ترکیه در این سطحِ قدرتی نیست که بتواند در سوریه و کل منطقه هر کاری دلش بخواهد انجام دهد / در شرایط فعلی، ترکیه فقط یکی از فاکتور های اثرگذار است و نه یگانه علت و یگانه کنشگر این میدان / مقامات ترکیه همواره تصور کرده اند، عراق تبدیل به حیاط خلوت ایران شده و آنکارا نیز باید سوریه را به چنین چیزی تبدیل کند / این تحولات در هر مسیری که پیش برود، نهایتا به ضرر ایران است

یک کارشناس مسائل ترکیه معتقد است که ترکیه در این سطحِ قدرتی که بتواند در سوریه و کل منطقه هر کاری دلش بخواهد انجام دهد و در شرایط فعلی، ترکیه فقط یکی از فاکتور های اثرگذار است و نه یگانه علت و یگانه کنشگر این میدان.
دستمالی، کارشناس مسائل ترکیه، درباره نقش ترکیه در تحولات سوریه به «انتخاب» گفت: بدون تردید ترکیه به عنوان کشوری که بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز خاکی با سوریه دارد، بیش از دیگر کشورهای منطقه با تحولات سیاسی و امنیتی سوریه درگیر می شود و ارتباط پیدا می کند. در روزهای اخیر به شکل غالب، در رسانه های ایرانی، این تحلیل شکل گرفته که کل تحولات میدان سوریه بر اساس اهداف، خواسته ها و اقدامات دولت ترکیه و شخص اردوغان است. به نظر من چنین نگرشی مبتنی بر یک پیش داوری قدیمی است. بارها در چند سال گذشته چنین تحلیل هایی در رسانه های ایرانی منتشر شده و نوک فلش را به سوی ترکیه گرفته است. این تحلیل دو ایراد اساسی دارد. اشکال اول این است که در چنین نگرشی ترکیه به عنوان یک قادر مایشا دیده می شود که چنان قدرتی دارد که می تواند در سوریه و کل منطقه هر کاری دلش بخواهد انجام دهد. اما ترکیه واقعی، در این سطحِ قدرت نیست و چنان گرفتار بحران اقتصادی و تنش سیاست خارجی بین شرق و غرب است که نمی تواند چنین کاری انجام دهد. اشکال دوم تحلیل مزبور این است که برخی از مسائل عینی و واقعی در ساختار خود سوریه دیده نمی شوند و تصور می شود که حکمرانی سوریه هیچ خلل و مشکلی ندارد و هر ناامنی و اخلالی که در آنجا وجود دارد به خاطر اقدامات ترکیه و آمریکا و کردهاست. این تحلیل هیچ انطباقی با واقعیت عینی سوریه ندارد. سوریه توانایی برخورد با ناامنی ها را ندارد و حزب بعث نیز هیچ برنامه ای برای اصلاحات سیاسی ندارد. در نتیجه تداوم حمایت از چنین حزبی، که کفایت و توان اداره ی کشورش را ندارد، چیزی جز ضرر به بار نخواهد آورد. بدون تردید ترکیه به عنوان کشوری که بیش از ۲۰۰ هزار نفر از مخالفین سوری را تسلیح و تجهیز کرده، نقش بارزی در افزایش میزان تنش ها و عمیق تر شدن بحران سوریه ایفا کرده است. اما در شرایط فعلی، ترکیه فقط یکی از فاکتور های اثرگذار است و نه یگانه علت و یگانه کنشگر این میدان.
وی درباره سود و زیان ایران در تحولات سوریه بیان کرد: ترکیه به صورت موقتی و میان مدت از تحولات سوریه سود خواهد برد اما واقعیت ماجرا این است که گروه تحریرالشام و اعضای چچنی و قفقازی این گروه یک پرونده پیچیده ی امنیتی هستند که در درازمدت برای ترکیه نیز مشکل ایجاد می کنند. در تاریخچه ی روابط ایران و ترکیه، باید سوریه را به این شکل توصیف کنیم؛ کشوری که می تواند به شکل بلقوه، حیاط خلوت خوبی برای ترکیه باشد. مقامات ترکیه همواره تصور کرده اند، عراق تبدیل به حیاط خلوت ایران شده و آنکارا نیز باید سوریه را به چنین چیزی تبدیل کند. شکی ندارم که سوریه برای ترکیه لقمه ی چربی است که می خواهد آن را به یک بازار مصرف بزرگ تبدیل کند. شرایط جغرافیایی اجازه می دهد درآمد سرشار دوران بازسازی سوریه و بازار این کشور، در اختیار ترکیه قرار بگیرد اما تصور نمی کنم موج کنونی تحولات، به سمت سقوط اسد پیش برود.
او افزود: این تحولات در هر مسیری که پیش برود، نهایتا به ضرر ایران است. هر روز که می گذرد بیشتر با این واقعیت عینی ارتباط پیدا می کنیم که عملیات ۷ اکتبر مانند سیاه چاله ای شد و بسیاری از ظرفیت های ایران در منطقه را با چالش مواجه کرد. با توجه به اینکه سیدحسن نصرالله یک سیاستمدار باهوش بود و قبلا درباره ی جنگ ۳۳ روزه گفته بود، اگر می دانستیم چنین عواقبی دارد دست به چنین کاری نمی زدیم، تصور می کنم اگر زنده می ماند، شاهد این بودیم که به شکل جدی از حماس گلایه کند. چرا که عملیات حماس، لطمات سنگینی به فلسطین و لبنان زد.
وی درباره نقش آمریکا در تحولات سوریه بیان کرد: دو موضوع در این بین وجود دارد. در آمریکا شاهد روند تشریفات دوران انتقال هستیم وسیا، پنتاگون و سازمان های امریکا با ریاست بایدن دست به کاری نمی زنند که ترامپ را با یک کلاف سردرگم مواجه کند. ما نمی دانیم برنامه ی ترامپ برای نیروهای آمریکا در سوریه چیست. درباره اسراییل هم باید گفت؛ از نظر امنیتی و اقتصادی و نظامی آنقدر آسیب دیده که ترجیح می دهد تمام توان خود را وقف مقابله با حماس، حزب الله و ایران کند و در صورت امکان، نیشی هم به حوثی های یمن بزند. وقتی که نه بشار اسد و نه پدرش حافظ اسد، هیچگاه تهدیدی جدی برای اسراییل نبودند و هیچگاه جرئت مقابله ی مستقیم با اسراییل را نداشتند، سوریه به چه دلیلی باید در کانون هدف قرار بگیرند؟
دستمالی درباره تیرگی روابط ایران و ترکیه در تحولات سوریه گفت: رقابت های ایران و ترکیه مبتنی بر چالش ها و اختلاف است. سوریه یکی از مهم ترین نقاط اختلاف بین دو کشور است. ولی هر دو کشور به شکلی هنرمندانه رابطه را طوری مدیریت کردند که اختلاف در پرونده ی سوریه، به اصل روابط کلان ترکیه و ایران ضربه نزند. در شرایط کنونی هم باید به همین محور ادامه داد.
اولا انتظار داشتند هاکان فیدان، وزیر امورخارجه ترکیه، همه کاره ی سیاست خارجی ترکیه باشد و مداوم بر این مسئله تاکید کرد که ترکیه در دام آمریکا و اسراییل افتاده است، در حالیکه ترکیه ۷۰ سال است عضو ناتو و رفیق آمریکاست و چندین دهه است که روابط اقتصادی جدی بین ترکیه و اسراییل وجود دارد. همچنین تصور می کنم تجمع گروهی که باور ندارم خودجوش باشند، در برابر سفارت ترکیه، اقدامی نیست که به تقویت و توسعه ی روابط کمک کند. طی یکسال گذشته، ترکیه هیچگاه در رابطه ی سیاسی و نظامی موثر نبود؟ چرا الان یادشان افتاد اعتراض کنند؟ یعنی ایران زمانی به سیاست های ترکیه حساس می شود که لطمه ای به بشاراسد برسد؟