دیگر کشور‌های نفتی نگه دارد غافل شویم. بیان این مطالب، بمنظور و باهدف بهبود و ایجاد انگیزه و زمینه برای حرکت رو به جلو است. زحمات، تلاش و پشتکار پرسنل صنعت نفت همواره زبانزد خاص و عام است و صنعت نفت ایران بعنوان پیشروترین و مادر صنایع ایران به حساب می‌آید.

 

در صنعت نفت، دولت‌ها چه میراثی برای یکدیگر گذاشتند و از یکدیگر تحویل گرفتند؟

 

برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید روضه‌ای خوانده شود، نقدی انجام شود و سپس مسائل و شرایط موجود بیان شود. به همین دلیل پاسخ به این سوال طولانی خواهد شد و چه بسا کل مصاحبه را در بر بگیرد. اتفاقا اصل موضوع صنعت نفت همین است، چون به نظر من هر دولتی در بخش وزارت نفت اگر بتواند تشخیص دهد که کدام موضوعات بعنوان مسائل اساسی صنعت نفت وجود دارند، اگر بتواند دلایل بوجود آمدن آن مسائل اساسی را تشخیص و تحلیل کند، اگر بتواند عواقب و تبعات وجود آن مسائل اساسی را تحلیل و تبیین کند، آنوقت می‌تواند به راه‌های حل یا رفع آن مسائل اساسی فکر کند، خواهد توانست توان و نیروی محرکه خود را برای حل آن مسائل اساسی بکار گیرد.

 

دقت کنید که بدنه صنعت نفت از سه بخش تشکیل شده: استراتژی (وزیر و مدیران ارشد)، تاکتیک (مدیران میانی) و بخش تکنیک و اجرا (مدیران و رؤسای ادارات فنی و بخش‌های کارشناسی و عملیاتی) ممکن است تفکری وجود داشته باشد که انتخاب یک وزیر ناکارامد را ایراد نداند، چون فکر می‌کند اگر بخش‌های تاکتیک و تکنیک قوی باشد جور او را می‌کشد یا ممکن است تفکری می‌پندارد که بخش تاکتیک را قومی قبیله‌ای و حزبی انتخاب کنیم، عوضش بقیه بخش‌ها اگر قوی باشد جبران می‌کند. این‌ها تفکرات اشتباه و مهلکی است. بین این سه بخش صنعت نفت خطوط و مرز‌های بسته وجود ندارد بلکه با خط‌چین و نقطه‌چین کاملا به هم مرتبط هستند. بحث در این مورد در حوصله‌ی این مصاحبه نیست، اما به طور خلاصه بگویم که طی دهه‌ها و سال‌های متمادی و در دولت‌های مختلف، بسیاری از انتخاب‌ها و عملکرد‌ها و نحوه چینش این سه بخش در وزارت نفت بگونه‌ای رقم خورده که تاحدودی منجر به تقویت جایگاه، نقش و اثربخشی هر کدام نشده است. شک نداشته باشید که چینش ضعیف و ناکارامد هریک از این بخش‌ها منجر به تضعیف بخش‌های دیگر می‌شود. این چینش فقط فردی نیست. بلکه سیستمی نیز هست. مثلا وجود ساختار ناکارامد در برخی از بخش‌های وزارت نفت مشهود است. دولت چهاردهم اگر بخواهد مانند برخی از تجارب گذشته چینش اشتباهی را برگزیند، ممکن است با شکست سخت‌تری مواجه شود، چون در موقع حساسی از صنعت نفت روی کار آمده است.

 

اگر وقت اجازه داد در مورد این حساسیت توضیحاتی خواهم داد.

 

آنچه که در صنعت نفت بعنوان مسائل اساسی قابل بیان است، یک جریان مرتبط با مسائل فنی است. یعنی از قبل از انقلاب وجود داشته، در دولت‌های مختلف بعد از انقلاب تداوم پیدا کرده و در برخی از دولت‌ها تشدید شده، اما پایسته و مداوم بوده است. چون یک جریانی از مسائل فنی بوده است. برای حل کردن آن مسائل فنی، بایستی جریان آن قطع میشده ولی نشده. یکسری اقداماتی بایستی انجام میشده که نشده. یکسری تغییرات استراتژیک، تاکتیکی و تکنیکی در بخش‌های مختلف وزارت و مدیریت نفت باید اعمال میشده ولی نشده. این اقدامات و تغییراتی که بایستی انجام میشده، اما نشده است، در مدیریت نفت و گاز قبل از انقلاب و اغلب وزارت نفت دولت‌های بعد از جنگ و افرادِ روی کار آمده توسط آن‌ها مشترک بوده است و چه بسا تشدید شده است.

 

نکته‌ای را هم عرض کنم که این فقط کشور ما نبوده و نیست که در بخش صنعت نفت با این مسائل و جریان آن‌ها مواجه است. بسیاری از کشور‌های حتی پیشرفته نیز با این مسائلی که اشاره خواهم کرد درگیر بوده یا هستند. در امریکا تا حدود ۱۰ سال پیش و قبل از انقلاب شیل، ناترازی نفت و گاز وجود داشت و اقتصاد امریکا را تحت تأثیر قرار داده بود. در کویت مشکلات فراوانی برای تولید از چاه‌ها و مخازن کم‌فشار و نفت نیمه‌سنگین داشتند. در کانادا با وجود تولید موفقیت‌آمیز از مخازن نفت نیمه‌سنگین و داشتن تکنولوژی‌های پیشرفته، در تولید از برخی مخازن نفت سنگین مشکلاتی داشته و دارند. در عربستان، امارات و برخی کشور‌های عربی دیگر نیز در تولید بهینه و افزایش ضریب بازیافت در مخازن کربناته با مشکلاتی مواجه بودند. آنچه مهم است، این است که بسیاری از این کشور‌ها توانستند با انجام یکسری اقدامات، جریان پیوسته مسائل را قطع و در نهایت به حل برخی از مسائل اساسی بپردازند. برخی از این اقداماتی که در آن کشور‌ها انجام شد عبارتند از:

 

۱- استفاده از تجارب و درس گرفتن از اشتباهات و کاستی‌های گذشته

 

۲- تدوین برنامه‌های زمان‌بندی شده و استفاده از تیم‌های کارامد و توانمند برای تدوین و اجرای آن برنامه‌ها

 

۳- ایجاد انگیزه در نیروی انسانی و بالا بردن توانمندی‌های فنی آن‌ها

 

۴- تعامل و ارتباط‌گیری با شرکت‌ها و کشور‌های دارای تکنولوژی بالاتر و ایجاد فرصت‌های حل مسئله بوسیله مشارکت‌های بین‌المللی؛ لذا قطع کردن ” جریان پیوسته‌ی مسائل” در صنعت نفت ایران با استفاده از روش‌های مختلف حل مسئله بسیار حیاتی و مهم است.

 

با این مقدمه و توضیح طولانی برمیگردم به بیان مسائل اساسی که باز تکرار می‌کنم میراثی است که دست به دست به دولت‌های مختلف رسیده و برخی مواقع با اضافه شدن بار آن‌ها به دولت بعدی سپرده و در نهایت به دولت چهاردهم رسیده است. دولت چهاردهم در حالی روی کار خواهد آمد که فرصت روزمرگی و دست به دست کردن آن مسائل را ندارد، چون به برهه‌ای از آن رسیده است که فرصت بی‌اطلاعی از آن مسائل و نادیده گرفتن آن‌ها و حتی اقدامات ناقص برای رفع آن‌ها وجود ندارد. در دولت چهاردهم اگر جریان پیوسته‌ی مسائل قطع نشود، احتمال اینکه تمام این جریان به نامش تمام شود زیاد است و اگر بتواند آن جریان را قطع و مسائل را با برنامه زمان‌بندی شده حل کند قهرمان صنعت نفت کشور خواهد شد.

 

در حال حاضر موضوعاتی که یا تبدیل به مسئله اساسی شده‌اند یا می‌توانند با تداوم وضع موجود تبدیل به مسئله اساسی صنعت نفت شوند و دولت چهاردهم پیش رو دارد عبارتند از:

 

۱- وضعیت ذخایر (نفت و گاز باقیمانده در زیر زمین) و ضریب بازیافت مخازن نفت و گاز

۲- تولید نفت و گاز (چالش‌های مرتبط با نگهداشت و افزایش تولید، تکنولوژی‌های تولید، هزینه‌های تولید و …)

۳- تأمین خوراک صنایع پایین دست و مشتریان نفت و گاز (پالایشگاه‌ها، پتروشیمی‌ها، نیروگاه‌ها، صنایع فولاد، صنایع کوچک و…) که مستقیما متأثر از مسائل شماره ۱ و ۲ است.

۴- تأمین مشتری برای نفت و گاز و فراورده‌های آن‌ها (بحث صادرات) هم در شرایط فعلی و هم در شرایط حل مسائل ۱ و ۲ (یعنی در شرایط افزایش ضریب بازیافت مخازن و به تبع آن افزایش تولید نفت و گاز).

۵- فرسوده بودن تأسیسات سطح‌الارضی بخش بالادستی.

۶- ساختار ناکارامد بخش‌ها و معاونت‌های مختلف وزارت نفت بخصوص شرکت ملی نفت ایران.

۷- مسائل مربوط به نیروی انسانی کارامد و توانمند.

 

مسئله بودن برخی از موارد فوق، بنا به دلایلی که ذکر آن‌ها در این گفتگو نمی‌گنجد هنوز برای غیرمتخصصین نفتی محسوس نشده است ولی می‌توانند در سال‌های آتی بروز کنند. به همین دلیل بایستی با آن‌ها مانند یک مسئله‌ی پیوسته‌ی جریان‌دار رفتار کرد. پس اجازه دهید بنده بدون ملاحظه‌ی زمان تبدیل شدن آن‌ها به مسئله، از آن‌ها با عنوان مسائل اساسی نام ببرم. در تبدیل یا پتانسیل تبدیل شدن هریک از موارد هفت‌گانه فوق به مسئله، هیچ دولتی به تنهایی مقصر نبوده و هیچکدام هم مبرا نیست.

 

بنابراین به نظر اینجانب، تقریبا هیچکدام از دولت‌های بعد از جنگ نمی‌توانند خود را از آن مبرا کنند و تمام تقصیر‌ها و قصور‌ها را گردن دولت قبل و بعد بیندازند و همچنین نمی‌توانند مدعی نبودن این مسائل در زمان خودشان باشند. بله ممکن است دولتی یا دولت‌هایی از این مسائل بی‌اطلاع بوده‌اند یا آن‌ها را نادیده گرفته بودند. پس بی‌اطلاع بودن از آن‌ها به معنی نبودن آن‌ها نیست. در برخی از دولت‌های قبل سعی و تلاش‌هایی برای مواجهه با این موضوعات و جلوگیری از مسئله شدن آن‌ها شد و در برخی  مواقع نیز در مسئله شدن آن‌ها تأخیر انداخته شد، اما دوباره بنا به دلایلی مانند طبیعت میادین نفت و گاز، شرایط جغرافیایی و اقلیمی کشور، بی‌توجهی و ناکارامدی برخی از مسئولین نفت و گاز و سیستم وزارت نفت و همچنین بدلیل برخی عوامل بیرونی، یا دوباره تبدیل به مسئله شدند یا پتانسیل تبدیل شدن دارند. بقیه مسائل موجود تابع و حاصل مسائل اساسی هفت‌گانه فوق است. حل این مسائل هفت‌گانه، منجر به رفع آن مسائل فرعی هم خواهد شد.

 

 به نظر شما دولت چهاردهم برای حل مسائل مذکور، چه اقداماتی باید انجام دهد؟

 

دولت چهاردهم برای هریک از مسائل فوق، بایستی ابتدا یک حرکت ضربتی و تماماً فنی جهت انجام دو مرحله زیر انجام دهد:

 

۱- دلایل تبدیل شدن یا احتمال تبدیل شدن موضوعات فوق به مسائل اساسی را بررسی، تشخیص و تحلیل کند.

۲- عواقب و تبعات وجود این مسائل اساسی را تحلیل، تبیین و احصاء کند.

 

پس از انجام موارد فوق، در یک برنامه زمان‌بندی‌شده، اقدامات ذیل را انجام دهد:

۳- سناریو‌های مختلف حل یا رفع این مسائل اساسی را بررسی و بهترین سناریو (ها) را انتخاب کند.

۴- تمام توان و نیروی محرکه خود را برای اجرای سناریو (های) حل این مسائل اساسی بکار گیرد.

 

پس دولت بایستی چهار اقدام مهم برای این مسائل اساسی انجام دهد. توالی و ترتیب انجام این اقدامات چهارگانه بسیار مهم است و به نظر من در اسرع وقت بایستی در دستور کار قرار بگیرد. تأکید بر لزوم انتخاب تیم آگاه و بابرنامه در وزارت نفت، از وزیر گرفته تا مدیران ارشد صنعت نفت بر همین مبناست. این تیم بایستی بر مبنای میزان توانمندی آن‌ها در ارائه مانیفست مربوط به اقدامات چهارگانه فوق انتخاب شود. به نظر من هر تفکر، فرد یا گروهی که نسبت به مسائل هفت‌گانه فوق‌الذکر بی‌اطلاع، خالی از ذهن و در بیان و تبیین دلایل، تبعات و عواقب وجود آن‌ها عاجز باشد و نتواند برای اقدامات چهارگانه‌ای که ذکر شد مانیفست و برنامه زمان‌بندی شده ارائه دهد، نباید مدیریت وزارت نفت را بپذیرد، چون به منصب رسیدن اینگونه تفکرات و افراد چیزی جز اتلاف وقت و هزینه برای کشور نخواهد داشت.

 

در فضای مجازی این مثال را زدم. هر فرد یا گروهی نسبت به این موضوعات، دلایل تبدیل یا احتمال تبدیل شدن آن‌ها به مسئله اساسی، تبعات و عواقب وجود این مسائل و راه‌حل‌های آن‌ها ایده، فکر و برنامه نداشته باشد ولی مسئولیت وزارت نفت را بپذیرد مانند فردی است که در یک چاه سقوط کرده است، اما درون چاه برای دوختن کت و شلوار دامادی برنامه‌ریزی کند.

 

در مسائل پیش‌روی وزارت نفت دولت چهاردهم اشاره‌ای به بنزین و ناترازی گاز یا انرژی نکردید. آیا آن‌ها را جزو مسائل وزارت نفت نمی‌دانید یا دلیل خاصی برای عدم ذکر آن‌ها دارید؟

 

درست میفرمایید. اما دقت بفرمایید که اولا مصرف بنزین یا گاز جزو مسائل بین وزارتی و حتی فراقوه‌ای است. مثلا در مورد بنزین آنچه در زمین وزارت نفت است بحث تولید آن می‌باشد و بحث مصرف آن تنها به وزارت نفت مربوط نیست. در بحث مصرف سوخت یا ناترازی انرژی، سه نکته وجود دارد؛ ناحیه تولید، ناحیه مصرف و ناحیه بین تولید تا مصرف؛ مثلا در بحث بنزین فقط ناحیه تولید در حیطه وظایف وزارت نفت است. یا در بحث گاز، نواحی تولید و ناحیه بین تولید تا مصرف در حیطه وظایف وزارت نفت است. در بحث بنزین و گاز و انرژی، بایستی بررسی‌های دقیق آماری در ارتباط با این سه ناحیه انجام شود و این کار بین وزارتی است و فقط مسئله وزارت نفت نیست. در این ارتباط، موارد مختلفی باید بررسی شود و برای پرسش‌های مهم و اثرگذار پاسخ درخور یافت. مثلا در کشور‌های مختلف شاخص‌هایی در ارتباط با تعیین بالا بودن یا بی‌رویه بودن مصرف بنزین تعیین می‌شود. بعنوان مثال ساده‌ترین شاخص، متوسط مصرف هر شخص در روز است. بعد از تعیین شاخص، بایستی معیار مقایسه‌ای داشته باشیم. مثلا یکی از معیار‌ها را می‌توان کشور‌های تولیدکننده نفت در نظر گرفت. طبق بررسی‌های اولیه‌ای که اینجانب انجام داده‌ام، از نظر مصرف روزانه بنزین هر فرد، در بین چهل کشور تولیدکننده نفت، ایران در رتبه ۱۲ مصرف بنزین قرار دارد. یا مثلا اگر معیار را کشور‌های عضو اوپک در نظر بگیریم، از نظر مصرف روزانه بنزین هر فرد، ایران بعد از امارات، عربستان، کویت و لیبی، در رتبه ۵ مصرف بنزین کشور‌های عضو اوپک قرار دارد. این بررسی‌ها فرا وزارتی است.

 

شاخص‌های مهم‌تر دیگر وجود دارد که در حیطه وظایف وزارت نفت است و از آن‌ها می‌تواند برای اقناع عمومی استفاده کند که اینجانب در این زمینه بررسی‌هایی انجام داده‌ام ولی در حوصله‌ی این گفتگو نمی‌گنجد.

 

 نظر شما در مورد روش انتخاب وزیر نفت دولت چهاردهم توسط کمیته‌ای که تشکیل شده است چیست؟

 

اصلا مطلع نیستم که به طور کلی مشخصه‌ها و ملاک‌ها و معیار‌های انتخاب اعضای این کمیته‌ها چه بوده است. نحوه انتخاب وزیر نفت با هر روش و عنوانی که انجام می‌شود بایستی منتج به کارامدی و به تبع آن حرکت رو جلو و حل مسائل اساسی وزارت نفت شود. اگر به این موارد منتج نشود، با هر روشی که وزیر نفت انتخاب شود مسئولیت آن را بایستی انتخاب کنندگان بپذیرند. بنده برخی از اعضای کمیته مذکور را می‌شناسم و خیلی‌ها را نمی‌شناسم. برخی از اعضای کمیته انتخاب وزیر نفت، خودشان در مجموعه‌های قبلی یا فعلی وزارت نفت مدیر ارشد بوده‌اند و در ایجاد یا تشدید مسائل موجود در صنعت نفت یا دخیل بوده یا نسبت به حل آن‌ها اقدام قابل توجهی انجام نداد‌ه‌اند. در هر صورت اسم و عنوان این نوع انتخاب وزیر نفت هرچه باشد، مهم این است که ساز و کاری فراهم شود که کارامدی و توانمندی بر سر کار بیاید. مثلا می‌توان این سؤال را مطرح کرد: حال که اسامی اعضای این کمیته عمومی شده است، آیا در برابر ناکامی و ناکارامدی احتمالی وزیر انتخابی نیز پاسخگو خواهند بود؟ بی‌برنامگی برای مواجهه با بحران‌های فعلی وزارت نفت، هر تیمی را دچار شکست و ناکامی خواهد کرد. بنابراین بایستی از اعلام آمادگی افراد متخصص برای تبیین آن‌ها و ارائه نقطه‌نظرات استقبال کرد.

 

برمبنای مواردی که اشاره کردید، به نظر شما وزیر نفت چه مشخصات و توانمندی‌هایی باید داشته باشد؟

 

باید به این نکته دقت شود که وزارت نفت قائم به فرد نیست. از بخش‌ها و معاونت‌های مختلفی تشکیل شده که به هم مرتبط است. این ارتباطات در برخی از بخش‌ها بیشتر و در بخشی کمتر است، اما وجود دارد. در گفتگو‌ها و فضای مجازی نیز اشاره کرده‌ام که بایستی یک تیم هماهنگ مدیریتی وارد وزارت نفت شود. این تیم بایستی بتواند بحران‌هایی که در بالا ذکر کردیم را قبول کند و به منظور حل و رفع آن‌ها بتواند اقدامات چهارگانه فوق را انجام دهد. مهم‌ترین کاری که در پیش‌روی تیم وزارت نفت است همین کار است. اینکه انتظار داشته باشیم یک فرد بعنوان وزیر نفت همه‌ی مشخصات را داشته باشد انتظار بجایی نیست. همین که یک فرد دارای مقبولیت عمومی در بدنه وزارت نفت، دارای سوابق قابل قبول و کافی در بخش‌های کارشناسی و مدیریتی و خوش‌فکر و غیروابسته به جناح‌های سیاسی و خارج از بانیان وضع موجود وارد ساختمان وزارت نفت شود چند هیچ جلو خواهیم بود. وزیر نفت و تیم او

 

۱- مسائل اساسی صنعت نفت را به درستی بشناسد.

۲- با صنعت نفت کشور‌های نفتی دیگر و اقداماتی که در آن کشور‌ها انجام می‌شود آشنا باشد.

۳- اصول رقابت، بازاریابی و قواعد بین‌المللی تجارت در صنعت نفت را بشناسد.

۴- بتواند برای مسائل هفت‌گانه فوق‌الذکر، مانیفست چهارگانه‌ای که ذکر کردم را در اسرع وقت تدوین و برنامه اجرایی زمان‌بندی‌شده ارائه دهد.

۵- وامدار هیچ گروه، قوم و حزبی نباشد و در برابر خواسته‌هایی که خارج از شرح وظایف وزارت نفت است مقاومت کند.

۶- پاسخگوی اقدامات خود و تیمش باشد و با خبرنگاران حوزه‌های نفتی و اقتصادی روابط خوب و قابل تحمل داشته باشد.

 

 اشاره کردید که دولت چهاردهم در برهه حساسی از صنعت نفت سر کار آمده است. منظور از برهه حساس در نفت چیست؟

 

هر کدام از بحران‌هایی  که در صنعت نفت دست به دست به دولت‌های گذشته رسیده است، با برخی اضافه بار‌های احتمالی که هرکدام از آن دولت‌ها به آن مسائل تحمیل کرده‌اند تجمیع شده و به این دولت رسیده است. در بخش بین‌المللی و در کشور‌های همسایه و رقبای نفت و گاز، حرکت رو به جلو و شتاب در افزایش ضرایب بازیافت مخازن و تولید نفت و گاز مشهود است. عربستان اجرای برنامه‌های رسیدن به توان واقعی تولید ۱۳ میلیون بشکه‌ای در روز را با سرعت و سرمایه‌گذاری‌های کلان کلید زده و به مراحل مهمی رسیده است. عراق برنامه‌های تولید خود را بر مبنای افزایش تولید از میادین مشترک با ما و همچنین اجرای روش‌های تولید ثانویه در این میادین را در دست اقدام و اجرا دارد. چین سرمایه‌گذاری کلانی در صنعت نفت عراق کرده است. هرکدام از کشور‌های عربی نفتی اطراف ما به مراحل قابل‌توجهی از بکارگیری روش‌های نوین نگهداشت و افزایش تولید نفت و گاز رسیده‌اند. تولید و صادرات نفت و گاز امریکا به لطف انقلاب شیل‌ها و روش‌های فوق پیشرفته تولید نفت و گاز به حداکثر مقدار خود رسیده است. برخی از کشور‌هایی که بعنوان کشور نفتی با ذخایر پایین شناخته می‌شدند به لطف اکتشاف ذخایر جدید و بکارگیری کشور‌های توسعه‌یافته، در حال ورود به بازار تولید و صادرات نفت هستند.

 

بنابرابن، کشور ما نیز نباید از این قافله عقب بیفتد. بایستی اقداماتمان برای حل مسائل هفت‌گانه در نهایت منجر به باقی ماندن در عرصه رقابت‌های بین‌المللی نفت و گاز شود. بودجه‌ریزی و هزینه‌کرد در پروژه‌ها و طرح‌های نفت و گاز نیز دارای ایرادات اساسی است که بایستی در این دولت حل شود.

·       عدم استفاده از تکنولوژی‌های روز در صنعت نفت تا چه حد این صنعت را دچار مشکل کرده است؟

عدم بکارگیری تکنولوژی به‌روز و پیشرفته در اکتشاف، حفاری و تولید که بخشی از آن بدلایل تحریم است ولی بخش مهم دیگر بدلیل عدم کارامدی و برنامه‌ریزی در گذشته بوده و به این دولت رسیده است. بحث فرسودگی تأسیسات بسیار مهم است که به این دولت رسیده است. دوران عمر مفید بسیاری از تأسیسات و ماشین‌های دوار گذشته است و نیازمند نوسازی هستند. عدم وجود سیستم مدیریت یکپارچه مخازن-تولید (IRPM) که بدلیل اهمال و کم‌کاری برخی از مدیران گذشته اجرا نشده است را این دولت به ارث برده است. اولویت‌بندی، فازبندی و اجرای مدیریت توسعه میادین نفت و گاز فاقد استاندارد‌های لازم است. بخش وسیعی از هزینه‌های وزارت و شرکت نفت در این بخش انجام می‌شود و لذا لازم بود در این زمینه اقدامات اساسی صورت می‌گرفت که تاحدوی نشده است و دولت چهاردهم بایستی نسبت به انجام این مهم فعالیت‌های دوچندانی انجام دهد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا