سیاسی

خاکریز‌های اسرائیلی پیش پای باید‌ها و نباید‌های سیاست خارجی دولت پزشکیان

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

علی منتظری: حمله هوایی اسرائیل به بندر الحدیده یک نمایش نظامی تلقی می‌شود و نمی‌تواند حاوی پیام سیاسی و یا نظامی استراتژیک در منطقه تلقی شود. این در حالی است که وصول پهپاد انصارالله یمن به تل اویو می‌تواند پیامی استراتژیک برای اسرائیل، امریکا و کشور‌های محیط یمن تلقی شود. همانطور که می‌دانید طی چند سال از سال ۲۰۱۴ یمن در محاصره عربستان سعودی و هم پیمانانش بود و توانست مقاومتی اعجاب برانگیز از خود در برابر هجوم عربستان سعودی نشان دهد و بالاخره کار به آنجا رسید که اکنون شاهد آن هستیم. هیچگاه نباید فراموش کنیم که انصارالله یمن در حالی هجوم‌های هوایی متعددد از طریق موشک‌های بالستیک و پهپاد‌های ساخت یمن انجام می‌دهد که سال‌های سال زیر هجوم نظامی سنگین و محاصره کامل از سوی عربستان قرار داشت. پس از طوفان الاقصی و انضمام یمن به نیرو‌های مقاومت در منطقه در دفاع و کمک به مردم غزه و هدف گیری کشتی‌هایی که به مقصد اسرائیل از باب المندب عبور می‌کردند، بار دیگر موجب شد تا آمریکا و انگلیس به صورت متحد و یکپارچه اهداف بسیاری را در یمن مورد هجوم قرار دهند و به راستی می‌توان ادعا کرد که دیگر جایی در یمن باقی نمانده است که به عنوان هدفی استراتژیک مورد هجوم اسرائیل قرار بگیرد. اما چرا هجوم اسرائیل نمایشی بود؟ این به آن دلیل بود که اسرائیل مراکز انبار نفت و سوخت یمن را هدف قرار داد که به دلیل حجم گسترده اتش سوزی‌ها تا ساعات زیادی در اتش ناشی از هجوم اسرائیل می‌سوخت که وقوع چنین صحنه‌ای می‌توانست موجب رعب و هراس مردم یمن در بندر الحدیده شود. 

توانایی‌های انصارالله یمن در ساخت موشک‌های بالستیک 

حالا پس از گذشت ماه‌ها از هجوم هوایی روزانه آمریکا و انگلیس به مراکز مختلف انصارالله در یمن دیگر چه باقی مانده است تا توسط ارتش اسرائیل مورد هدف قرار گیرد؟ فراموش نکنیم که بار‌ها امریکا و انگلیس اعلام کرده اند که اهداف استراتژیکی را که متعلق به انصارالله بوده است مورد هجوم قرار داده اند، اما با این حال ما شاهد آن هستیم که انصارلله یمن قادر به ساخت و شلیک موشک‌های بالستک و پهپاد‌هایی است که می‌تواند تل اویو را مورد هجوم قرار دهد.

یک مقام بلند پایه در ارتش اسرائیل عملیات انصارالله یمن را که در جمعه گذشته ۲۹ تیرماه انجام شد را به عنوان “۷ اکتبر دفاع هوایی اسرائیل” توصیف کرد، این مقام اظهار داشت که موفقیت یمن در پرتاب پهپاد انفجاری به وسط “تل‌آویو” یک “شکست بزرگ برای سیستم دفاع هوایی” است که پایان عصر “آسمان پاک” است که سال‌های سال اسرائیل به آن می‌بالید، وی می‌افزاید: این یک شکاف بزرگ اطلاعاتی و امنیتی است که چنین پهپادی با طی حدو ۲۰۰۰ کیلومتر به راحتی پرواز کرده و بدون شناسایی آن از سوی پدافند‌های هوایی اسرائیل، هدف خود را در تل اویو عملیاتی کرده است.

وی ادامه می‌دهد:همچنین، مسیر پرواز پهپاد از یمن، که سفری طولانی به مدت چند ساعت بود، “سامانه‌های اسرائیلی را گیج کرده است، زیرا پهپاد به طور مکرر ارتفاع و مسیر خود را تغییر داده و در نهایت از دریا به تل‌آویو رسیده است”.

این مقام اسرائیلی در پایان نتیجه گیری می‌کند: بنابراین، “تفوق هوایی اسرائیل دیگر مطلق نیست، زیرا هیچ حفاظت محکمی برای حریم هوایی اسرائیل وجود ندارد”، و تأکید کرد که “هر کسی که خلاف این را بگوید، گمراه‌کننده و فریب‌دهنده است”.

یک رسانه اسرائیلی نیز با تیتر «امروز تل‌آویو، فردا میادین و سکو‌های گازی»، به ناکامی ارتش این رژیم در مقابله با پهپاد‌های یمنی اشاره کرد و به سران تل‌آویو درباره عملیات مشابه هشدار داد.

 وصول پهپاد‌های انصارالله یک دستاورد استراتژیک بود

هجوم هوایی اسرائیل که با کمک ۱۲ هواپیمای اف ۳۵ به بندر الحدیده یمن صورت گرفت بعید است در معادلات جاری منطقه تغییری ایجاد کند، اما می‌تواند مانوری برای شخص نتنیاهو نخست وزیر اسرائیل باشد که در بحران سیاسی داخلی بزرگی قرار دارد و هنوز نتوانسته اهداف نظامی هجوم به غزه از جمله ترور رهبران حماس و آزادسازی و بازگرداندن سالم اسرای اسرائیلی در دست حماس را اجرایی کند. 

حالا دو باره در سایه پاسخ به هجوم هوایی اسرائیل به یمن، انصارالله یمن تهدیدات خود را بار دیگر عملیاتی کرده و طبق گفته سخنگوی ارتش یمن (یحیی سریع) بندر ایلات در جنوب اسرائیل را با چند موشک بالستیک یکشنبه گذشته هدف قرار دادند و در نتیجه این حملات، کار‌های عادی در این بندر استراتژیک به شکل رسمی تعطیل شد. از سویی دیگر هرگز نباید فراموش کنیم که رسیدن پهپاد موسوم به یافا به قلب اسرائیل که در نزدیکی سفارت آمریکا (کنسولگری) در تل آویو منفجر شد بدون شک یک نفوذ نظامی خارق العاده برای یک نیروی شبه نظامی تلقی می‌شود که کمترین امکانات را برای ساخت و پرتاپ چنین پهپاد‌هایی، در اختیار دارد؛ بنابراین هجوم به تل آویو از سوی انصارالله یمن هرگز قابل قیاس با هجوم هوایی هواپیما‌های اف ۳۵ اسرائیل به بندر الحدیده یمن نیست.

ایا پهپاد‌های یمنی‌ها با قیمتی که در حد چند هزار دلار ساخته شده اند با سلاح هوایی اسرائیل که مایه فخر ارتش اسرائیل در منطقه قلمداد می‌شوند قابل مقایسه است؟ ایا می‌توان پهپاد‌های یمنی‌ها را با سلاح ضد هوایی اسرائیل مقایسه کرد که میلیارد‌ها دلار قیت دارد؟ همین امر نشان می‌دهد که نخست وزیر اسرائیل در تنگنایی عجیب در مقابل حوادث متوالی منطقه قرار گرفته است. 

قرائت‌های اشتباه اسرائیل از توانایی‌های شبه نظامیان مقاومت در منطقه

قرائت اسرئیل از آن چه در یمن می‌گذرد به همان میزان دچار خطای محاسباتی است که در غزه و جنوب لبنان در حال اتفاق است. درست است که از ناحیه انسانی و اخلاقی ارتش اسرائیل همه موازین بین المللی و انسانی را در غزه زیر پا گذارده و تاکنون سی و نه هزار انسان را از دم تیغ شمشیر ارتشش گذرانده است و بیش از ۹۰ هزار زخمی و بیش از ۱۲ هزار مفقود برجای گذاشته، اما ما همچنان در شمال و جنوب غزه در حالی که در حال عبور از ماه دهم طوفان الاقصای ۷ اکتبر گذشته هستیم (۹ ماه و ۱۷ روز) همچنان شاهد مقاومت نیرو‌های شبه نظامی حماس و دیگر گروه‌های مقاومت در برابراسرائیل هستیم. ایا ادعا‌های ارتش اسرئیل درخصوص بستن پرونده نوار غزه بین دو تا سه هفته را فراموش کرده ایم؟ 

آیا فراموش کرده ایم که وزیر دفاع اسرائیل تا کنون چندین بار ادعا کرده بود که در صورت ادامه جنگ حزب الله در شمال اسرائیل، ارتش اسرائیل لبنان را به عصر حجر باز می‌گرداند؟ همه این‌ها نشان می‌دهد اسرائیل از حیث اهداف نظامی در سه منطقه یمن، غزه و جنوب لبنان با شکستی بزرگ روبرو شده است و هر بار یکی از اسطوره‌های نظامی اسرائیل از جمله “ارتشی که هرگز شکست نخواهد خورد”، فرو می‌ریزد؟ 

اقدام هیستریک کنیست اسرائیل در مخالفت با تشکیل دو دولت

کار برای اسرائیل به جایی رسیده است که در اقدام غیرعاقلانه و در نتیجه استمرار شکست‌های نظامی در منطقه، پارلمان (کنیست) اسرائیل برخلاف همه قطعنامه‌های صادره از شورای امنیت سازمان ملل و بر خلاف همه مصوبات طرح‌های صلح اعراب و اسرائیل که از سوی سران عرب (ازجمله طرح صلح عربستان سعودی در اجلاس سال ۲۰۰۲ سران عرب در بیروت) اعلام شده است، رسما و با اجماعی کامل زیرآب تاسیس دو دولت و دو کشور را به شکلی هیستریک و بسیار خطرناک در فلسطین می‌زند و خط بطلانی بر همه مصوبات بین المللی در باره موضوع فلسطین می‌کشد.

در چهاردهمین نشست سران عرب در بیروت در سال ۲۰۰۲ براساس طرحی پیشنهادی از سوی عربستان سعودی بیانیه‌ای صادر شد که در این بیانیه از اسراییل خواسته است با تجدید نظر در سیاستهایش و گردن نهادن به صلح، اعلام کند که صلح عادلانه گزینه راهبردی آن است. در این بیانیه بر لزوم عقب نشینی کامل از سرزمین‌های اشغالی اعراب از جمله جولان سوریه تا خط چهارم ژوئن ۱۹۶۷ و سرزمین‌های اشغالی جنوب لبنان و دستیبای به راه حلی عادلانه برای مشکل آوارگان فلسطینی در چارچوب قطعنامه ۱۹۴ مجمع عمومی سازمان ملل تاکید شده است. سران عرب همچنین از اسراییل خواستند، تشکیل کشور مستقل فلسطین در سرزمین‌های اشغالی ۱۹۶۷ را شامل کرانه باختری رود اردن و نوار غزه به پایتختی بخش شرقی بیت المقدس بپذیرد.

انزوای سیاسی تاریخی اسرائیل از تاسیس تا کنون 

حالا اسرائیل برای خطاب قرار دادن جامعه بین الملل و گفتگو در باره صلح با فلسطینی‌ها با چه زبانی می‌خواهد با اروپا، آمریکا و اتحادیه سران عرب سخن بگوید؟ اسرائیل در باره ساخت شهرک‌های یهودی نشین، دیگر چگونه می‌خواهد با اتحادیه اروپا سخن بگوید؟ نتنیاهو با دولت امریکا که از حامیان رسمی و بین المللی تشکیل دو دولت و دو کشور برای حل قضیه فلسطین به شمار می‌رود، چگونه می‌خواهد سخن بگوید؟ آیا این موضع سخیف و غیر عاقلانه نشان نمی‌دهد که دولت اسرائیل به یک بن بست بزرگ رسیده است که دیوانه وار با همه دنیا در حال جنگ سیاسی است؟ آیا این وضعیت اوج انزوای سیاسی جهانی برای اسرائیل نیست که پس از آغاز جنگ در ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳ برای اولین بار در تاریخ شکل گیری دولت یهودی، گرفتار آن شده است؟

فرصت تاریخی دولت دکتر پزشکیان 

این وضعیت بدون شک یک فرصت تاریخی برای دولت مسعود پزشکیان است که با سلاح صلح و گفتگو با اتحادیه اروپا و غرب بر آمده است و با پهن کردن فرش قرمز گفتگو و صلح گرایی در جهان، خطاب سیاسی جدیدی برای ایران در عرصه بین الملل گشوده است، فرصتی که بی شباهت با دوران عصر گفتگوی تمدن‌ها در دوران عصر دولت سید محمد خاتمی نیست. فرصت سه ماهه دولت پزشکیان تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و انزوای بزرگ سیاسی اسرائیل یک فرصت بدون شک تاریخی برای مسعود پزشکیان ایجاد کرده است تا با استفاده از آن، ضمن زیرسازی تشکیل هیئتی قوی و با تجربه و با استفاده از همه ظرفیت‌های نظامی و امنیتی ایران که در منطقه خاورمیانه ایجاد شده است، باب گفتگو با کشور‌های اتحادیه اروپا را گشوده وچشم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بدوزد. 

پس از اجماع کنیست اسرائیل (روز جمعه ۲۸ تیرماه جاری) مبنی بر مخالفت قاطع اسرائیل با تشکیل دولت فلسطینی بر فراز سرزمین‌های اشغالی فلسطین و انزوای سیاسی اسرائیل در پی چنین تصمیمی، همچنین یک فرصت تاریخی به شمار می‌رود تا دولت تازه ایران در طول سه ماهه آینده روابط خود با کشور‌های عربی منطقه و شورای همکاری خلیج فارس را تثبیت کند و گشایشی بزرگ برای سیاست خارجی ایران در منطقه ایجاد کند. 

یک طرف اسرائیل جنگ طلب و یک طرف دیالوگ صلح و گفتگو

در یک سوی میدان، اسرائیل جنگ طلب، منزوی و نابودگر همه قطعنامه‌های لازم الاجرای سازمان ملل متحد و دادگاه بین المللی لاهه و بازیگر اصلی نسل کشی فلسطینی‌ها در نوار غزه است و در طرف دیگردولت نوپای دکتر مسعود پزشکیان است که منادی گفتگو، صلح و بازگشت به برجام در قالب توافقی برد – برد برای همه اطراف است؛ بنابراین برای دولت پزشکیان تعیین اولویت‌ها تا پایان ماه ژانویه ۲۰۲۵ (پایان عصر بایدن در آمریکا) کاملا روشن است، دورانی که بار دیگر تاکید می‌کنم دورانی بسیار مناسب برای شکل گیری جدید دیپلماسی ایران بر اساس حکمت و عزت و درچهارچوب سیاست گذاری‌های مقام معظم رهبری نیز می‌باشد. بدون شک دکترپزشکیان می‌تواند بهترین ریل گذاری را در باب اتحادیه اروپا انجام دهد و راه چهار ساله اینده ایران را با درایت و تعقل سیاسی انجام دهد. این تئوری دکتر پزشکیان می‌تواند در پنج ماهه آینده به صورت جدی در راس اولویت‌های تیم سیاست خارجی دولت پزشکیان قرار گیرد. 

ایا اسرائیل یه دنبال گسترش جنگ و منطقه‌ای کردن آن است؟ 

بله، اسرائیل با حمله به یمن خطوط قرمز توافق سیاسی اعلام نشده قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را برای عدم گسترش جنگ در منطقه شکسته است، اما تمامی موضع گیری‌های پنهان و اشکار دستگاه‌های امنیتی و نظامی اسرائیل همه گویای آن است که ما در استانه گسترش جنگ و منطقه‌ای شدن جنگ نیستیم. هیچگاه نباید فراموش کنیم که اسرائیل بدون موافقت امریکا وارد هیچ معرکه و درگیری وسیعی در منطقه نمی‌شود. گسترش جنگ و کشیدن جنگ در کل مرز‌های منطقه موضوعی است که جز با اراده سیاسی و نظامی امریکا شکل نمی‌گیرد و در شرایط کنونی، آمریکا هرگز به دنبال شکل گیری جنگ منطقه‌ای نیست. 

در میان همه احتمالات موجود، بدون شک سناریوی گسترش جنگ در جبهه جنوبی لبنان و جبهه شمالی اسرائیل فعلا هرگز رخ نخواهد داد، زیرا وقوع چنین جنگی بین اسرائیل و حزب الله لبنان لوازم و الزاماتی برای آمریکا دارد که یکی از آن‌ها این است که آمریکا خود مستقیم نیز وارد جنگ شود و چنین تصمیم و اراده‌ای فعلا در نزد رهبران سیاسی، نظامی وامنیتی امریکا وجود ندارد. 

اسرائیل توانایی گسترش جنگ را ندارد 

چرایی چنین پیش بینی هم کاملا روشن است. ارتش اسرائیلی که در دو جبهه بزرگ در جنوب و شمال اسرائیل گرفتار آمده است و هر بار از چپ و راست مورد هجوم نیرو‌های مقاومت در منطقه در یمن، عراق و سوریه و چه بسا فردای وقوع چنین جنگی، شاهد قدرت نمایی نیرو‌های مقاومت در دریای مدیترانه هم باشیم، هرگز دست به ریسک کشنده نمی‌زند و با دست خود شعله‌های اتش جنگ منطقه‌ای را روشن نمی‌کند.

ارتش اسرائیل خسارت‌های بزرگی در جنگ با فلسطینی‌های نوارغزه و نیرو‌های حزب الله لبنان در شمال اسرائیل متحمل شده است که از قدرت هجومی آن به خصوص در بخش نیروی زمینی کاسته شده است و حتی مجبور شده است برای تامین نیروی انسانی جنگ، دست به دامن تغییر قوانین فراخوان برای سربازی بزند و حریدی‌های اسرائیل را به ارتش فراخوانده است در حالی که تا پیش از این، این فرقه یهودی در اسرائیل از انجام خدمت سربازی معاف بودند، ولی حالا آن‌ها را به ارتش فراخوانده تا حداقل بتواند حدود پنج هزار نیروی تازه نفس جذب ارتش کند، امری که با مخالفت سر سخت رهبران حریدی‌ها مواجه شده و آن‌ها از پیروان خود خواسته اند تا هرگونه امریه حضور در ارتش اسرائیل را پاره کرده و به دور اندازند. 

رویا‌های نتنیاهو و عدم تعبیر خواب گسترش جنگ 

گسترش جنگ در منطقه به معنای ایجاد ده‌ها و بلکه صد‌ها پل هوایی از سوی امریکا و برخی از کشور‌های اروپایی به اسرائیل است تا حمایت کامل از توان لجستیک ارتش اسرائیل به عمل آید. این امر در سایه تحولات منطقه و اروپا (در سایه انتخابات اخیر اتحادیه اروپا و نیز انتخابات مجلس ملی فرانسه) تقریبا غیر ممکن است. براساس آن چه از امریکا در دوران چند ماهه پایان ریاست جمهوری جو بایدن به گوش می‌رسد به احتمال زیاد نتنیاهو در جریان سفر به آمریکا این را از جو بایدن رییس جمهورآمریکا خواهد شنید که آمریکا با هرگونه گسترش جنگ در منطقه مخالف است و راه‌هایی را جستجو خواهد کرد تا به هرقیمیتی شده به نتنیاهو بفهماند که چنین فرضیه‌ای در شرایط کنونی در منطقه شکل نخواهد گرفت. 

البته نتنیاهو بر این باور است که در سایه نیاز حزب دمکرات به ارای لابی یهودی در آمریکا برای پیروزی در انتخابات، دستاویز‌های فشار زیادی بر بایدن دارد تا وی را برای حمایت مطلق از اسرائیل قانع کند این در حالی است که تا کنون دمکرات‌ها در ماراتن انتخاباتی آمریکا از حزب جمهوریخواه و دونالد ترامپ عقب مانده اند، اما واقعیت آن است که برای وقوع چنین نبردی طولانی و بزرگ در خاورمیانه این فقط رییس جمهور آمریکا به تنهایی نیست که در این باره تصمیم بگیرد بلکه ایالات متحده امریکا دولتی منبعث از موسسات دولت مانند ارتش، سازمان سیا، شورای امنیت ملی، کارتل‌های بزرگ اقتصادی در حوزه نظامی و اقتصادی، کنگره و مجلس سنا و دیگر نهاد‌های آمریکا است که بین همه آن‌ها باید اجماعی مبنی بر گسترش جنگ در خاورمیانه ایجاد شود و این موسسات و نهاد‌های امریکایی هرگز با گسترش جنگ در منطقه آن هم فقط در چند ماه باقی مانده از ریاست جمهوری بایدن، موافقت نخواهند کرد. 

امید نتنیاهو به پیروزی دونالد ترامپ در سایه دولت اصلاحات در تهران

این در حالی است که نتنیاهو در حالی پا به آمریکا می‌گذارد که امید به پیروزی ترامپ بر رقیب دمکراتش را دارد، اما تا انتخابات امریکا حدود سه ماه و نیم دیگر باقی مانده است و ایا این زمان را نتنیاهو برای ادامه جنگ فرسایشی به کار خواهد گرفت تا ترامپ به قدرت برسد تا نیات خود را برای جنگی بزرگتر با همراهی آمریکای ترامپ عملی کند؟ بعید است نتنیاهو در این نقشه موفق شود و با توجه به بروز احتمالاتی دیگر در انتخابات آمریکا و شرایط سیاسی داخلی اسرائیل، بعید است نتنیاهو بتواند چنین جنگی فرسایشی را تا آن زمان اداره کند. باید منتظر ماند تا دید که نتنیاهو چه دستاوردی از سفر به آمریکا به دست می‌آورد؟ 

به صورت کلی همه شواهد در مرحله کنونی نشان می‌دهد که ما در آستانه یک جنگ منطقه‌ای بزرگ نخواهیم بود. آن چه که از جبهه یمن انصارالله در هدفگیری تل آویو شاهد آن بودیم یک مرحله تشدید درگیری‌ها با اسرائیل بوده است که با یک تیر سه هدف را نشانه گرفته است. اول آن است که نیرو‌های ارتش یمن وابسته به انصارالله پیامی سخت و دردناک به ارتش اسرائیل داده است تا با سرعت بیشتری به فکر آتش بس در غزه بیفتد و این پیامی است که در عین حال دولت امریکا نیز چه بسا زودتر از اسرائیلی‌ها دریافت کرده اند. دوم پیام یمنی‌ها برای به کشور‌های هم پیمان با امریکا در منطقه است که اگر ما می‌توایم تل آویو را مورد هدف قرار دهیم پس به مراتب تا ده‌ها بار قوی‌تر می‌توانیم هم پیمانان آمریکا را در منطقه مورد هجوم قرار دهیم؛ و سومین پیام آن است آن چه را انصارالله در اختیار دارد تا ده‌ها برابر قوی تر، حزب الله لبنان در اختیار دارد که بیخ گوش اسرائیل در جنوب لبنان، اکنون در حال جنگ با اسرائیل است. همین امر، به خودی خود کافی است تا دولت اسرائیل به برنامه آتش بس زودتر تن در دهد. 

آیا اسرائیل با توجه به تهدیداتش، به لبنان حمله می‌کند؟

به نظر نمی‌رسد اسرائیل تا قبل از پایان انتخابات آمریکا و تحویل دولت جدید در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ قصد حمله به لبنان را داشته باشد. آنچه در جنوب لبنان رخ می‌دهد، یک جنگ محاسبه شده در چارچوب قواعد درگیری متعارف بین حزب الله و ارتش اسرائیل است که شرایط میدانی جنگ بین دو طرف این قواعد را تعیین می‌کند، اما با وجود خسارات بسیار گسترده غیرنظامیان در نوار غزه، واضح است که اسرائیلی‌ها از هدف قرار دادن غیرنظامیان در لبنان ترس دارند و توسعه عمق جبهه اسرائیل از سوی حزب الله و هدف گیری شهرک‌ها و مراکزی که به مراتب دورتر از نقاط مرزی با لبنان هستند، و هدف گیری‌های نظامی از سوی حزب الله در عمق اسرائیل، اسرائیل را وادار می‌کند قبل از هر حمله‌ای که منجر به تلفات غیرنظامی می‌شود، به دقت فکر کند.

امکان بازگشت به برجام بین ایران و غرب در سایه تحولات جدید؟ 

به طور قطع می‌توان گفت در شرایط کنونی منطقه و اوضاع داخلی آمریکا، موضوع مذاکرات اتمی ایران و توافق برجام در دستور کار اصلی دولت کنونی آمریکا نخواهد بود. اگر چه بسیاری از تحلیل‌ها و نشانه‌ها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کفه دونالد ترامپ را سنگین‌تر نشان می‌دهد، اما اصولا معلوم نیست که تلاش ایران برای بازکردن این پرونده با آمریکایی‌ها در این زمان به سود دولت آتی دکتر پزشکیان باشد. تازه اگر فرض بر آن باشد که نامزد دمکرات‌ها می‌تواند معادلات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را عوض کند بازهم شرایط مناسبی برای فتح باب مذاکرات برجامی نیست، زیرا رییس جمهور دمکرات بعدی معلوم نیست از سیاست‌های بایدن پیروی کند. از همین رو ایران چاره‌ای ندارد تا چهارماه آینده صبر کند و منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بماند و دولت دکتر پزشکیان به اولویت‌های دیگر سیاست خارجی ایران رسیدگی کند و به ریل گذاری روابط با اروپا، چین و روسیه (و همکاری با پیمان شانگ‌های و بریکس) اقدام کند تا زمینه‌ی تحقق بازگشت متوازن به برجام از سوی همه اطراف را فراهم کند. این به آن معنی است که ایران فرصت‌های طلایی دیگری در اختیار دارد و باید از ان‌ها استفده کند، فرصت‌هایی که در سطور بالا نیز به آن اشاه کردیم. بدون شک این مرحله از انتظار برای ایران یک دوره مهم و تاریخی می‌باشد که به موضوعات داخلی پرداخته و با تشکل تیمی قوی و کارآزموده خود را برای مرحله بعد از انتخابات آمریکا آمده کند و در جهت تقویت موازنه‌های بین المللی در منطقه و جهان اقدام کند. 

منطقی‌تر این است که احتمالا ایران عصر دکتر پزشکیان، خود را برای دوره بعدی ترامپ آماده کند، و بدون شک گفتگو با طرفی که عامل اصلی بر هم خوردن موازنه‌های برجام بوده است و خود بر خروج از برجام تاکید کرده کاری مشکل‌تر از گفتگو با دمکرات‌ها خواهد بود. فراموش نکنیم که ترامپ پرونده خاورمیانه را بر پرونده اوکراین مقدم می‌دارد و این عامل نگرانی است و نه یک عامل مثبت، بنابراین باید دید که ایا ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات، بازگشت به برجام را به عنوان یک سیاست مثبت برای خود می‌بیند، برجامی که مسئول خروج از آن به شمار می‌رود. باید منتظر شد و دید ایا مواضع ترامپ هم چنان غیر قابل پیش بینی است؟ فرصت چهار ماهه‌ای که در اختیار دکتر پزشکیان قرار دارد یک فرصت بسیار خوب و طلایی است تا از طریق شرکای دیگر برجام، لزوم تثبیت آن را در سطح بین الملل و منطقه به اثبات برساند تا هر رییس جمهوری که درآمریکا به قدرت می‌رسد بداند که برای استقرار جهانی و بین المللی راهی جز بازگشت همه اطراف به برجام وجود ندارد. 

لزوم تطبیق وعده‌های انتخاباتی دکتر پزشکیان برای گفتگو با غرب

وقتی ما از گفتگو با غرب سخن می‌گوییم روشن است که غرب به صورت محدودترعبارت است از اتحادیه اروپا و آمریکا. به نظر می‌رسد ایران با انتخاب بزشکیان، فرش قرمزی را اثبات برای برنامه‌های سیاسی خود که نمی‌خواهد با غرب درگیر شود، پهن کرده است؛ بنابراین ایران هرگز به عنوان مسئول جلوگیری از دستیابی به تفاهم هسته‌ای قلمداد نخواهد شد. این تصور و تئوری حتما باید در ما ه‌های آغازین دولت مسعود پزشکیان با اتحادیه اروپا تثبت و تحکیم شود. بله، انچنان که منتقدان برجام در داخل کشور می‌گویند برجام همه سیاست خارجی ایران و همه دلبستگی‌های ایران برای توسعه اقتصادی و گسترش روابط اقتصادی با جهان نیست، اما به دلیل طی مسیری بیست ساله در توافق اتمی و لزوم حل و فصل نهایی آن، بدون شک بازگشت همه اطراف به برجام یک مرز بسیار استراتژیک و حیاتی برای ایران است. دولت پزشکان باید به سرعت تکلیف نهایی این توافق را روشن کند و برنامه هسته‌ای ایران را از موضوع گفتگو‌های سیاسی و اقتصادی ایران با کشور‌های صاحب نفوذ در دنیا خارج کند و اجازه ندهد هر دو لتی در جهان موضوع برنامه هسته‌ای ایران را دستاویز بهبود یا عدم بهبود روابط خود با ایران کند. برنامه هسته‌ای صلح آمیز ایران باید با تمام قدرت حفظ و توسعه یابد و در همین چهارچوب روابط ایران و آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای با ایران مثل کشور‌های دیگر جهان که بدون سرو صدا در حال توسعه برنامه هسته‌ای صلح آمیز خود هستند، ادامه یابد. حفظ برنامه صلح امیز اتمی ایران یک واجب ملی است که بدون حل و فصل مذاکرات و رسیدن به توافقی همه بر سر برجام ممکن نیست که در پیشاپیش هر سیاستی اکنون باید تحقق کامل شروط برجام در قالب بهره وری کامل ایران از مزایای اقتصادی این توافق برای دولت دکتر پزشکیان در صدر برنامه هایش قرار گیرد. 

به عنوان کسی که از نزدیک برنامه گفتگو‌های هسته‌ای را از اغاز تا کنون پیگیری کرده، تاکید می‌کنم رهاسازی برجام و لاینحل گذاردن آن هیچ نفعی را عاید ایران نمی‌کند و معلق گذاردن آن، طرح‌ها و برنامه‌های دکتر پزشکیان را در برابر تند باد‌های سیاسی و امنیتی قرار می‌دهد. اگر مذاکرات برجامی سابقه‌ای ۲۵ ساله نمی‌داشت و اگر برجام به مثابه مذاکراتی چند ماهه یا چند هفته‌ای بین این و آن طرف می‌بود شاید می‌توانستیم در شرایط کنونی به سرعت از آن عبور کنیم، اما با سابقه کنونی برجام، بدون حل و فصل آن، از بخش مهمی از تحولات و آثار اقتصادی آن در کشور محروم خواهیم ماند. 

فرصت پنج ماهه در پیش دولت پزشکیان وقت کافی و مناسبی است تا ایران به طرف های دیگر برجام(غیر از امریکا تا روشن شدن نتایج انتبات این کشور) ثابت کند تا دراین امرجدی است و اگر ریس جمهور بعدی آمریکا از توافق بر سر آن عدول کند آنگاه جهان در آستانه دورانی متنشنج ترقرار خواهد گرفت که مسئولیت آن بر عهده دولت امریکا خواهد بود. ایران اکنون از حیث نفوذ و حضور در منطقه خاورمیانه هرگز با وضعیت سال های ۲۰۰۴ یا ۲۰۱۵ و یا حتی ۲۰۲۰ قابل مقایسه نیست و به بازیگر بزرگ منطقه ای و بین المللی در خاورمیانه تبدیل شده است و لذا ضروری است دستگاه دیپلماسی ایران در دولت پزشکیان در هماهنگی کامل و فراگیری با نیروهای مسلح ایران و نیروهای امنیتی باشد که می توانند در این مسیر کک حال دکتر پزشکیان باشند. اصولگرایان منتقد برجام در داخل کشور نیز می توانند با دولت پزشکیان در خط سیری واحد حرکت کنند تا ببینند و فرصت دهند که ایا دکتر پزشکیان می توند برنامه های خود را عملی کند و از چوب لای چرخ دولت پزشکیان گذاشتن دست بردارند همانگونه که رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا بر همکاری مجلس شورای اسلامی با دولت پزشکیان تاکید کردند.

بازخوانی مجدد: حمله هوایی اسرائیل به یمن ، پیامی به دولت اصلاح‌طلب ایران بود؟

در حقیقت این سوال را باید واژگون بررسی کرد و گفت ایا حمله انصارالله یمن به تل اویو حاوی پیامی به امریکا و اسرائیل بوده است و شاید درست تر این باشد که به این شکل موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. همانطور که پیشتر به آن اشاره شد حمله اسرائیل به یمن، هرگز نمی تواند پیامی برای ایران از سوی اسرائیل باشد، زیرا اسرائیل در شرایطی به سر نمی برد که مواضع تهدید آمیز به ایران برساند. همانطور که قبلا گفتیم حمله اسرائیل به یمن حمله ای نمایشی بود که در چهارچوب جنگ در نوار غزه و جنوب لبنان و یمن قابل ارزیابی است و باید در همین محدوده مورد ارزیابی قرار گیرد ، زیرا درگیر شدن با ایران در این شرایط که ایران دراوج قدرت نظامی است و با قدرت های نوظهور شبه نظامیان منطقه در قالب نیروهای مقاومت و برخی از دولت ها در هم پیمانی سیاسی استراتژیک به سر می برد ، می تواند هزینه ایی بسیار گزاف و سنگین برای اسرائیل ایجاد کند.بدون شک تحول وصول پهپادهای یمنی به تل آویو ، هرگز قابل مقایسه با حمله اسرائیل به یمن نیست و بدون شک در این موازنه و معادله رعب، بدون شک یمنی ها پیروز میدان هستند زیرا آنها هستند که قواعد عبور از خطط قرمز اسرائیل را عملی کردند و تغییری مهم در رویارویی ها منطقه با اسرائیل ایجاد کردند زیرا آن چه اسرائیل در حمله به بندر الحدیده انجام داد بیشتر به یک نمایش آتش زابود تا پیامی برای این طرف یا آن طرف. 

توازن حمایت از مقاومت و گفتگو با غرب

بدنه سیاست خارجی دکتر پزشکیان باید توان سیالی داشته باشد و به سیاستی مرکب در منطقه و جهان اقدام کند. خیلی عجیب خواهد بود اگر غرب از ایران بخواهد از حمایت از هم پیمانانش در منطقه دست بردارد و سپس در پشت میز مذاکرات بنشیند. راه پایان حملات مقاومت به اسرائیل مثل روز روشن است و آن پایان حملات نظامی اسرائیل به نوار غزه می باشد. اسرائیل با آن که راهی بسیار خشونت آمیز در دیپلماسی خود اتخاذ کرده و حتی به اجماعی عجیب و غریب برای جلوگیری از تشکیل دولت فلسطینی در سرزمین های اشغالی در کنیست اسرائیل دست یافته است باید از مواضع خود عقب نشینی کند تا اوضاع منطقه و جهان آرام شود. ارتشی که هیچگونه مرزی برای کشتار غیر نظامیان در نوار غزه و سرزمین های اشغالی فلسطین ندارد از صلاحیت اخلاقی برای هم پیمانی با اروپا و غرب برخوردار نیست و این متجاوز است که باید ابتدا گام نخست را برای اقدامات اولیه برای پایان خشونت بردارد .  

اکنون زمان مناسبی است تا ایران با تکیه بر دستاوردهای منطقه ای اش برای بازگشت به درون کشور، برنامه عملی داشته باشد و مشکلات اقتصادی خود را در راستای استفاده از هم پیمانانش در منطقه برای دست یابی به استقرار و آرامش در منطقه و برطرف کردن مشکلات اقتصادی اش اجرایی کند ، این فرصتی مناسب برای هم پیمانان ایران در منطقه نیز خواهد بود تا در بازگشت به طرح های سیاسی و درازمدت جایگاه خودرا درکشورهای حوزه مقاومت به عنوان نیروهایی پایدار و مستحکم ، در دراز مدت تثبیت کنند.   

توسعه روابط با منطقه و هم پیمانان سیاسی ایران 

تا پنج ماه اینده ، سیاست خارجی ایران باید در سایه اوضاع کنونی اسرائیل و آمریکا در منطقه ، روابط خود را با عربستان سعودی، مصر، مسکو، چین و آفریقای جنوبی تقویت کند تا انگیزه توسعه روابط اروپا با ایران را بیشتر کرده و آمریکا نیز بر ضرورت گفتگوی مستقیم با ایران در چهارچوب حفظ منافع و مصالح ملی کشورمان جدی تر شود .

بدون شک توسعه روابط ایران و اروپا برای ایجاد توازن با چین و روسیه بسیار مهم است و می تواند حتی منجر به توسعه و تعمیق روابط ایران با کشورهای چین و روسیه باشد چنانکه دکتر پزشکیان در وعده های انتخاباتی از آن سخن گفته است. در این میان توسعه روابط اقصادی و سیاسی ایران با ریاض (شورای همکاری خلیج فارس) باید در دایره توجهات ویژه دولت و سیاست خارجی پزشکیان قرار گیرد به خصوص آن که اسرائیل اکنون در انزوای سیاسی قرار گرفته و در سایه سیاست های افراطی اسرائیل در منطقه ، اکنون راهی برای گفتگو بین اسرائیل و برخی از کشورهای عربی که به صورت سنتی به دنبال طرح هایی مثل ابراهیم با اسرائیل بودند، فعلا وجود ندارد. در همین چهارچوب دکتر پزشکیان در قالب دیداری از ریاض و یا دیدار مقامات سعودی از ایران می تواند خواستار عضویت ایران در شورای همکاری خلیج فارس شود. همه می دانند که این شورا بدون عضویت ایران و عراق ، پیمانی ناقص است و با حضور این دو کشور به اوج پیمانی تاثیر گذار در منطقه در همه ابعاد سیاسی ؛ اقتصادی ، نظامی و امنیتی تبدیل خواهد شد.  

ایران ، روسیه ، تحولات دریای سرخ و برجام 

بدون شک توسعه روابط با روسیه باید در دستور جدی کار دولت جدید ایران قرار گیرد با این تفاوت که توسعه روابط با مسکو با کشورهایی همچون چین کاملا متفاوت است زیرا روسیه درگیر جنگ اوکراین است و هر کاری که توجه آمریکا را از پرونده اوکراین به سوی پرونده های دیگر جلب کند، به نفع روسیه است. در روزهای اخیر و به دنبال تلاش آمریکا و کشورهای غربی برای عضویت اوکراین در پیمان ناتو اخباری درز کرده است که روسیه ممکن است در پاسخ به این اقدامات غربی ها ، کمک نظامی قابل توجه و تاثیر گذار به یمن (انصارالله) ارائه کند که بر تحولات تنگه باب المندب تاثیرات استراتژیک و مهمی بگذارد. 

سران سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در پیش نویس بیانیه‌ پایانی نشست خود که اخیرا در واشنگتن برگزار شد ، با اشاره به اینکه مسیر اوکراین در پیوستن به این پیمان نظامی غیرقابل بازگشت است، تاکید کردند: آینده اوکراین در ناتو است زیرا اعضای این پیمان متعهد به حمایت طولانی‌ مدت از کییف شده‌اند.

سران ناتو در واشنگتن اگرچه زمان مشخصی برای پیوستن اوکراین به ناتو ارائه نکرده اند اما اعلام کرده اند که در صورت موافقت اعضای ناتو و موفقیت اوکراین در تحقق شرایط عضویت در این پیمان امنیتی، از این کشور برای پیوستن به ناتو دعوت خواهد شد.

بر اساس این بیانیه، اعضای ناتو از تحول و تقویت نیروهای دفاعی و امنیتی اوکراین حمایت کرده و به این وسیله امکان عضویت این کشور در ناتو را تسهیل خواهند کرد.

استمرار و افزایش بحران در منطقه دریای سرخ و مشغولیت آمریکا به این منطقه ممکن است در برنامه های دولت کنونی و آتی آمریکا برای حل و فصل بحران اوکراین، به کمک روسیه درآید. بدون شک اگر روسیه به این نتیجه برسد که چنین معادله ای می تواند منجر به میوه چینی روسیه در بحران اوکراین شود ، حتما مورد توجه مسکو قرار خواهد گرفت. در این میان ایران باید با حفظ سیاست ثابت خود در خصوص بحران اوکراین، روابط خود با روسیه را گسترش دهد اما به هیچ وجه نباید کار بجایی برسد که ایران به عنوان قربانی یا یکی از متهمان اصلی در بحران اوکراین قلمداد شود و این بدون شک می تواند اسیب های جبران ناپذیری بر راه حل بازگشت همه طرف ها به برجام بگذارد. ابتدا ما باید در خصوص برجام به این نتیجه برسیم که مسکو هیچگونه مانعی برای بازگشت همه طرفها به برجام ایجاد نمی کند و از شفافیت سیاست مسکو در این باره مطمئن باشیم و الا همراهی ایران با روسیه در بحران منطقه دریای سرخ در ظرف چند ماه اینده نه تنها منجر به تخریب سیاست های اعلامی دکتر پزشکیان می شود بلکه حتی می تواند بر روابط ما با انصارالله یمن تاثیرات بسیار منفی بگذارد. 

برای عبوراز این بحران احتمالی ، احتمالا یکی از راه های منطقی ایران این است که در چهارچوب بازگشت همه طرف ها به برجام(در قالب گفتگوها با اروپایی ها) و تلاش ایران برای اجرای اتش بس در نوار غزه ، این مسیر به شکل طبیعی می تواند منجر به پایان درگیری ها در منطقه باب المندب باشد و این سیاست رسمی و اعلام شده انصارالله یمن در منطقه است و لذا اروپا می تواند برای این امر در چهارچوب گفتگوها با ایران تلاش کند تا جنگ در نوار غزه به سرعت پایان یابد.

لذا بحران منطقه باب المندب ، تسلیح یمن توسط روسیه و هم پیمانی ایران با نیروهای انصارالله معادله ای چند وجهی خواهد شد که معلوم نیست به چه سرانجامی برسد. 

از همین رو باید موضوع نقش انصارالله درمنطقه فقط در چهارچوب هم پیمانی با ایران باقی بماند و از استفاده کوتاه مدت روسیه از این امر جلوگیری شود. راه حل این امر در دستان ایران و گفتگوهای اروپا و تاثیری گذاری اروپا بر امریکا برای پایان جنگ در غزه است تا به صورت اتوماتیک بحران باب المندب نیز خاتمه یابد و اگر خارج از این مرزهای سیاسی ، دخالت های دیگری صورت گیرد آنگاه مشکلی جدی برای کشورمان ایجاد می گردد که بر بسیاری از سیاست های چند ماهه اینده دکتر پزشکیان تاثیر منفی دارد. به صورت شفاف اگر بخواهیم بگوییم ، راه حل این است که توافق بر سر برجام و بازگشت همه طرف ها به برجام دستمایه برنامه های احتمالی تسلیح انصارالله یمن از سوی روسیه قرار نگیرد و ایران براساس سیاست های خود در منطقه این موضوع را اداره کند. 

البته این به آن معنا نیست که انصارالله یمن نیروی سیاسی دست و پا بسته یا چشم و گوش بسته ای است که وارد بازی های سیاسی می شود زیرا این نیروی مقاومت ، شباهت های بسیار زیادی به حزب الله لبنان دارد و پیوندهای بین این نیرو با ایران هم ، به متحد بودن موضوعات سیاسی بین ایران و یمن باز می گردد و هم به رابطه عقایدی انصارالله یمن با ایران ، لذا آنها نیز در این باره حتما به گونه ای عمل میکنند که دستمایه بازی های سیاسی طرف های دیگر در منطقه قرار نگیرند. برخی بر این اعتقادند که روسیه در بازگشت به برجام شاید جدی نباشد و بخواهد باتوجه به بحران اوکراین از همان سیاست های یک گام به پیش و دو گام به عقب در قبال برجام و بازگشت همه طرف ها به آن پیروی کند . روسیه باید در بازگشت به برجام جدی باشد و این امر به صورت طبیعی باید در سیاست خارجی دکتر پزشکیان مورد معالجه جدی قرار بگیرد.   

اسرائیل و تخریب مذاکرات ایران با غرب و امریکا

تجربه ثابت کرده است که اسرائیل از هیچ اقدامی برای تخریب گفتگوهای احتمالی ایران و غرب و بازگشت همه طرف ها به برجام فرو گذار نخواهد کرد. دکتر پزشکیان باید به این موضوع با دقت بسیار زیادی توجه کند. یک ترور نا نوشته در ایران و یا سوریه ، یا تروری در لبنان و یا برگزاری شوهای سیاسی قدیمی نتنیاهو در باره برنامه هسته ای صلح امیز ایران یا ایجاد برخی صحنه های مشکوک در اروپا و امریکا و یا هر کار دیگری ممکن است از سوی اسرائیل صورت گیرد. 

اکنون که فرصت گفتگوهای مستقیم بین ایران و امریکا وجود ندارد و دو طرف به خاطر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به صورت مستقیم فرصت گفتگو ندارند باید کمیته ای ویژه در ایران تا روشن شدن اوضاع سیاسی در آمریکا تشکیل شود و تمامی اقدامات و مواضع اسرائیل را رصد و ارزیابی کنند و کانالی قوی برای انتقال اطلاعات بین ایران و آمریکا از طریق کشورهایی مثل عمان و یا قطر و یا حتی از طریق برخی از کشورهای اروپایی شکل بگیرد تا از بروز هرگونه سوء تفاهم و قضاوت عجولانه بر روی برخی اتفاقات تا چند ماهه آینده ، جلوگیری کنند و به صورت دقیق و حساب شده تحولات را پیگیری کنند تا ازهرگونه نقش افرینی منفی اسرائیل در این بازه زمانی جلوگیری کنند. این موضوعی بسیار حیاتی برای تیم سیاست خارجی دکتر پزشکیان است و اگر از این موضوع غفلت کنند و یا آن که آن را فاقد اهمیت تلقی کنند آنگاه ضربه ای به سیاست های دکتر پزشکیان وارد می شود که جبران آن بسیار سخت خواهد بود و به خودی خود می تواند بسیاری از برنامه های دولت آتی ایشان را با تاخیر یا خطر شکست روبرو کند.  

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا