تیتر یک

تصور اینکه حزب الله اکنون بی دفاع است، یک اشتباه فاحش است / مسئولیت اصلی حزب الله بازداشتن اسرائیل از حمله به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران بوده / اسرائیل در حال کشاندن منطقه به یک جنگ تمام عیار است / نتانیاهو در حال سوء استفاده از این واقعیت است که اسرائیل وقتی در خطر است رهبران خود را برکنار نمی‌کند

به گزارش هشت صبح و به نقل از انتخاب :

بلال صعب در یادداشتی در پایگاه اینترنتی اندیشکده چتهم هاوس نوشت: تشدید خشونت‌ها بین اسرائیل و حزب الله در اصل یک نبرد اراده‌ها بین اسرائیل و ایران است. تهران می‌خواهد از طریق ایجاد ارتباط نظامی و وابستگی احتمالی بین جبهه‌های جنگ غزه، عراق، سوریه، لبنان و یمن واقعیت استراتژیک جدیدی را بر اسرائیل تحمیل نماید. اسرائیل نیز از طریق نیروی بی رحم نظامی در پی مقابله با نقشه ایران است. نتیجه این تقابل، شکست استراتژیک برای هر دو طرف، بر جای ماندن ده‌ها هزار کشته در میان غیرنظامیان و آوارگی و تخریب گسترده زیرساخت‌ها و خانه‌ها بوده است.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: هرچند گروه‌های مسلح وفادار به تهران از عراق و یمن به اسرائیل حمله کرده اند، اما دو منطقه اصلی تقابل غزه و لبنان هستند، جایی که اسرائیل در حال نبرد با حماس و حزب الله است. اولین اعمال واقعی دکترین نظامی جدید ایران، عملیات نظامی حزب الله علیه اسرائیل بود که در روز ۸ اکتبر یعنی یک روز پس از حمله حماس به جنوب اسرائیل و بر جای گذاشتن ۱۲۰۰ نفر تلفات آغاز شد.

از آن زمان تاکنون حزب الله می‌گوید که حملاتش علیه اسرائیل در حمایت از حماس پس از تهاجم اسرائیل به غزه بوده است.

این جنگ تاکنون هیچ برنده مشخصی نداشته و احتمالا در آینده نیز نخواهد داشت. توان نظامی حماس از بین رفته و حزب الله متحمل آسیب‌های سنگینی شده که قبلا هرگز در رویارویی ۴۲ ساله با دولت صهیونیستی آن را تجربه نکرده بود. با این حال به رغم موفقیت‌های تاکتیکی، اسرائیل به هیچ وجه در آستانه دستیابی به دستاورد‌های استراتژیک قرار ندارد. مناطق شمالی این کشور تقریبا به طور کامل از جمعیت تخلیه شده، وجهه بین المللی اش بابت کشتار و تحمیل درد و رنج بر ده‌ها هزار غیرنظامی به شدت لطمه دیده، اقتصادش دجار مشکل جدی شده و سیاست داخلی آن درگیر آشفتگی گشته است.

عدم وجود یک استراتژی دیپلماتیک و تداوم سرکوب حماس و حزب الله هرچند از نظر سیاسی برای نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو مفید است، اما دردی را از هیچ یک از چالش‌های پیش گفته اسرائیل دوا نخواهد کرد. بر عکس، اتکای صرف اسرائیل بر ابزار نظامی، موجب نخواهد شد که امن‌تر شود. دهه‌ها و نه فقط سال‌ها تقابل با این گروه‌های مسلح مقاوم و مصمم گواهی بر این مدعاست.

اشتباهات محاسباتی که می‌تواند منجر به جنگ تمام عیار شود
این استدلال منطقی به نظر می‌رسد که اسرائیل تلاش دارد تا قبل از توسل به دیپلماسی، تا حد امکان حماس و حزب الله را تضعیف نماید. از نظر تئوریک این یک رویکرد صحیح و یک اصل کلاسیک در جنگ و روابط بین الملل به شمار می‌رود: وقتی دستتان پر نیست نباید مذاکره کنید. اما در این مورد خاص اسرائیل دارد با بیش از آنچه که در دست دارد بازی می‌کند.

با خودداری از دستیابی به یک توافق آتش بس در غزه که عامل کلیدی برای توقف افزایش تنش با حزب الله است، اسرائیل در حال کشاندن منطقه به یک جنگ تمام عیار است.

چرایی تن ندادن نتانیاهو به آتش بس بر کسی پوشیده نیست. تداوم حیات سیاسی وی بستگی به حفظ وضعیت جنگی دارد، حتی اگر این وضعیت منجر به بروز یک فاجعه شود. او می‌داند و در حال سوء استفاده از این واقعیت است که جامعه اسرائیل وقتی در خطر است رهبران خود را برکنار نمی‌کند.

اهرم فشار آمریکا
حتی ایالات متحده، به عنوان نزدیک‌ترین دوست اسرائیل به صورت علنی از عدم همکاری نتانیاهو ابراز ناامیدی کرده است. البته اگر هر بار اسرائیل موجب مرگ و ویرانی بیشتری در غزه می‌شد، واشنگتن کاری بیش از چشم غره رفتن و ابراز دلخوری انجام می‌داد، شاید وضعیت امروز متفاوت می‌بود.

انجام چنین کاری دشوار نیست: بدون کمک نظامی آمریکا ماشین جنگی اسرائیل قادر به تداوم حرکت خود نیست، بنابراین آمریکا می‌تواند تصمیم بگیرد از این اهرم فشار مهم برای وادار ساختن اسرائیل برای تعامل دیپلماتیک استفاده نماید. اما بعید است تا قبل از پایان انتخابات ماه نوامبر شاهد نقش آفرینی جدی آمریکا و یا مداخله دیپلماتیک جدی این کشور در این زمینه باشیم.

نبرد حزب الله برای بقا
ایران نمی‌تواند احساس کند که نقشه جدیدش مبنی بر محاصره اسرائیل موفق نبوده است. حماس صدمه جدی‌ای دیده که ترمیم آن سال‌ها زمان خواهد برد. حزب الله، بخش عمده‌ای از رهبران خود را از دست داده و مابقی آن‌ها از تشکیل جلسه و یا حتی برقراری ارتباط به دلیل انهدام دستگاه‌های ارتباطی یا امکان حملات هوایی نگران هستند. با این وجود تصور اینکه حزب الله اکنون بی دفاع است یا اینکه به دلیل ضربات اسرائیل به زانو در خواهد آمد یک اشتباه فاحش است. شکست در فلسفه حزب الله جایی ندارد. حتی اسرائیل نیز اذعان کرده که حزب الله دارای توانمندی‌های نظامی قابل توجهی است. آسیبی که حزب الله می‌تواند به اسرائیل وارد کند همچنان ویرانگر است. موشک‌های نقطه زن حزب الله می‌تواند به هر تاسیسات استراتژیک اسرائیل یا مراکز شهری این رژیم آسیب بزند.

البته حزب الله نمی‌تواند به راحتی تنش را بالا ببرد و شروع به هدف قرار دادن منطقه اسرائیل، راکتور‌های هسته‌ای یا مجتمع‌های پتروشیمی نماید. مسئولیت اصلی حزب الله پس از آزادسازی لبنان از اشغال اسرائیل در سال ۲۰۰۰ بازداشتن اسرائیل از حمله به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران بوده است. از قضا همین کارکرد موجب شده تا خیال اسرائیل از اقدام گسترده حزب الله راحت باشد. تل آویو می‌داند که اقدامات حزب الله هم به دلیل تصمیم خود این گروه و هم بر اساس محاسبات ایران کنترل شده است.

اما اسرائیل اکنون باید با این تصمیم دشوار مواجه شود: اگر به تشدید حملات علیه حزب الله ادامه دهد و این گروه موجودیت خود را در خطر ببیند، احتمالا حزب الله صرف نظر از منافع ایران به شکلی که اسرائیل قبلا تجربه نکرده واکنش نشان خواهد داد.

درس‌هایی که باید آموخته شود
اسرائیل اکنون مست موفقیت‌های تاکتیکی خویش است و تصور می‌کند کاری را که با حماس انجام داده می‌تواند با حزب الله نیز انجام دهد. اما حزب الله یک بازیگر کاملا متفاوت است. اگر حزب الله واقعا نگران شود، از تسلیحات و تاکتیک‌های جدید و مرگبار برای تداوم بقا استفاده خواهد کرد، سلاح‌ها و تاکتیک‌هایی که حماس آرزو می‌کرد در اختیار داشته باشد.

ورود اسرائیل به فاز تهاجم زمینی یک اقدام احمقانه خواهد بود، زیرا این دقیقا جایی است که حزب الله در آن دست بالا را دارد. این گروه به بهترین نحو با جغرافیای منطقه آشناست و برای یک نبرد کاملا موثر آموزش دیده است. کوه‌ها و دره‌های جنوب لبنان محلات غزه نیستند.

درست است که ارتش اسرائیل درس‌هایی را از جنگ سال ۲۰۰۶ آموخته، اما حزب الله نیز درس‌های خوبی را از این جنگ فرا گرفته است. اکنون سوال اینجاست که آیا اسرائیل چیزی از اشغال ۱۸ ساله جنوب لبنان آموخته است یا نه.

اکنون زمانی بسیار مناسب برای دیپلماسی است و همه چیز با آتش بس در غزه شروع می‌شود. چنین آتش بسی منجر به آرام شدن اوضاع در مرز اسرائیل و لبنان و عقب نشینی حزب الله به مواضعش در نزدیکی رودخانه لیتانی خواهد شد (که در قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل در سال ۲۰۰۶ بر آن تاکید شده است). اما رسیدن به این نقطه مستلزم دو فاکتور مهم است: همکاری نتانیاهو و وادار ساختن اسرائیل به جلوگیری از وقوع بدترین سناریو توسط واشنگتن. در حال حاضر دلیل چندانی برای خوش بینی در هیچ طرفی وجود ندارد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا