تماشا کنید: اقتدای رادیکالهای وطنی به گوبلز/ از چسباندن «برادری با آمریکا» به پزشکیان تا «کدخدایی کاخ سفید» به روحانی
مهرشاد ایمانی/ سرویس سیاست انتخاب: شاید بشود گفت که یکی از وظایف نیروهای رادیکال در جبهه اصولگرایی طی هشت سال دولت روحانی فضاسازی علیه دولت او بود. آنها آشکارا خبرسازی میکردند و از سوی ارتش سایبریشان آنقدر تکرار میشد که بعد از چندی خودشان هم باورشان میشد که خبر اولیه نادرست بوده است. جالب است این فضاسازیها به محض روی کار آمدن دولت سید ابراهیم به پایان رسید تا مشخص شود که در پی هر موج رسانهای علیه دولت یک خط و ربطی نهفته بوده است. حالا هم یک نگرانی بزرگ وجود دارد؛ آنکه اگر مسعود پزشکیان در هر موضوعی برخلاف نگاه رادیکالها عمل کند، آنها با هم استراتژی پیشین دولت را تحت فشار قرار دهند. یک نمونهاش ادعایی است که علیه دولت مطرح میشود؛ آنکه پزشکیان در انتصابها از حامیان «اغتشاشگران» و «فتنه» استفاده میکند. این مسئله را خبرنگار روزنامه «کیهان» هم در نشست خبری اخیر پزشکیان مطرح کرد و پزشکیان هم گفت که مشخص نیست منظور از «فتنه» چیست. به نظر میرسد بعد از تشکیل دولت و با فاصلهگرفتن از توصیههای رهبر انقلاب به وحدت و همراهی با دولت رادیکالها به تدریج خود را برای حمله به دولت آماده میکنند.
به یاد داریم در زمان دولت روحای یکی از ادعاهای رسانههای رادیکال اصولگرا و حتی برخی نمایندگان مجلس مدعی بودند که عباس آخوندی وزیر مسکن و شهرسازی به طور کلی پروژه مسکن مهر را متوقف کرد. حتی وقتی دولت روحانی به پایان رسید، نامزدهای اصولگرا در انتخابات ۱۴۰۰ میگفتند افتخار وزیر روحانی مسکن نساختن بود. این ادعا آنقدر تکرار شد که بعضا حتی برخی غیراصولگرایان هم میگفتند که به هر حال یکی از نقاط قوت دولت احمدینژاد نسبت به دولت روحانی در حوزه مسکن بود؛ حال آنکه هیچ کس سری به آمار و البته سخنان خود آخوندی نمیزند که در مراسم تودیعش گفته بود ۵۶ درصد از مسکن مهر را با پیگری و سماجت به اتمام رساندیم؛ یعنی بیش از یک میلیون و ۴۰ هزار مسکن. او میگفت، اما چون مخالف این طرح بودم، در مراسم افتتاح آنها شرکت نمیکردم. حتما لازم است سخنان آخوندی هم صحتسنجی شود، اما هیچ صحتسنجیای در کار نبود، زیرا فسازی در اختیار گروهی بود که میخواست دولت را تضعیف کند.
یک نمونه دیگر ماجرای سیمانریختن در راکتور اراک بود. رادیکالها آنقدر گفتند و گفتند که این سخن از تریبون نماز جمعه هم شنیده شد؛ در صورتی که اصل ماجرا به هیچ وجه چنین نبود. علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، گفت که صرفا در تعدادی از لولههای راکتور آب سنگین اراک سیمان ریخته شد. او در گفتوگویی با شبکه چهار صداوسیما گفته بود: «راکتور آب سنگین اراک چالهای دارد که درون این چاله سوخت قرار میگیرد. مخزنی که سوخت در آن قرار میگیرد را در آوردیم. طراحی مخزن باید عوض میشد به این دلیل مخزنی جدید درون چاله قرار دادیم و به هیچ وجه در چاله راکتور اراک سیمان نرخیتم که اگر میریختیم به طور کلی رآکتور آب سنگین اراک از بین میرفت، اما آمدند و با فتوشاپ عکسی منتشر کردند که درون چاله راکتور سیمان وجود دارد». سخنان صالحی در حالی بود که در پشت سر او عکس اصلی و فتوشاپ همزمان نشان داده میشد.
او همچنین گفت که ما صرفا در تعدادی از لولهها سیمان ریختیم که همان زمان هم لولههایی مشابه را تهیه کردیم تا به محض اراده برای فعال کردن راکتور بتوانیم لولهها را تعویض کنیم، زیرا احتمال میدادیم که غربیها بدعهدی کنند.
جالب است که سعید جلیلی هم در سخنان خود چه در ایام انتخاباتهای مختلف و چه در ایام غیرانتخابات بر این گزاره نادرست تأکید میکرد و با یک خبر جعلی دولت روحانی را مدام متهم به تسامحکاری میکرد.
یک ادعای کذب دیگر هم آن بود که میگفتند در صورت پذیرش FATF باید سردار سلیمانی را تحویل آمریکا دهیم. این ادعا را محمود نبویان، از نیروهای جبهه پایداری و نماینده مجلس مطرح کرد و گفت: «سابق مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که بالاخره معنای تروریست در این لوایح وکارگروه مالی FATF چیست، تصریح کرد: «از دید آنها [غربیها]تروریست ملت فلسطین، لبنان و سوریه است. حامیان تروریست از دید اینها کیست؟ ملت ایران. سردسته اینها هم سردار سلیمانی است. پس باید چه کنیم؟ از دید FATF باید با اینها مبارزه کنیم… در صورت پذیر [FATF]ایران باید تمام اطلاعات مربوط به تراکنشهای مالی داخلی و خارجی خود را به آمریکا و اسرائیل و سایر کشورهای غربی بدهد، سرداران و مدافعان حرم مانند سردار سلیمانی را تحویل دهد، از حمایت از ملتهای مظلوم و گروههای مقاومت و سازمانهای آزادیبخش دست بردارد، از عمق استراتژیک خود عقب نشینی کند، خود را محصور در مرزهای خود کند…».
این سخنان در حالی مطرح شد که همان زمان یعنی در سال ۹۶ سخنگوی وزارت خارجه دولت اعلام کرد که این ادعا به کلی کذب است. او گفت: «FATF یک سازوکار مالی بینالمللی ناظر بر عملیات بانکی است که ارتباطی به استرداد اتباع بین کشورها ندارد. استرداد افراد بین کشورهای در قالب تعهداد دوجانبه صورت میگیرد و بین ایران و آمریکا معاهده استرداد مجرمین وجود ندارد».
حالا محمود نبویان بار دیگر به مجلس راه یافته است؛ فردی که خود را در تقابل آشکار با دولت پزشکیان میداند و یکی از نیروهای مورد حمایت جبهه پایداری است.
یا آنکه امیرحسین ثابتی که بعد از مجریگری تلویزیون حالا نماینده مجلس شده است و از قضا او هم مورد حمایت همهجانبه پایداریهاست میگفت که بنزین در کشور کم است، چون دولت روحانی اعتقادی به ساخت پالایشگاه ندارد. آنها مانند موارد پیش در کشور پر کردند که در دولت روحانی یک پالایشگاه هم ساخته نشد. بیژن زنگنه، وزیر وقت نفت هم گفت که «ما ۵۲ میلیون تولید بنزین کشور را به ۱۱۰ میلیون رساندیم یعنی بیش از ۲/۲. بعضی قرار نیست چیزی بشنوند. حرف ما هم شنیده نمیشود، ولی کارهایی که دولت کنونی در حوزه پالایشگاهسازی کرد بسیار بزرگ بود؛ در پالایشگاه تبریز، اصفهان، بندرعباس، آبادان، خلیج فارس…».
یکی دیگر از این دست خبرسازیها و تحریفها نسبت دادن جمله «امضای کری تضمین است» به محمدجواد ظریف بود. تندروها هنوز که هنوز است میگویند دولت روحانی در جریان برجام از سر تساهل، خوشخیالی یا غربگرایی چنان اعتمادی به آمریکا داشتند که میگفتند امضای وزیر امور خارجه این کشور تضمین است. امضای کری تضمین است از مقطعی به بعد به یکی از مهمترین حملات اصولگرایان در حوزه سیاست خارجی به اصلاحطلبان و اعتدالیها تبدیل شد. آنها در چند انتخابات ریاستجمهوری و مجلس بارها از این جمله علیه اصلاحطلبان و دولت روحانی استفاده کردند، اما واقعیت اساسا طور دیگری بوده است. یک بار ظریف در پاسخ به یک خبرنگاری که همین ادعا را تکرار میکرد، گفت: «به من اتهام نزدید، افترا نزدید، من کِی گفتم امضای کری تضمین است؟ یک نقل قول از من بیاورید که این را گفته باشم. من یک جا نگفتم امضای کری سند است؛ گفتم شما از بنده امضا خواستید من امضا آوردم. به من گفته شد اول باید آقای اوباما امضا کند که تحریمها را ورداشته تا شما اقدامات تان را انجام دهد. دستور من این بود که باید امضا بگیرید، که امضا گرفتم».
اما این جمله معروف از کجا آمد؟ «امضای کری تضمین است» یک بار تیتر یک روزنامه «شرق» بود؛ تیتری برای مطلبی که هیچ ارتباطی با برجام هم نداشت و مربوط به ماجرای قانون ممنوعیت ویزای آمریکا بود، اما در همه این سالها رادیکالها تمایل نداشتند که اصل آن مطلب روزنامه شرق بازخوانی شود، زیرا میدانند در این صورت کذب بودن ادعای چندسالهشان بر مردم عیان میشود.
حتی این طیف پا را فراتر از خبرسازی برد و به تحریف کتاب دست زد؛ مشخصا وقتی یکی از نزدیکان سعید جلیلی کتابی از وندی شرمن را ترجمه کرد و معلوم شد که او سخنان شرمن را تحریف کرده و در قالب ترجمه منویات سیاسی خود را گنجانده است.
از این دست موارد طی هشت سال دولت روحانی بسیار بود. رادیکالها میکوشیدند که دولت را هرچه بیشتر تضعیف کنند که البته در مواردی موفق هم بودند و عملا به ویژه در دولت دوم روحانی این دست فشارها موانع زیادی بر سر راه دولت به وجود آورده بود. آنها حالا هم همین دستفرمان را ادامه میدهند و میبینیم که هنوز دولت چهاردهم ارکان خود را به طور کامل تشکیل نداده، دولت را در مسیر اغتشاش و فتنه میخوانند یا آنکه همین نشست خبری اخیر پزشکیان را تقطیع میکنند و بدون آنکه بگویند که پزشکیان درباره ارتباط با آمریکا گفت که آنها اول برادریشان را ثابت کنند، بعد ارثیه بخواهند، صرفا به بخش دوم او اکتفا میکنند که گفت آنها ما را تحریم وگرنه ما با آنها برادریم. تندروهای مخالف دولت با چنین تحریفی در رسانههای خود پر کردهاند که پزشکیان گفته است ما با آمریکاییها برادریم.
با این اوصاف به نظر میرسد که ضرورت تشکیل یک بخش در معاونت ارتباطات دولت برای راستیآزمایی ادعاهای مختلف درباره دولت وجود دارد تا بتوانند با رصد همه آنچه درباره دولت گفته میشود، به ادعای کذب پاسخ مناسب داده شود. البته ارائه پاسخ به موقع و دقیق نیازمند تیم رسانهای قدرتمندی است که بتواند به موازات رادیکالها صدای دولت را به گوش مردم به بهترین شکل برساند؛ به ویژه آنکه در شرایطی که عملا صداوسیما دست یک طیف خاص است و دولت نمیتواند روی صداوسیما حساب باز کند.