ببینید: روایت یک قتل سیاسی / تیمورتاش چگونه برای رضاشاه به مهره سوخته تبدیل شد؟
مهرشاد ایمانی؛ سرویس تاریخ «انتخاب»: در چنین روزی عبدالحسین تیمورتاش در زندان قصر کشته شد؛ فردی که شاید بشود او را یکی از مهمترین و با نفوذترین رجال سیاسی در دوره رضاشاه پهلوی دانست. تیمورتاش در سال ۱۲۸۶ در اداره امور خارجه به عنوان مترجم روسی مشغول به کار شد و در جریان انقلاب مشروطه به صف مشروطهخواهان پیوست. اندکی بعد از تاجگذاری محمدعلی شاه قاجار، برای اعلام پادشاهی او با سرپرستی محمودخان علاءالملک و تعدادی دیگر از پرسنل وزارت خارجه راهی سفری چهار ماهه به اروپا شد. او پس از قضایای مشروطه مقیم املاک پدری شد و در همان ایام حاکم جوین شد.
تیمورتاش در دومین دوره مجلس شورای ملی به عنوان نماینده مجلس از مشهد انتخاب شد و با گرفتن استشهاد محلی از بزرگان منطقه به نوعی مشکل قانونی کمبودن سن برای رسیدن به نمایندگی را حل کرد و بهعنوان جوانترین نماینده راهی مجلس شد. او بعد از دوره نمایندگیاش حاکم و فرمانده لشکر خراسان شد و لقب سردار معظم دریافت کرد و با گشایش مجلس سوم در سال ۱۲۹۳ از قوچان بار دیگر به سِمت نمایندگی رسید.
یکی از مهمترین بزنگاهها در دوره حیات سیاسی او حکمرانی بر گیلان است. پس از انتصاب او به این مسئولیت قیام میرزاکوچک خان اوج میگیرد و تیمورتاش به طور کامل در صدد مقابله با نهضت جنگل برمیآید تا حدی که به دستور او تعداد زیادی از نیروهای نهضت جنگل به دار آویخته شدند.
تیمورتاش در انتخابات دوره چهارم مجلس از بیرجند وارد مجلس شد ولی با وقوع کودتای ۱۲۷۹ و روی کار آمدن سید ضیاءالدین طباطبایی، تشکیل مجلس به تعویق افتاد. تیمورتاش هم به دلیل تماس با نورمن سفیر انگلیس و انتقاد از سیاستهای ضد قاجاری سید ضیاء بازداشت و به قم تبعید شد. او پس از سقوط کابینه سیدضیاء و نزدیک به سه ماه تبعید به تهران بازگشت و وارد مجلس شد. او در این دوره مجلس در کنار افراد مانند سید حسن مدرس و سید محمد تدین حزب اصلاحطلبان را پدید آورد که این حزب توانست اکثریت مجلس را به دست بگیرد.
او در سال ۱۳۰۰ به عنوان وزیر عدلیه انتخاب شد. پس از آنکه از این مقام عزل شد در دهم تیر ۱۳۰۱ به حکم قوامالسلطنه که به جای مشیرالدوله نشسته بود و تیمورتاش والی کرمان و بلوچستان شد.
در ادامه، تیمورتاش توانست نماینده مجلس پنجم شود؛ این بار از نیشابور. پس از کشمکشهای فراوان بر سر تأیید اعتبارنامه او به دلیل اقداماتش در سرکوب نهضت گیلان، او توانست رسما نماینده دوره پنجم مجلس شود. در این مقطع است که او ارتباطی نزدیک به رضاخان پهلوی میگیرد. او با همراهی فیروزمیرزا نصرتالدوله، علیاکبر داور، محمد تدین و چند نفر دیگر حزب تجدد را تأسیس میکند و در مجلس بهعنوان حزب متحد رضاخان فعالیت به فعالیت میپردازد.. دوران حضور تیمورتاش در این دوره از مجلس فقط پنج ماه و رضاخان که آن روزها لقب سردار سپه را داشت، در شهریور سال۱۳۰۳ او را به عنوان به عنوان وزیر فوائد عامه به مجلس معرفی کرد.
پس از این تیمورتاش به یکی از نزدیکترین افراد به رضاشاه تبدیل میشود و پس از پادشاهی نخستین شاه پهلوی در ۲۵ آذر ۱۳۰۴ وزیر دربار میشود و از این تاریخ مهمترین و آخرین تجربه حیات سیاسی خود را آغاز میکند. نخستین ماموریت تیمورتاش برگزاری مراسم تاجگذاری بود. تیمورتاش در شش سال نخست سلطنت رضاشاه در اوج اقتدار بود و به نوعی شخص دوم مملکت به شمار میرفت. سخنان تیمورتاش در هیئت دولت و مجلس به نوعی حکم سخنان شاه را داشت و دیگر کسی توان مخالف با سخنان تیمورتاش را نداشت.
تیمورتاش در دوره ششم مجلس در سال ۱۳۰۵ مجددا از حوزه نیشابور وارد مجلس شد و در مرداد همان سال به عنوان نماینده فوقالعاده ایران برای انعقاد قرارداد تجاری و رفع اختلافات موجود با دولت شوروی راهی مسکو شد. او از این سفر کت و شلوار و کلاه جدیدی به که به کلاه پلهوی معروف شد را وارد کرد. او چند خیاط روسی را به ایران آورد و کارمندان موظف به استفاده از کلاه و کت و شلوار شدند. در خرداد ۱۳۰۶ پس از استعفای مستوفی الممالک نمایندگان تمایل داشتند که تیمورتاش نخستوزیر شود ولی او نپذیرفت.
او در دوره مجلس هفتم کوشید فقط افراد مطیع شاه وارد مجلس شوند و خودش نیز بار دیگر از نیشابور وارد مجلس شد.
مهمترین کارزار سیاست خارجی ایران در آن سالها، موضوع روابط ایران و بریتانیا بود. چندین موضوع در روابط ایران و بریتانیا تبدیل به معضل شده بود و در این مقطع تیمورتاش بسیار مؤثر عمل کرد.
درباره اینکه چرا تیمورتاش برکنار میشود و در نهایت به زندان میافتد و در آنجا به قتل میرسد، دیدگاههای متفاوتی بیان شده است؛ از جمله این عوامل دخالت بیش از حد او در امور سیاسی کشور و افزایشیافتن قدرت او بوده است که باعث بدبینی رضاشاه به او شده بود. میگویند یکی دیگر از دلایل نگرانی رضاشاه برای آینده فرزندش یعنی محمدرضا بود که در آن زمان جانشین و ولیعهد او محسوب میشد و به این دلیل میخواست تیمورتاش را از صحنه قدرت دور نگه دارد. رضاشاه تصور میکرد تیمورتاش اگر به همین شکل قدرتمند باقی بماند اجازه نخواهد داد که قدرت به فرزندش برسد. ناکامی تیمورتاش در مسئله نفت و ملاقات مخفی با سران شوروی، مطالب روزنامههای انگلیسی درباره جانشینی تیمورتاش همه و همه باعث شد رضاشاه نسبت به او بدگمان شود.
در همین ایام موضوع اختلاس تیمورتاش با همکاری رئیس آلمانی بانک ملی از سوی حسینقلی نواب، رئیس هیئت نظارت مطرح شد. همچنین در همان اوان وکیل الملک دیبا، رئیس حسابداری دربار و یار نزدیک تیمورتاش پس از محاکمه در دادگستری، توسط رضاشاه از کار برکنار گردید. مهمترین فرضیه مطرح شده درباره علت برکناری تیمورتاش دسیسه و دخالت دولت انگلیس است. در مذاکرات طولانی تیمورتاش و سر جان کدمن انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که وجود او مانع حل مسئله نفت است؛ به همین دلیل اسباب سقوطش را فراهم کردند. چاپ مقالهای در روزنامه تایمز با عنوان «شاه و مستشارانش» در ۹ ژانویه ۱۹۳۳ دو هفته پس از عزل تیمورتاش که احتمالا به دستور وزارت خارجه انگلیس انجام شد برای جلوگیری از بازگشت تیمورتاش به صحنه قدرت بود تا مذاکرات نفت به نتیجه برسد.
بر پایه سندی انگلیس دو سال قبل از عزل تیمورتاش کنار گذاشتن او از صحنه سیاست را پیشبینی کرده بود. سازمان جاسوسی انگلیس نیز برای بیاعتبار کردن تیمورتاش اطلاعات مربوط به وی را در اختیار رضاشاه قرار میداد.
شایعاتی نیز در خصوص ارتباط تیمورتاش با روسها وجود داشت. به گفته باژانوف، دستیار استالین و منشی حزب کمونیست شوروی که در ۱۹۲۸ به غرب پناهنده شد، تیمورتاش جاسوس روسها بود و اطلاعات مهم را در اختیار روسها قرار میداد. هرچند سندی بر این ادعا هنوز به دست نیامده است. فرودست هم در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» درباره به ارتباطهای پنهان تیمورتاش با روسها مینویسد: «تیمورتاش که برنامهریزی انتقال محمدرضا پهلوی ولیعهد و همراهان را برای سفر به سوئیس در سال۱۳۱۰ بر عهده داشت، وکیلالملک رئیس محاسبات دربار را نیز با خود به سوئیس برده بود. دلیل همراه کردن نامبرده، ارتباطهای تیمورتاش با همسر قفقازی او بود. تیمورتاش با همسر وکیلالملک تنها به زبان روسی صحبت میکرد. زیرا وی به فارسی تسلط نداشت.
فردوست مینویسد ارتباط تیمورتاش با این زن قفقازی، جاسوسی بوده است». او همچنین مطرح میکند که که موضوع گمشدن پرونده نفت که تیمورتاش به اطلاع رضاشاه رسانده بود نیز صحت نداشت زیرا او پرونده را به روسها داده بود و انگلیسیها از این موضوع با خبر شدند و موضوع را به اطلاع رضاشاه رساندند. از این رو از پایان این سفر، تیمورتاش مورد غضب رضا شاه بود.
همه این عوامل رضاشاه را از تیمورتاش دور کرده بود اما دلیل محکومشدن او و به زندان افتادنش فقط موضوع رشوه بود که البته میگویند بهانهای برای تضعیف تیمورتاش بود.
تقابل رضاشاه با تیمورتاش دیگر رسمی شده بود تا جدی که یک بار رضاشاه گفته بود: «تیمورتاش میخواهد پسر مرا از میان ببرد. یکی از دوستان به من گفت رضاشاه خودش به او گفته بود نمیدانی این پدرسوخته چه خیالاتی دارد».
در نهایت تیمورتاش به سه سال زندان محکوم میشود و در پایان دوره محکومیتش در زندان به قتل میرسد؛ قتلی که همواره از آن به عنوان یکی از مهمترین قتلهای سیاسی یاد میشود.