ببینید: پکن راه دررو ایران باقی می ماند؟ / در صورت پیروزی ترامپ، دست چین برای دور زدن تحریم ایران چقدر باز است؟
سرویس سیاسی «انتخاب»: در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات این باور وجو دارد که اگر ایران و آمریکا نتوانند وارد گفتگو برای رفع تحریمها شوند ممکن است سیاست فشار حداکثری دوباره علیه ایران اعمال شود و این میتواند فضا را برای ایران بیش از پیش سخت کند. در این میان عده ای به چین به عنوان کشوری نگاه می کنند که می تواند فضایی برای تنفس ایران در شرایط تحریمی ایجاد کند و تاکید عمده این فضای تنفسی بر خرید نفت از ایران است.
از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۲، چین مهمترین شریک تجاری ایران بوده است. اما ایران تنها پنجاهمین شریک تجاری بزرگ چین در سال ۲۰۲۲ با حجم تجارت ۱۶ میلیارد دلار بود. این آشکار میکند که روابط اقتصادی دو کشور نامتقارن است؛ اما چون ایران در شرایط تحریمی وابستگی زیادی به چین پیدا کرده این روابط برای ایران بسیار استراتژیک شده است و در واقع چین مجرای تنفسی اقتصاد ایران در شرایط فشار تحریمها شده است. تجارت با چین از سال ۲۰۱۸، زمانی که ایالات متحده از توافق هسته ای خارج شد و بیش از ۱۵۰۰ تحریم اقتصادی علیه تهران اعمال کرد، اهمیت ویژه ای برای ایران داشته است. کارشناسان معتقدند از آن زمان تاکنون خرید نفت چین به ایران درآمد کافی برای مقاومت در مقابل تحریمهای آمریکا ماندن داده است.
قابل ذکر است که اکثر کشورهای منطقه رتبه بهتری از ایران در میان شرکای اقتصادی چین دارند. عربستان، ترکیه، امارات، عراق، کویت و اسرائیل بالاتر از ایران قرار دارند. به عنوان نمونه عراق شریک ۲۷ام چین بوده و حجم تجارت دو کشور ۵۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ بوده است. این رقم برای امارات ۹۹ میلیارد دلار بوده و این کشور را به شریک ۱۸ام چین در همین سال تبدیل کرده بود.
باید در نظر داست که روابط ایران و چین در شرایط تحریم اکثرا به صورت خرید نفت ارزان و با تخفیف از ایران و صادرات کالا به ایران محدود شده است و پکن در ایران سرمایه گذاری چندانی انجام نمی دهد. برای مثال در سال ۲۰۲۱، ایران و چین یک «توافقنامه همکاری استراتژیک ۲۵ ساله» برای تعمیق روابط اقتصادی و امنیتی امضا کردند، اما به علت تحریمها عملیاتی نشده است. در سال ۲۰۲۳، دو کشور ۲۰ یادداشت تفاهم اضافی در زمینه تجارت، حمل و نقل، فناوری، گردشگری، کشاورزی و واکنش به بحران امضا کردند تا گامهای مشخصتری در مورد توافق قبلی بردارند. اما تاکنون نیجه ملموسی در پی نداشته است و در واقع واقعیت رفتاری چین در عمل با انتظاراتی که مقامات ایرانی در مورد سرمایه گذاری چین در ایران انتظار داشته اند بسیار ناسازگار است و دلیل عمده این وضعیت هم تحریم است. تجارت نیوز به نقل از نشریه پترولیوم اکونومیست در ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ گزارش داد که براساس قرارداد ۲۵ ساله میان ایران و چین این کشور میتواند دو سوم مبلغ خرید نفت و گاز ایران را به صورت نقدی و آن هم با یوآن به ایران پرداخت کند و یک سوم بقیه را به شکل کالا و خدمات پس دهد. همچنین طبقاین قرارداد چین دو سال هم برای پرداخت پول نفت ایران مهلت خواهد داشت و بعد از پایان یافتن این مدت، میتواند بازپرداخت بدهی نفتی خود را با یوآن و نه دلار انجام دهد.
در حال حاضر گفته می شود که شرکت های چینی به شکل واسطهای نفت ایران را از امارات و مالزی خرید میکنند و تخفیفهای زیادی دریافت میکنند. به طوری که برخی منابع مدعی هستند در اوایل سال ۲۰۲۳ قیمت نفت وارداتی چین از ایران تا ۴۰ درصد زیر قیمت جهانی نفت بوده است. مطابق گزارس رسانههای غربی خربد نفت چین از ایران در واقع به صورت انتقال کشتی به کشتی در آبهای این کشورها اتفاق میافتد، جایی که نفت خام ایران با نفت خام از مکانهای دیگر ترکیب میشود، برچسبگذاری مجدد میشود و به چین تحویل میشود. دادها نشان میدهد واردات نفت چین از مالزی از ۲۴۲۰۰۰ بشکه در روز در سال ۲۰۱۹ به ۱.۱ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۳ و ژانویه تا آوریل ۲۰۲۴ افزایش یافت.
مطابق گزارش موسسه مرکز سیاست جهانی انرژی آمریکا، در سال ۲۰۲۳، چین روزانه ۱.۱ میلیون بشکه نفت خام از ایران وارد کرد که ۱۰ درصد از واردات نفت چین را شامل میشود. این بزرگترین حجم سالانه نفت خام ایران است که چین تا کنون وارد کرده است. ایران پس از روسیه (۲.۱۵ میلیون بشکه در روز)، عربستان (۱.۷۳ میلیون بشکه در روز) و عراق (۱.۱۹ میلیون بشکه در روز) چهارمین تامین کننده بزرگ نفت چین در سال ۲۰۲۳ بوده است. اما از آنجا که چین نفت ایران را به صورت قاچاق دریافت میکند و پرداخت بهای آن هم از طریق مجاری رسمی انجام نمیشود، گمرک چین گزارش داده که در سال ۲۰۲۳ هیچ نفتی از ایران وارد نکرده است.
با این حال گزارش ها نشان میدهد که پالایشگاه های کوچک چین که به قوری معروف هستند تمام نفت خام وارداتی ایران از چین را در سال ۲۰۲۳ خریداری کردهاند. آنها خریداران فرصت طلبی هستند که به دنبال معامله هستند. تخفیف در نفت خام تحریم شده باعث شد قوری ها ۹۸ درصد نفت خام خود را از ایران، روسیه و ونزوئلا در سال ۲۰۲۳ خریداری کنند.
نکته قابل توجه این است که رئیس جمهورآمریکا در اوایل سال ۱۴۰۳ علاوه بر قوانین تحریمی گذشته دو قانون یعنی «قانون کشتیرانی» و «قانون تحریمهای انرژی ایران و چین در سال ۲۰۲۳» امضا کرد تا صادرات نفت ایران را هدف قرار دهد.
قانون کشتیرانی، دولت ایالات متحده را ملزم می کند تا اپراتورهای بندری، مالکان کشتی و پالایشگاه هایی را که در تجارت نفت ایران مشارکت دارند، تحریم کند. اهداف بالقوه این تحریم شامل بنادری است که کشتیهای حامل نفت ایران را پهلو میدهند، همچنین خود کشتیها و پالایشگاههایی که نفت ایران را خریداری میکنند. اگرچه دولت آمریکا قبلا چنین اختیاری را داست؛ ولی هم اکنون این موضوع تبدل به قانون شده است و دولت موظف به اجرای آن است. دولت از نظر قانونی موظف است اجرای تحریم های قانون کشتیرانی را در ماه اکتبر آغاز کند.
قانون تحریمهای انرژی ایران و چین در سال ۲۰۲۳ هم تصریح میکند که هرگونه معاملهای که توسط یک موسسه مالی چینی شامل خرید نفت ایران باشد، قابل تحریم است. اگرچه ایالات متحده پیشتر هم اختیار تحریم بانکهای چینی درگیر در تجارت نفت ایران را داشت، اما این اقدام تهدیدی آشکار برای بانکهای چینی است و میتواند بسیاری از آنها را ترغیب کند تا از معامله با پالایشگاههایی که نفت ایران را خریداری میکنند، اجتناب کنند. این قوانین جدید دولت آمریکا را ملزم میکند که سالانه گزارشهای مفصلی درباره تجارت نفت ایران و دخالت نهادهای چینی ارائه کند.
گفته می شود دولت بایدن تحت تاثیر جنگ اوکراین برای کاهش التهاب بازار نفت و نیز براساس توافق غیررسمی با ایران براساس مدلی شبیه توقف در برابر توقف ( توفق تحریم در برابر توقف افزایش غنیسازی) و برای جلوگیری از غنیسازی بیشتر ایران تا حدودی فروش نفت ایران به چین را نادیده گرفته است. ولی پیشبینی میشود در ماههای آینده، فشارها بر شرکتهای چینی برای خروج از تجارت نفت ایران افزایش یابد. اما کارشناسان در عین حال معتقدند این پالایشگاههای کوچک چینی که نفت ایران را وارد میکنند چون ارتباط کمی با اقتصاد آمریکا دارند به واردات نفت از ایران ادامه خواهند داد؛ ولی با توجه به افزایش فشار آمریکا بانکهای چینی احتیاط خواهند کرد و ایران ممکن است براساس مبادلات تهاتری بجای دریافت پول، کالا و خدمات از این کشور وارد کند.
موسسه مرکز سیاست جهانی انرژی آمریکا، در اوایل آذرماه ۱۴۰۳ گزارش داد که حدود ۹۰ درصد نفت صادراتی ایران به بازار چین می رود؛ اما این کشور که بزرگترین واردکننده نفت ایران است، به طور فزایندهای واردات نفت خود را متنوع کرده است، تا علاوه بر کنترل فشارهایی که آمریکا برای توقف خرید نفت از ایران وارد میکند، اتکای خود را به هر کدام از تامین کنندگان نفت کم کند.
برعکس چین که واردات خود را متنوع کرده است؛ اما مقصد صادرات نفت ایران در شرایط تحریم چین است و اگر به هر دلیلی مانند فشار حداکثری و یا سایر مسائل چین تصمیم بگیرد واردات نفت خود را از ایران کاهش دهد اوضاع برای ایران بسیار پیچیده و سخت خواهد شد. مخصوصا اینکه چین برخلاف ایران اولویت زیادی به کشورهای حوزه خلیج فارس داده است و با توجه به اینکه ایران در صحنه جهانی منزوی است تمرکز چندانی بر روی ایران ندارد. این کشور می تواند به راحتی واردات خود را از عربستان سعودی و سایر تامین کنندگان خلیج فارس افزایش دهد تا جایگزین نفت خام ایران شود. چین در حال حاضر برای خریدهای خود از ایران تخفیف دریافت میکند که گفته میشود در زمانی که میانگین قیمت نفت ۸۰ دلار بود قیمت نفت وارداتی چین از ایران بیش از ۶۰ دلار نبوده است. موضوع مهمتر این است که در صورت اجرای جدی و شدید تحریم ها و در صورت پیروزی ترامپ واردات محمولههای نفت ایرانی برای شرکتهای کوچک چینی دشوارتر میشود و ممکن است شرکتهای درگیر در این معاملات، تحریم شوند. در چنین وضیعتی ایران ممکن است مجبور شود نفت خود را با تخفیفی بیشتر از قبل به فروش برساند تا پالایشگاههای کوچک مقیاس چین مجددا ترغیب شوند نفت ایران را خریداری کنند؛ زیرا این تنها چیزی است که سود آنها را تضمین میکند. آنچنان که رویترز گزارش داده است، در سال ۲۰۲۳، چین با خرید نفت خام از کشورهای تحریمشده مانند ایران و روسیه، ۱۰ میلیارد دلار پسانداز کرده است.
در آخر باید توجه داشت که هماکنون چین بزرگترین مشتری نفت ایران است و بهرغم تحریمها تاکنون روند صادرات نفت خام به چین ادامه یافته و نمیتوان گفت در صورت اجرای سفت و سخت قوانین علیه صادرات نفت ایران و بازگشت سیاست فشار حداکثری دقیقا چه اتفاقی خواهد افتاد؛ اما این هم مسلم است که وضیعت نسبت به شرایط فعلی متفاوت خواهد بود؛ بنابراین در شرایطی که فروش نفت ایران فقط به چین منحصر شده است، دقتنظر بیشتر و برنامهریزی متفاوتی نیاز است؛ زیرا افزیش تحریم ها منجر به کاهش درآمدها میشود و بحران اقتصادی در کشور تشدید خواهد شد. در هر صورت با وجود تحریم شاید بتوان از طریق فروش نفت آن هم با تخفیف بالای به کشوری مثلچین فضای تنفسی ایجاد کرد؛ اما با تدوام چنین وضعیتی کشور در نه تنها در مسیر توسعه قرار نخواهد گرفت؛ بلکه زیرساختها با آسیب بیشتری مواجه خواهند و اوضاع بدتر از شرایط فعلی خواهد شد؛ بنابراین بهترین اقدام، تلاش برای رفع تحریم و تصویب اف ای تی اف است تا کشور بتواند فاصلهای که از نظر توسعه با کشورهای منطقه ایجاد شده را جبران کند و راه پیشرفت و توسعه را پیدا کند و بپیماید.