تلاش آلمان با یک عمر سیاست های موفق در زمینه ارائه تصویری مهربان و صلح جو، چگونه پس از ۷ اکتبر در حال فروپاشی است؟
سید هادی برهانی، استاد مطالعات اسرائیل: جنگ جهانی دوم که صحنه رویارویی اشغالگری، تجاوز و جنایات آلمان نازی و قدرتهای مقابل ترسیم شده است، تصویر وحشتناک و کریهی از این کشور در دنیا ساخت. در این تصویر آلمان به عنوان مظهر اعلای نژادپرستی، آدمکشی، اشغال، بیرحمی و دیکتاتوری نشان داده شده است. پس از شکست در جنگ جهانی دوم، آلمان سیاست موثر و موفقی برای اصلاح این تصویر و زدودن آن از اذهان جهانیان در پیش گرفت.
میلیتاریسم، نژادپرستی و دخالت در امور کشورهای دیگر را کنار گذاشت و سیاستی مثبت نسبت به جهان در پیش گرفت. این سیاست فقط در حوزه روابط عمومی، دپیلماسی و تبلیغات نبود بلکه حوزه های جدی تر و عمیق تری را در بر می گرفت. دراین رابطه آلمان به سازمان ملل و سازوکارهای بین المللی برای حل و فصل اختلافات و همچنین توسعه و تعمیق همکاریهای بین المللی توجه شایانی داشت که در کمکهای مالی هنگفت این کشور به این سازمان و سایر سازمانهای بین المللی انعکاس یافته است.
آلمان در طول عمر سازمان ملل همواره یکی از حامیان مالی اصلی آن بوده و در این میدان سخاوتمندانه عمل کرده است. آلمان همین مسیر را در روابط دوجانبه با کشورهای دیگر، به ویژه کشورهای جنوب، مد نظر داشته است؛ در زمینه اعطای کمکهای مالی و فنی به این کشورها پیشگام بوده و همچنین از نظر سیاسی حتی الامکان از اتخاذ مواضع تند و غیردوستانه علیه این کشورها پرهیز می کرده است. این سیاست، آلمان را، در مقایسه با سایر قدرتهای غربی مانند انگلستان و فرانسه، به قدرتی مهربانتر و دوست داشتنی تر تبدیل کرده بود. این نگاه نوین به آلمان در بخشهای بزرگی از جهان، به ویژه خاورمیانه و ایران، گسترش یافت.
توجه آلمان به ترمیم موقعیت و تصویر بین المللی خود به این حوزه ها محدود نشده و حوزه های مهمتر و اساسی تری مانند تعلیم و تربیت را نیز در برمی گرفت. براساس این رویکرد، دولت آلمان برنامه آموزشی را در مدارس و موسسات آموزشی طراحی نمود که نگاه مثبت به جهان و تفاهم با آن را تقویت نموده و به جای نژادپرستی و احساسات ناسیونالیستی احترام به دیگران را ترویج می نماید. نتایج این سیاست موفق و مثبت آموزشی را می شد در رفتار شهروندان آلمانی دید. تجربه شخصی بنده از چندین سال تحصیل در کشورهای اروپایی موید این واقعیت است که این شهروندان، در مقایسه با شهروندان سایر قدرتهای اروپایی، نگاه بین المللی قویتر و نگاه ملی گرایانه لطیفتری دارند.
در عین حال، از چشم انداز یک شهروند خاورمیانه یک مشکل در این رویکرد کلی دیده می شد و آن مهربانی و نرمی دور از انصاف آلمان نسبت به رفتار اسرائیل و صهیونیسم بود. دولت آلمان در همه مراحل، حتی برهه هایی که رفتار جنایتکارانه رژیم صهیونیستی داد دولتهای غربی را نیز در می آورد، از انتقاد از این رژیم اجتناب می کرد. این امر به پرونده آلمان در جنگ جهانی دوم و هولوکاست نسبت داده می شد. شرمساری آلمان به خطر کشتار یهودیان و تلاش این کشور برای جبران آن، علت اصلی این عقب ماندگی و بی عملی در قبال جنایات اسرائیل قلمداد می شد.
این رویکرد اما در حدی نبود که تصویر کلی مثبت از آلمان در خاورمیانه را مخدوش نماید اما در جریان حوادث اخیر منطقه، پس از هفت اکتبر، مواضع دولت آلمان در قبال موضوع و کشتار فلسطینی ها در غزه ابعادی غیرعادی پیدا کرده است. براساس این مواضع می توان پرونده آلمان در قبال جنایات اسرائیل در غزه را بدترین نمونه در سراسر قاره اروپا به شمار آورد. در این موضع گیریهای یکطرفه اسرائیل به شکل بی سابقه ای مورد حمایت قرار گرفته و جنایات این رژیم در غزه و نسل کشی فلسطینی ها و نقض حقوق مسلم آنها نادیده گرفته می شود. علاوه بر مواضع منفی بین المللی، دولت آلمان، با زیرپاگذاشتن ارزشهای آزادی، حقوق بشر و دموکراتیک، محدودیتهای سخت گیرانه و دیکتاتورمابانه ای برای حرکتهای مردمی در دفاع از مردم فلسطین و انتقاد از اسرائیل در این کشور وضع کرده است. این محدودیتها نیز در همه کشورهای غربی بی نظیر و بدترین به نظر می رسد.
یکی از زشت ترین صحنه های حمایت آلمان از رژیم صهیونیستی اخیرا در سرکوب تظاهرات طرفداران فلسطین در شهرهای آلمان دیده می شود. در این صحنه ها پلیس آلمان با خشونت و قساوت تظاهرات مسالمت آمیز را سرکوب نموده و به شکل وحشیانه ای تظاهرکنندگان را مورد حمله قرار می دهد. تصاویری که از این صحنه ها منتشر شده تکان دهنده و باورنکردنی است و با سابقه و اعتبار نوین آلمان در این حوزه ها سنخیتی ندارد. این صحنه ها که بیشتر شبیه سرکوب مخالفان در کشورهای دیکتاتوری و فاشیستی است، اعتراض سازمان عفو بین الملل را به دنبال داشته است.
برای ناظران در خاورمیانه قابل فهم نیست چرا آلمان، پس از یک عمر سیاستهای موفق در زمینه ارائه تصویری انسانی، مهربان و صلحجو از این کشور، این چنین این اعتبار (به سختی به دست آمده) را در معرض تاراج قرار داده است. تداوم این سیاست نادرست خاورمیانه ای می تواند تصویر مثبت آلمان در جهان سوم و خاورمیانه را به طور کلی تخریب نموده و به این کشور چهره ای زشت، حتی زشت تر از سایر قدرتهای غربی، ببخشد.