تجمعهایی کمتر از یک جمع فامیلی! / خط و ربط سیاسی تجمعات مخالفان دولت و ظریف مشخص است اما چرا هیچ یک از طیفهای اصولگرایی آنها را گردن نمیگیرند؟
سرویس سیاسی «انتخاب»: کافی است به عکسهای تجمعات خیاباتی علیه ظریف دقت کنید؛ عمدتا با قابهای بسته از تعداد نفراتی محدود است یا از پلاکاردهایی است که با فونت درشت بر آنها نوشته است عزل ظریف، ظریف آمریکایی و عناوین و شعارهایی مشابه.
سوال این است که چرا با با زوایه واید عکاسی نمیشود تا همه آن خیابانی که مخالفان ظریف در آن جمع شدهاند دیده شود؟ دلیل روشن است، زیرا تعدادشان آنقدر کم است که اصلا نمیشود برای آنها عنوان جمع مخالفان را به کار برد. نمونهاش همین تجمع اخیرشان در اصفهان است که دقیقا تعدادشان ۱۷ نفر بوده است. در مشهد هم به همین شکل یا حتی در خیابان پاستور تهران. انگار یک جمع فامیلی باشند که مثلا دستهجمعی برای تفرج به خیابان آمدهاند و عدهای هم پلاکاردهایی دستشان دادهاند. در همین حد و به همین میزان محدود.
با این اوصاف چند نکته بر این تجمعات محدود قابل ذکر است.
۱. تجمعات اخیر آن طور که گفته میشود بدون مجوز از وزارت کشور برگزار میشود. بر اساس قانون اساسی برگزاری هر تجمعی به شرط آنکه بدون حمل سلاح باشد و مخل به مبانی اسلام و امنیت عمومی نباشد، مجاز است، اما مسئله این است که در همه چند دهه گذشته این اصل آنطور که قانونگذار پیشبینی کرده بوده، اجرا نشده است و برگزاری هر تجمعی منوط به اخذ مجوز از وزارت کشور شده است. حالا پرسش این است که چرا این قاعده برای یک طیف خاص لحاظ نمیشود و اگر احیانا حامیان ظریف بخواهند به خیابان بیایند، همان قدر آزاد خواهند بود که مخالفان ظریف؟
۲. مسئله بعدی به حامیان این تجمعکنندگان محدود است. چرا هیچ یک از طیفهای اصولگرایی آنها را گردن نمیگیرند؟ در حالی که با رصد کانالهای همین طیفها در پیامرسانها به ویژه ایتا میتوان دریافت آنها از حامیان سرسخت سعید جلیلی و گروههای نزدیک به او هستند. تجمع اخیر این تعداد محدود بعد از نطقهای ظریفستیزانه برخی نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری در مجلس برگزار شد؛ افرادی مانند مهدی کوچکزاده، حمید رسایی و امیرحسین ثابتی.
نکته آن است که گرچه خط و ربط سیاسی آنهایی که علیه ظریف به خیابان میآیند، روشن است، اما همان نمایندگان نزدیک به پایداری یا خود جبهه پایداری یا شخص سعید جلیلی مسئولیت اینها را برگردن نمیگیرند و انگار افرادی که به خیابان میآیند صرفا ابزاری برای آنها به منظور پیشبرد اهداف سیاسیشاناند. در گذشته هم همین منوال وجود داشته است؛ وقتی یک عده از دیوار سفارت انگلستان یا بعدتر از سفارت عربستان بالا رفتند و روابط دیپلماتیک ایران دچار اخلالی بزرگ و چندساله کردند و هزینههای بیشماری را بر مردم ایران تحمیل کردند، گروههایی که حملهکنندگان را حمایت میکردند به سرعت خود را کنار کشیدند و مسئولیت نپذیرفتند. در واقع انگار برخی افراد و طیفهای سیاسی عادت کردهاند که همیشه در سایه باشند؛ چه در دولت در سایه چه در سایه اقدامات رادیکال علیه منافع ملی یا علیه شخصیتهای سیاسی یا حتی علیه خواستههای عمومی مردم.
۳. موضوع سوم باز میگردد به مقدمه این گزارش یعنی تعداد شرکتکنندگان در تجمعات ضد ظریف. تعداد آنها واقعا کم بوده است. شاید اگر سایهنشینها میخواستند قدری استراتژیک رفتار کنند، دار و ندار اندک خود را نشان نمیدادند. همه گفتهاند که سایهنشینها سرمایه انسانی زیادی ندارند و این موضوع در هر انتخابات هم ثابت شده است، اما حالا و به دست خودشان و خیلی عینیتر از گذشته فقر مقبولیت و محبوبیت آنها بر همگان عیان شد. به نوعی آنها با اراده خودشان وارد وزنکشیِ سیاسیای شدند که مشخص بود بازنده خواهند بود که چنین هم شد. تجمعات اخیر به ضد هدف تجمعکنندگان تبدیل شد. آنها میخواستند نشان دهند که ظریف مخالفانی دارد، اما مشخص شد اتفاقا مخالفان اعتدال و میانهروی و عقلانیت در کشور به قدری در کشور کم است که به اندازه یک جمع فامیلی در هر شهری هم نیست، اما چرا این قدر تجماعات چندنفره آنها بزرگ جلوه داده میشود؟ دلیلش فضاسازی رسانههای زنجیرهای طیف رادیکال است. رسانههای آنها با تکرار برگزاری تجمعات علیه ظریف چنان القاء میکنند که گویی خیابانها در شهرهای مختلف علیه او پر شده است! این شیوه رادیکالهاست؛ چه داخل مجلس، چه در عرصه رسانهای و چه در خیابان. آنها با ایجاد هیاهوی بسیار سعی میکنند خود را مهم، دارای پایگاه اجتماعی، تأثیرگذار و تعیین کننده جلوه دهند؛ مانند طرفداران اندک یک تیم فوتبال که به دلیل کمبودنشان چند بلندگو در دست میگیرند تا صدای خود را صدای غالب در ورزشگاه نشان دهند، اما وقتی با سکوها مواجه میشویم، چیزی جز صندلیهای خالی و صدایی مهیب از چند بلندگو دیده و شنیده نمیشود. حالا حکایت سایهنشینهایی است که در همه این سالها بیهیچ سرمایه اجتماعی و پایگاه مردمی سعی کردهاند به جای همه مردم تصمیمگیری کنند و با هر کسی که جلویشان بایستد یا نظری مخالفشان را داشته باشد، با حمله، اتهامزنی و پروندهسازی مواجه میشوند.