تیتر یک

تماشا کنید: روزی که هشت سال طول کشید؛ در ۳۱ شهریور ۵۹ چه گذشت؟

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

 

پایگاه خبری «انتخاب»، مهرشاد ایمانی: فقط ۱۹ ماه از پیروزی انقلاب می‌گذشت که صدام حسین در برابر دوربین‌های تلویزیون بغداد پیمان ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد و در نقطقی مدعی مالکیت مطلق کشورش بر اروندرود یا به تعبیر عراقی‌ها شط‌العرب شد.

چند روز بعد از این سخنرانی در ساعت ۱۲ ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ مرکز فرماندهی جنگ در عراق دستور پرواز ۱۹۲ بمب افکن و جنگنده را برای حمله به فرودگاه‌های ایران صادر کرد. ۲۰ دقیقه بعد، صدام در حالی که یک چفیه قرمز به سر داشت و نوار فشنگ دور کمرش بسته بود، وارد اتاق عملیات شد. عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در گزارشی به او اعلام کرد: «سرور من، جوان‌ها ۲۰ دقیقه قبل پرواز کردند» و صدام پاسخ داد. صدام پاسخ داد: «نیم ساعت بعد کمر ایران را خواهند شکست!»

با ورود هواپیما‌ها به داخل مرز‌های ایران، جنگ هشت ساله آغاز شد. هواپیما‌های نظامی عراق فرودگاه مهر آباد تهران را در ساعت ۲ بعد از ظهر بمباران کردند. مردم با شنیدن صدای انفجار مهرآباد در غرب تهران، برای در جریان قرار گرفتن ماجرا به آنجا هجوم بردند و مأموران انتظامی آن‌ها را از منطقه فرودگاه دور کرد.

روزنامه کیهان در گزارش خود درباره آنچه در این روز گذشت به نقل از دو شاهد عینی نوشت: «یکی از کارمندان هواپیمایی، سه فروند هواپیما بر فراز فرودگاه می‌بیند. او فکر می‌کند که خودی هستند تا اینکه صدای انفجار برمی‌خیزد. یک شاهد دیگر درباره نوع هواپیما‌های بمباران شده در این حمله گفت که دو هواپیما در این هجوم دچار آسیب شده‌اند که یکی از آن‌ها هواپیمای ۷۰۷ و متعلق به شرکت هواپیمایی بود و دیگری یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ بود. او همچنین گفت که هواپیما‌های دشمن ۳ فروند و از نوع میگ بوده اند.» به نوشته کیهان تعداد مجرومین فرودگاه مهرآباد ۳۸ نفر بود.

به گفته سعید صادقی، عکاس جنگ هم یکی از میگ‌ها موقع برگشت به سمت عراق، چند تا از بمب‌های خود را در شهرک اکباتان رها کرده بود. صادقی ابتدا به فرودگاه می‌رود، اما موفق به ورود نمی‌شود. او درباره آن روز می‌گوید: «یکی از افسران نیروی هوایی از ما پرسید چرا وقتمان را آنجا تلف می‌کنیم و برای عکاسی به شهرک اکباتان نمی‌رویم که چند بمب هم آنجا افتاده است. من خیلی سریع دوربین را به دست گرفتم و شروع به عکاسی کردم. عکس‌هایی که بعد از ظهر آن روز گرفتم، نخستین تصاویر من از جنگ بود که روی نگاتیو ثبت شد»

حمله عراق، اما فقط به تهران محدود نماند و در ساعت ۱:۴۵دقیقه شش هواپیمای میگ عراقی باند فرودگاه اهواز را بمباران کردند. خبرنگار کیهان از اهواز گزارش داد که «این واقعه در حالی اتفاق افتاد که حدود ۶۰۰ نفر در فرودگاه حضور داشتند. بر اثر این حمله قسمتی از باند فرودگاه اهواز ویران شد و چند تن نیز زخمی شدند».
نیرو‌های عراقی هم که در پشت مرز‌ها آماده شده بودند، حمله خود را به ایران شروع کردند. بعد از ظهر این روز حجم وسیع آتش روی شهر خرمشهر ریخته شد و بسیاری از مردم این شهر به خاک و خون کشیده شدند.

فاطمه جهان‌آرا، خواهد محمد جهان‌آرا روایت شخصی خود را از روز اول جنگ اینگونه بیان می‌کند: «قبل از آغاز رسمی جنگ در خرمشهر جنگ آغاز شده بود و در شهریور حدود پنج-شش تا از بچه‌های خرمشهر لب مرز و در تیراندازی‌ها شهید شدند، ولی با این همه ما فکر نمی‌کردیم عراق به این وسعت جنگ را پیش ببرد. عراق با بدترین نوع ممکن، با خمپاره حمله کرد و مادر و خواهر من جزو اولین کسانی بودند که زخمی شدند. خمپاره جلوی خانه ما خورد و خواهر کوچکم از زانو زخمی شد و به دست، پا و شکم مادرم هم ترکش خورد. به گردن دوست خواهرهم هم ترکش خورد و خدا رحم کرد که شاهرگش زده نشد، ولی پسر همسایه ما شهید شد. من خانه دوستم بودم؛ رفته بودم کتاب‌های‌مان را جلد کنیم. سال دوم دبیرستان بودم. این سروصدا‌ها را که شنیدیم، از خانه دوستم آمدم بیرون تا ببینم چه خبر است که دیدم آن طرف خیابان یک خمپاره زده‌اند؛ خمپاره‌ای که به آن می‌گفتند خمسه‌خمسه برگشتم به خانه دوستم و تلویزیون را باز کردیم و متوجه شدیم دو-سه ساعت قبلش فرودگاه مهرآباد تهران را زده‌اند».

گزارش‌ها حکایت از آن داشت که همه پاسگاه‌های مرزی زیر آتش عراق قرار گرفته بود و درخواست کمک از تمامی نقاط مرزی به مراکز نظامی بالاتر ارسال شده بود. هواپیما‌های عراقی در این روز ۱۵شهر ایران را هدف گرفتند که این شهر‌ها عبارت بودند از تهران، تبریز، آبادان، همدان، دزفول، امیدیه، بوشهر، کرمانشاه، اصفهان، ارومیه، دهلران، ایلام، اهواز، مریوان و مهران که تقریبا تمامی پایگاه‌های هوایی و مناطق نظامی، مسکونی و صنعتی را شامل می‌شد.

آنچنان که بعد‌ها گفته شد این حمله زمانی اتفاق افتاد که مسافران پرواز ۲۲۸ از اهواز عازم خارک، بوشهر و شیراز بودند. در این هنگام بود که در بخشی از فرودگاه صدای مهیبی برخاست و در پی آن دو راکت توسط میگ عراقی به قسمت جلویی سالن مسافران پرتاب شد و کلیه شیشه‌های سالن فرودگاه فرو ریخت. هواپیما‌های عراقی بعد از حمله و یکبار دور زدن بر فراز فرودگاه از محل دور شدند. متعاقب این حمله نیرو‌های نظامی در نقاط مختلف خوزستان به حالت آماده‌باش درآمدند.

رضا خدری، از روزنامه‌نگاران آن زمان آبادانی هم از حمله به فرودگاه اهواز می‌گوید: «حوالی ظهر بود و از سالن ترانزیت فرودگاه اهواز، باندِ آفتاب‌گرفته فرودگاه را تماشا می‌کردم که ناگهان صدای غرش مهیبی آمد و چند شیء به باند فرودگاه اهواز برخورد کرد و انفجار شدیدی صورت گرفت. چند ترکش هم به سوی سالن ترانزیت فرودگاه پرتاب شد. پرواز‌ها همگی لغو شدند. من بلافاصله به آبادان برگشتم، چون خانواده ام آنجا بودند. در همان زمان اخباری پخش شد که خبر می‌داد عراقی‌ها دارند به طرف خرمشهر پیشروی می‌کنند. اخباری که باورکردنی نبود. من بلافاصله دوربین عکاسی ام را برداشتم و به طرف جاده خرمشهر-شلمچه رفتم».

امین شریعتی، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا هم آنچه در این روز در دزفول گذشت را این طور روایت می‌کند: «در پادگان کرخه غرب دزفول بودیم که جنگنده‌های عراقی از بالای سرمان عبور کردند و تعدادی از فرودگاه‌های کشور را بمباران کردند. ما در منطقه بودیم و خیلی زود وارد میدان کارزار با دشمن شدیم. همان اوایل جنگ سوسنگرد محاصره شد و به اتفاق شهید دقایقی به این شهر رفتیم. تعدادی از رزمنده‌های آذربایجانی در ماجرای محاصره سوسنگرد همراه شهید تجلایی در این شهر مقاومت جانانه‌ای انجام دادند که همین جمع باعث ایجاد هسته اولین تیپ عاشورا شد».

مرتضی قربانی، فرمانده لشکر ۲۵ کربلا می‌گوید که «وقتی عراق فرودگاه‌های کشور را بمباران کرد در اصفهان بودم. سریع یک گروه ۷۲ نفری از بچه‌های اصفهانی را جمع کردیم و به سرپرستی من، راهی اهواز شدیم. تقریبا سه روز از جنگ گذشته بود که وارد خرمشهر شدیم».

آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان نماینده رهبر فقید انقلاب در در ارتش بود، در پیام رادیویی اعلام کرد: «دولت دست‌نشانده و مزدور عراق تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامی ایران آغاز و به چند پایگاه هوایی حمله کرده است. ما تاکنون نمی‌خواستیم حمله کنیم، اما ارتش جمهوری اسلامی تجاوز این بعثی‌های دست‌نشانده را تحمل نمی‌کند و درس تلخی به صدام خواهد داد».

بلافاصله بعد از حملات هوایی عراق، ستاد مشترک ارتش تشکیل می‌شود و به دو پایگاه بوشهر و همدان فرمان تلافی را صادر می‌کند و دو پایگاه شکاری ششم بوشهر و سوم همدان مسئول انجام عملیات می‌شوند. عملیات در دو مرحله به نام «البرز» و «آلفارد» انجام می‌شود. برنامه عملیات حدود ساعت ۲:۳۰ تا ۳ بعد از ظهر در دو پایگاه که به حالت آماده باش در آمده بودند، ریخته می‌شود. طبق این برنامه، پایگاه بوشهر، عملیات البرز را به عهده می‌گیرد که هدف آن حمله به پایگاه هوایی شعیبیه در استان بصره عراق بود. بعد از تکمیل برنامه عملیاتی، حوالی ساعت ۳:۳۰ دقیقه چهار فروند اف.۴ از بوشهر به سمت هدف مورد نظر به پرواز در می‌آیند. حدود یک ساعت بعد همه آن‌ها پس از انجام ماموریت خود، سالم به پایگاه بر می‌گردند. در پایگاه سوم همدان نیز برنامه مشابهی ریخته شد. عملیات آلفارد قرار بود پایگاه هوایی «کوت» در استان میسان عراق را بمباران کند.

حدود ساعت یک ربع به چهار، چهار فروند اف.۴ به سمت کوت پرواز می‌کنند. سه فروند از این هواپیما‌ها نزدیک به یک ساعت بعد به پایگاه همدان باز می‌گردند. در عملیات آلفارد یکی از جت‌ها در اثر اصابت گلوله سقوط کرد و به رود دجله افتاد. این دو عملیات حدود دو ساعت بعد از حمله هوایی عراق صورت می‌گیرد. روز اول جنگ به این طریق به پایان می‌رسد تا روز ۳۱ شهریور آغاز هشت سال جنگ مستمر میان ایران و عراق باشد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا