ببینید: آخرین دفاع فاطمی / «از هر قطره خونم هزاران نهال می روید»
مهرشاد ایمانی؛ سرویس تاریخ «انتخاب»: «سپیدهدم امروز دکتر حسین فاطمی که در دادگاه بدوی و تجدیدنظر به اعدام محکوم شده بود در میدان تیر لشگر دو زرهی تیرباران شد».
این متنی خبر روزنامه اطلاعات است که عصر ۱۹ آبان ۱۳۳۳ منتشر شد؛ خبری که به جرئت میتوان ضربهای سنگین بر پیکر نیمهجان جبهه ملی و نهضت نفت دانست؛ به ویژه آنکه اعدام فاطمی به عنوان دست راست مصدق در زمان خفقان بعد از کودتا پیام روشنی داشت؛ آنکه نهتنها قرار نیست اوضاع تغییر کند بلکه روزهای سختتری هم در انتظار مخالفان شاه است.
فعالیت سیاسی برای فاطمی با روزنامهنگاری آغاز شد؛ در همان دوران جوانی که به نوشتن مقالات ادبی برای روزنامههای مختلف میپرداخت، مطالبی که حتی توجه ملکالشعرای بهار و دبیر اعظم بهرامی که در آن زمان به اصفهان تبعید شده و با باختر همکاری میکردند را به خود جلب کرده بود. فاطمی پس از دریافت مدرک دیپلم، از اصفهان راهی تهران شد و کار مطبوعاتی را با روزنامه «ستاره» آغاز کرد. مقالات او به قدری انتقادی بود که به اصفهان تبعید شد. در ادامه یعنی در سال ۱۳۱۸ او مسئولیت اداره روزنامه «باختر» را برعهده گرفت و عمدتا علیه رضاشاه و نظام حاکم مطلب مینوشت؛ مشخصا مقالهای که در آن نمایندگان مجلس را عروسکهای خیمهشببازی رضاشاه قلمداد کرد که به دلیل همین مقاله به زندان افتاد تا اینکه پس از شهریور ۱۳۲۰ با اشغال ایران از سوی متفقین و خروج رضاشاه از ایران، فاطمی همراه با جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شد. او به تهران بازگشت
فاطمی پس از بازگشت به تهران در چهاردهم تیر سال۲۱ با همکاری چند تن از دوستانش دوره جدید باختر را به چاپ رساند و با نخستین سرمقاله خود با عنوان «خدا، ایران، آزادی» به شعار «خدا، شاه، میهن» طعنه زد و به تدریج تندترین انتقادات را متوجه مقامات دوران رضاشاه میکرد.
فاطمی چندی بعد به فرانسه رفت و گفته میشود دکترای حقوق سیاسی با تز «وضعیت کار در ایران» از دانشگاه پاریس دریافت کرد و در سال ۱۳۲۷ به ایران بازگشت.
فاطمی بلافاصله بعد از بازگشت به ایران با همراهی نصرالله شیفته و روزنامهنگاران جوان آن دوران شامل محیط طباطبایی، جلال نائینی، ذبیحالله منصوری و چند نفر دیگر به یاد «مرد امروز» محمد مسعود در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۲۸ «باختر امروز» را به چاپ رساند. عمر باختر امروز در دوره اول چندان نبود زیرا در پی انتقادات شدید دکتر فاطمی به دولت ساعد برای جلوگیری از تصویب قرارداد «گس-گلشاییان» در آخرین روزهای مجلس پانزدهم، باختر امروز در چهارمین شماره توقیف شد. با نزدیک شدن به انتخابات دوره شانزدهم و امکان تقلب در انتخابات در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۲۸ تعدادی از روزنامهنگاران مخالف دولت و شماری از سران حزب ایران به رهبری مصدق در دربار متحصن شدند. هر چند این تحصن به سرانجامی نرسید ولی اساس تاسیس جبهه ملی را فراهم کرد و باختر امروز تبدیل به محلی شد برای درج افکار و عقاید این طیف سیاسی. جبهه ملی با تشکیل مجلس شانزدهم تعدادی از نمایندگان خود را وارد مجلس کرد و فاطمی توانست به عنوان نماینده مردم راهی پارلمان شود. مصدق سالها بعد اعلام کرد که اولین کسی که این پیشنهاد را در منزل آقای نریمان مطرح کرد دکتر فاطمی بود که نمایندگان جبهه حاضر در جلسه به اتفاق آرا تصویب کردند.
چندی پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلسین، محمد مصدق به نخستوزیری رسید. در اردیبهشت ۱۳۳۰ در جریان معرفی کابینه، دکتر فاطمی از سوی مصدق به سمت معاونت پارلمانی و سخنگوی دولت منصوب شد.
در بهمن ماه ۱۳۳۰ انتخابات مجلس هفدهم برگزار شد و دکتر فاطمی بار دیگر به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد اما عصر روز ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ در حالی که در چهارمین سالگرد ترور محمد مسعود در گورستان ظهیرالدوله شمیران پشت تریبون قرار گرفته بود و میگفت: «گلولهای که مغز مسعود را پریشان کرد ایران را تکان داد»، مورد اصابت گلوله نوجوان ۱۵ سالهای به نام محمدمهدی عبدخدایی از اعضای جمعیت فداییان اسلام قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد. فاطمی که در این سوءقصد به شدت مضروب شده بود، اعتبارنامه مجلس هفدهم را در فروردین ماه سال ۱۳۳۱ در بیمارستان دریافت کرد. او پس از بهبودی نسبی در ۱۹ خرداد سال ۱۳۳۱ به همراه هیات ایرانی دفاع از حقوق ایران در مجادله حقوقی با بریتانیا عازم لاهه و از همانجا برای معالجه عازم آلمان شد و تا مهرماه همان سال از صحنه سیاست کشور به دور ماند.
پس از قیام سی تیر و درگیری شدید شاه و مصدق به مرور چنددستگی و شکاف در میان هواداران مصدق نمایان شد. پس از تصمیم مصدق مبنی بر قطع رابطه با دولت انگلستان، حسین نواب، وزیر امور خارجه مصدق از این تصمیم خودداری و استعفا کرد. فاطمی که به تازگی به ایران بازگشته بود از سوی مصدق به سمت وزیر امور خارجه منصوب شد. او بلافاصله پس از انتصاب به این سمت در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۳۱، سفارتخانه انگلیس را تعطیل کرد و روابط دیپلماتیک با این کشور را به حالت تعلیق درآورد. او موفق شد در طول ۹ ماه دوره وزارت خود دخالتهای دربار در روابط خارجی ایران را کاهش دهد و ۸۵ نفر از کارمندان وزارت امور خارجه که متعلق به خانوادههای اشراف قدیم بودند را اخراج کند. در دوران فاطمی همچنین اساسنامه جدیدی برای وزارت امور خارجه نوشته شد و با راهاندازی کنفرانسهای منطقهای با حضور سفیران ایران در سایر کشورها به منظور ارزیابی سیاست خارجی و موقعیت جهانی ایران، تحولی بزرگی در جهتگیریهای دیپلماتیک کشور صورت گرفت.
در شرایطی که دولت مصدق آرام آرام با فراغت از درگیریهای خارجی، میتوانست به حل مشکلات کشور بپردازد، در نیمه شب ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ یگان ویژه گارد سلطنتی بر اساس نقشه کودتا، پس از محاصره منزل فاطمی وزیر خارجه، او را بازداشت و به کاخ سعدآباد منتقل کرد و به همراه تعداد دیگری از اعضای کابینه مصدق تحت نظر قرار داد. اما نعمتالله نصیری، رئیس گارد شاهنشاهی و مامور ابلاغ فرمان عزل مصدق، دستگیر و کودتا خنثی شد. شاه و همسرش که در کلاردشت منتظر نتیجه کودتا بودند به عراق رفتند.
صبح روز ۲۵ مرداد با اعلام خنثی شدن توطئه، اعضای دولت و سران جبهه ملی با نخستوزیر تشکیل جلسه دادند و فاطمی در این جلسه خواهان تشکیل دادگاه صحرایی و مجازات کودتاچیان شد؛ موضوعی که با مخالفت مصدق مواجه شد. مصدق بعد از حادثه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در مردادماه همان سال طی متنی که در پشت قرآن نوشت، به شاه اطمینان داده بود: «دشمن قرآن باشم اگر بخواهم برخلاف قانون اساسی عمل کنم و همچنین اگر قانون اساسی را نقض کنند و رژیم مملکت را تغییر دهند، من ریاستجمهوری را قبول کنم». با این سوگند که طبق آن مصدق خود را وفادار به قانون اساسی میدانست پس از خروج شاه از کشور جایی برای اعلام جمهوری در افکار او باقی نمیماند. اما فاطمی در سرمقاله باختر امروز با مقایسه عملیات افسران آزاد مصر با عملیات خنثیسازی کودتا، خواهان پایان دوازده سال حکومت سلطه شد و اشتیاق خود را برای اعلام جمهوری نشان داد.
آرزوی اعلام جمهوری اما کوتاهزمانی بعد نقش بر آب شد که کودتای مجدد مخالفان دولت در ۲۸ مرداد ۳۲ موجبات سقوط دولت مصدق و بازگشت شاه را فراهم کرد. بعد از این واقعه فاطمی مانند سایر سران جبهه ملی مخفی شد، چرا که با توجه به رویهای که فاطمی در دوران مصدق مبتنی بر تلاش برای برکناری پادشاه و اعلام جمهوری در پیش گرفته بود، درصدر فهرست افراد تحت تعقیب قرار گرفت.
اختفای حسین فاطمی حدود هشت ماه طول کشید اما سرانجام دستگیر شد. روزنامه اطلاعات عصر آن روز در خبری ذیل تیتر «دکتر فاطمی امروز در یکی از خانههای تجریش دستگیر شد»، نوشت: «به طوری که شنیده شد سروان جلیلوند به وسیله یک زنی به نام فاطمه که چادر به سر داشته اطلاع پیدا میکنند که دکتر حسین فاطمی در یکی از خانههای واقع در امامزاده قاسم شمیران مخفی شده است. افسر مزبور ساعت سه صبح امروز به فرمانداری مراجعه کرده، به اتفاق سرگرد علیاکبر مولوی و چند نفر مامور به شمیران میرود، دکتر فاطمی را دستگیر میکند».
فردای آن روز روزنامه اطلاعات از حمله به فاطمی در جریان انتقالش به زندان قصر خبر داد. اطلاعات نوشت: «بعدازظهر دیروز هنگامی که بازپرسی مقدماتی از دکتر فاطمی در اطاق کار فرماندار نظامی پایان یافت و نامبرده به وسیله مامورین انتظامی برای توقف به زندان قصر انتقال داده میشد ناگهان از میان ازدحام جمعیت ناشناسی به طرف وی حمله کرد و در نتیجه فاطمی به سه ضربه کارد مجروح و در بیمارستان بستری گردید. دکتر فاطمی به جای زندان به بیمارستان شهربانی منتقل و بلافاصله به وسیله عمل جراحی از خونریزی جراحات او جلوگیری گردید. وضع مزاجی دکتر فاطمی رضایتبخش است و اکنون در زندان پادگان قصر به سر میبرد».
فاطمی با همین شرایط بیماری حدود یکسال در زندان ماند تا اینکه در مهرماه ۱۳۳۳ محاکمه آغاز شد. فاطمی در جریان دادگاه در پاسخ به اتهامات گفت: «من دیگر در این لحظات در مقام تظاهر و عوامفریبی نیستم و به مرگ خود یقین دارم و آنچه میگویم از روی حقیقت است. ما از نهضتی به پیشوایی دکتر مصدق حمایت کردیم که هیچ قصد و غرضی جز عزت و استقلال مملکت نداشت. من برای آن کشته میشوم که اولین اقدامم در وزارت بستن سفارتخانه و قطع رابطه با انگلستان بود. هیچ مأیوس نیستم، از هر قطره خون من هزاران نهال میروید و با تأیید خداوند قهار، انتقام این ملت ستمدیده را از استعمار ناپاک میگیرد».
۱۹ مهرماه سال ۳۳ حکم او صادر شد و بعد از فرجامخواهی حکمش عینا تأیید شد. حکم او اعدام بود و در ۱۹ آبان در حالی او آثار بیماری و ضرب و شتم در فاطمی نمایان بود کشانکشان او را پای جوخه اعدام بردند و او را به رگبار بستند.