حدادعادل: اگر پاپ بگوید سقط جنین حرام است ولی پارلمان ایتالیا بگوید آزاد است حرف حرف پارلمان می‌شود؛ این بلایی است که در اروپا بر سر دین آمده

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

ایسنا: عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه سکولاریسم مهم‌ترین چالش نظری و عملی در برابر انقلاب اسلامی است، گفت: انقلاب اسلامی بعد از رنسانس بر تفکر سکولاریسم این باور گسترده‌ای که در نظر اروپا خدشه‌ناپذیر بود یک خدشه‌ اساسی و خط بطلان بر آن کشید، این در حالی بود که متفکران و روشنفکران غربی برایشان پرونده حکومت دینی مختومه اعلام شده و به بایگانی تاریخ رفته بود و اینکه کسی بیاید و بحث حکومت دینی ‌را مطرح کند عین ارتجاع و بازگشت به گذشته محسوب می‌شد.

به گزارش ایسنا، غلامعلی حداد عادل – رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی – در سومین نشست حکمرانی قرآنی که پیش از ظهر امروز (۴شهریورماه) در سالن غدیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد، با اشاره به اهانت به ساحت قرآن کریم اظهار کرد: در هفته‌های اخیر که شاهد موج قرآن‌سوزی در اروپا بودیم به این فکر می‌کردم که ای کاش به جای بیانیه و حرکات اجتماعی و واکنش‌های سیاسی، این سوال را از خودمان می‌پرسیدیم و این‌سوال را ایجاد می‌کردیم ‌که چه چیزی در قرآن وجود دارد که دشمن را برانگیخته است.در واقع ما می‌توانستیم‌ این حرکت غربی‌ها را به فرصتی تبدیل کنیم تا توده‌های مسلمانان را با عمق بیشتری از معارف آشنا کنیم. در اصل صدا و سیما می‌می‌توانست برنامه‌هایی تولید کند که کارشناسان مباحث قرآنی را تببین و بیان می‌کردند که آیا این کتاب با این مفاهیم باید آتش زده شود؟.

رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در بخش دیگر سخنانش گفت: شخصا سکولاریسم را مهم‌ترین چالش نظری و عملی در برابر انقلاب اسلامی می‌دانم. زمانی که دانشجوی فلسفه دانشگاه تهران بودم با سکولاریسم آشنا و با بیان برخی اسلام‌شناسان که تفکر غربی را می‌شناختند به معانی سکولاریسم ‌و لوازم آن توجه کردم. در نزدیکی ایام پیروزی انقلاب اسلامی که دوران دولت بختیار بود و اجتماعات انقلابی در محافل دانشگاهی برگزار می‌شد خاطر دارم‌ که در دی و بهمن ۵۷ هر مجلسی که دعوت می‌شدم به موضوع جدایی دین از سیاست و نقد آن می‌پرداختم و مارکسیسم‌ها، توده‌ای‌ها و کمونیست‌ها در این‌ جلسات حضور داشتند که دیدگاه دو طرفه ‌مطرح می‌شد.

وی افزود: در واقع سکولاریسم را نباید نفس مطلق دین بدانیم بلکه سکولاریسم را باید نحوه تلقی غرب از دین بدانیم. بعد از رنسانس، این سکولاریسم تبلور مفهمومی و عینی پیدا کرده و این بدان ‌معنا نیست که قبل از آن وجود نداشته است، حتی برخی معاویه را پرچمدار این تفکر می‌دانند. رنسانس که تولد دوباره غرب محسوب می‌شود یک عکس‌العمل و واکنش در مورد قرون‌وسطی و ‌کلیسا بود و در عالم غرب به منزله مقابله با دین تعریف می‌شود، پس سکولاریسم یک نظریه بدیلی در مقابل تلقی از دین در قرون وسطی به شمار می‌رفت.

حدادعادل اظهار کرد: سکولاریسم معتقد است دین ‌یک امر شخصی، قلبی و یک‌ رابطه‌ای است که نشان می‌دهد هر انسان در مقابل هر حقیقت منطقی می‌تواند یک ارتباطی برقرار کند؛ حال این حقیقت می‌تواند و این را در ایمان و اخلاق خلاصه می‌کند، یعنی ریشه دین‌ ایمان قلبی است و آثار آن هم در اخلاق فردی ظاهر می‌شود. سکولارها معتقدند با این توصیف؛ دین‌ می‌تواند وجود داشته باشد اما اگر هرکسی بگوید این دینی که من دارم باید در جامعه و اوضاع اجتماعی حاکم باشد باید جلوی آن را گرفت، در واقع معمای ساده آن‌ این ‌است که اگر دین در حوزه فردی یا ارتباط جمعی برای مناسک دینی باشد مانعی ندارد اما اگر یک روز همین افراد در مورد مسائل اجتماعی، اقتصادی، تعلیم و تربیت، جنگ و صلح، معنای علم و … احکام دینی را بیان و درخواست قانون‌ شدن آن را داشته باشند دیگر غرب برنمی‌تابد.

جلوه‌ی بارز سکولاریسم را در واتیکان ببینید

رئیس بنیاد سعدی ابراز کرد: در غرب، شما جلوه‌ بارز سکولاریسم را در واتیکان می‌بینید که یک تشریفات مجلل و به ظاهر مقتدر دارد، اما همین پاپ و تشریفات آن که هر یک‌شنبه برای صدها هزار نفر سخنرانی می‌کند اجازه ندارد در کمترین قانون مجلس کشور خودش که علیه مسیحیت تصویب می‌شود دخالت کند. مثلا اگر همین پاپ اگر بگوید سقط جنین حرام است اما مجلس ایتالیا تصویب کند که مانعی ندارد حرف پاپ ارزشی ندارد و این کاری است که سکولاریسم‌ بر سر دین در اروپا ایجاد کرده است.

حدادعادل اضافه کرد: در این شرایط، انقلاب اسلامی آمده و بر این باور گسترده‌ای که در نظر اروپا خدشه‌ناپذیر است یک خدشه‌ اساسی و خط بطلان کشیده است. متفکران و روشنفکران غربی برایشان پرونده حکومت دینی مختومه اعلام شده و  اینکه کسی بیاید و بحث حکومت دینی ‌را مطرح کند عین ارتجاع و بازگشت به گذشته است. محمدرضا پهلوی هم در فاصله سال‌های ۴۲ تا ۵۷ هرگاه می‌خواست به نهضت امام راحل حمله کند برچسب ارتجاع سیاه را به امام می‌چسباند و معتقد بود اینکه یک آخوند بخواهد در حکومت حضور پیدا کند به معنای بازگشت به تحجر است. انقلاب اسلامی در مقابل این عقیده جزمی ایستاده و گفته است باید جامعه برپایه احکام دینی اداره شود. این حرف برای متفکران غربی سنگین است. اعتقاد به سکولاریسم اعتقاد مشترک همه مارکسیست‌ها، کمونیست‌ها تا برخی متدین‌ها بیخ‌ گوش خود ما و برخی ملی‌گراها است. هرچه معاند و مغایر با حکومت اسلامی می‌بینید ‌در این ‌امر اشتراک نظر دارند که اگر می‌خواهید دین داشته باشید دین‌ خودتان را داشته باشید اما به مردم و حامعه چه کار دارید.

رئیس بنیاد سعدی ابراز کرد: در اروپا فیلسوفی که با نظریات فلسفی خود پیش از پیشینیان خود زمینه‌ساز سکولاریسم شده است امانوئل کانت آلمانی است که ایشان را پدر سکولاریسم می‌دانند. کانت منکر آخرت نیست به معاد و قیامت هم معتقد است و استدلال خاصی هم در این زمینه دارد. او معتقد است چون مردم در این دنیا یک رفتارهای خوبی می‌کنند که ممکن است در این دنیا فرصت پیدا نکنند که پاداش آن را بگیرند یا کسانی که کار اشتباهی می‌کنند و زیان ‌آن را در این دنیا نمی‌بینند پس قیامتی وجود دارد که باید در آن جواب اعمال خود را بدهند.

حدادعادل بیان کرد: نقد سکولاریسم از دو منظر برون دینی و درون دینی قابل بررسی است. در برون دینی جدای از اینکه مسلمان یا مسیحی هستیم باید ابتدا ببینیم سکولاریسم درست است یا خیر، آیا می‌شود ما براساس مبنای دینی خودمان اخلاق داشته باشیم اما جامعه هرگونه می‌خواهد باشد. در اینجا این سوال مطرح می‌شود که سرنوشت فرد از جامعه جداست و یک‌ فرد دینی می‌تواند با یک جامعه غیردینی زندگی کند و این یک تعارض نیست.

برخی آیات قرآن دلالت صریح بر حکومت دینی دارد

وی ادامه داد: در بحث درون دینی، بحث قرآنی و بحث ناظر بر سیره را داریم. البته در اینجا فقط اشاره‌های قرآنی را بیان می‌کنم. در قرآن برخی آیات دلالت صریح بر حکومت دینی و تعداد زیادی دلالت التزامی برحکومت دینی دارد که مستلزم برپایی حکومت دینی است که همه را باید احصا کرد. بنده همیشه آرزو دارم یک‌ نفر آشنا به معارف قرآنی بنشیند تمام آیاتی که صراحتا یا به صورت ضمنی بر حکومت دینی اشاره دارد آنها را احصاء و بیان کند.

رئیس بنیاد سعدی با اشاره به چند آیه از قرآن کریم که بیانگر حکومت دینی است، اظهار کرد: یکی‌ از آیات مربوط به غصه تالوت و جالوت است که از «آیه ۲۲۶ سوره بقره»  به بعد این داستان روایت می‌شود. در زمان تالوت و جالوت به پیامبر خدا گفتند شما یک نفر را انتخاب کنید که بر ما فرمانروایی کند، بعد از آن پیامبر تالوت را انتخاب کرد اما مردم معترض شدند و پیامبر گفت خداوند به من در انتخاب تالوت وحی ‌کرده است اما بازهم جامعه معترض بود و می‌گفت این فرد چه توانایی دارد که حاکم شود، در این میان خداوند توانایی‌های جسمی و مدیریتی تالوت را به عنوان ملاک انتخاب خود بیان می‌کند. در این آیات روشن است که حکومت باید دینی باشد.

وی خاطرنشان کرد: در سوره نساء نیز آیات زیادی در خصوص حکومت دینی وجود دارد و خداوند در آیات این سوره بیان می‌دارد که امانت را باید به دست اهلش سپرد و نکاتی را در همین راستا بیان می‌کند و سپس اطاعت از خدا و رسول‌اش را مطرح و مرجع نهایی برای حل اختلافات را اشاره دارد. در همین سوره طاغوت را بارها خداوند بیان می‌کند، البته طاغوت آنقدر مهم است که خداوند در سوره‌های دیگر هم بارها به طاغوت اشاره می‌کنند. خدا در قرآن وقتی پیامبران را نام ‌می‌برد مکررا می‌گوید ما پیامبری را برای شما انتخاب کردیم که به مردم راه دینداری و اطاعت از خدا و دوری از طاغوت را نشان دهد.

رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی یادآور شد: در خصوص اشاره به حکومت دینی در قرآن، آیات ۳۸ به بعد سوره «حج» جزو آیات روشنی است که خداوند به موضوعات عبادت، امر به معروف و نهی از منکر، اجرای احکام دینی و … اشاره می‌کند.

حداد عادل با اشاره به آیه ۱۴۷ سوره «آل عمران» «وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ‌» گفت: خداوند در این آیه می‌فرماید «و کلام آنها (رزمندگان مخلص و آگاه) جز این نبود که گفتند: پروردگارا! گناهان و زیاده‌روی در کارمان را ببخشای و گام‌های ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران یاری ده». بنابراین همه آیات مربوط به جهاد هم یک ‌ساز و کار و یک ‌فرماندهی را نشان می‌دهد که نشأت گرفته از حکومت دینی است، آنقدر که در قرآن به ایتام اشاره شده است بی‌ارتباط با توصیه به جهاد نیست، اگر قرار است در جامعه‌ای جهاد شود باید با خانواده شهدا در ارتباط بود.

یکی از وظایف انبیاء استقرار حکومت دینی بوده است

وی همچنین با اشاره به آیات قرآنی حول محور موضوعات اقتصادی تصریح کرد: بحث خود زکات و آیات مرتبط با آن را می‌توان دید، این سوال وجود دارد که اگر کسی در یک حکومتی زکات ندهد با او چه رفتاری باید کرد؟، قرآن پاسخ تمام این سوالات را می‌دهد اما در این میان باید یک حکومت دینی وجود داشته باشد که با متخلف مقابله و او را توجیه کند که زکات خود را بدهد. از طرفی دیگر در مباحث اجتماعی کلان می‌توان آیاتی را دریافت کرد که ما را به مسیر درست می‌رساند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ابراز کرد: آیات حقوقی هم در قرآن بسیار وجود دارد، برای نمونه در مورد قصاص چه کسی باید حکم بدهد، قطعا حاکم دینی است که می‌تواند در مورد موارد حقوقی این چنانی اظهارنظر کند، نه تنها قصاص بلکه احکام سرقت و … نیز مواردی است که نیازمند یک سازمان‌دهی توسط حکومت دینی است.در کنار همه این بحث‌ها یک موضوع مهم به نام ‌ولایت قرار دارد. وقتی قرآن را بررسی می‌کنید ابرانگاره‌ای که بر انگاره‌های دیگر می‌درخشد همان ولایت است، انسان خدایی دارد که ولایت از یک سو و اطاعت از سوی دیگر یا ولایت از یک سو و عبادت از سوی دیگر را به همراه دارد.

وی در پایان گفت: داستان‌های انبیاء هم که در قرآن آمده دلالت بر حکومت دینی می‌کند. چرا خدا به داستان حضرت موسی(ع) اهمیت می‌دهد؟، در بیست بخش قرآن قصه حضرت موسی تکرار می‌شود و دلیل آن چیست؟، حضرت موسی(ع) از زمان بعثتش وظیفه مقابله با حکومت وقت خود را برعهده داشته است، در واقع داستان حضرت موسی(ع) آینه تمام نما اجتناب از طاغوت است. اینکه پیامبران را به قتل می‌رساندند دلیلش چیست؟، این افراد که معلم اخلاق بودند و دیگران را به خوبی هدایت می‌کردند پس چرا باید کشته شوند؟، دلیلش این است که آنها در مقابل طاغوت می‌ایستادند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا