باهنر: شورای نگهبان باید مشخصاً بیاید و بگوید برنامه‌اش برای پرشور شدن انتخابات چیست؟

هشت صبح: محمدرضا باهنر نایب رییس اسبق مجلس شورای اسلامی که این روزهای مانده به انتخابات فعال تر از قبل شده در گفت و گو با ایسنا روایت خود از تحولات داخلی را بیان کرده که مهمترین بخش های آن به شرح زیر است:

• متاسفانه قانون انتخابات بیشترین تغییرات را در ۲۰ تا ۳۰ سال گذشته داشته است. من یک تئوری کلی دارم و آن زمان که در مجلس بودم هم نظرم همین بود که چون مجلس خودش نتیجه انتخابات است، ورود مجلس به قانون انتخابات می‌تواند تضادی به وجود آورد و گرفتاری ایجاد کند. در جلسه‌ای اداره مجلس به عهده من بود و آقایان نماینده‌ها برای اصلاح قانون انتخابات شرط و شروط بسیاری می‌گذاشتند تا نامزدها چه ویژگی‌هایی داشته باشند و به خودشان که می‌رسید خود را معاف می‌کردند و می‌گفتند نماینده‌ها شامل نمی‌شوند. در آن جلسه گفتم شما چرا اینقدر پیشنهادات بهم‌ریخته می‌دهید؟ بگویید به غیر از نماینده‌های موجود کسی حق کاندیداتوری ندارد! این مسئله را حل می‌کند.

• ما در مجلس همیشه سعی می‌کردیم اقلیت هم در اداره مجلس سهیم باشند. اگر ۱۵ کمیسیون داشتیم و اقلیت ۳۰ درصد رای داشت می‌گفتیم از این ۱۵ کمیسیون پنج‌ کمیسیون را هم شما ریاستش را به عهده داشته باشید. من همین الان هم معتقدم شاید بالای ۹۰ درصد تصمیماتی که مجلس باید بگیرد غیرسیاسی و غیرجناحی است و لازم نیست جناحی شود.

محمدرضا باهنر
• در همان مجلس پنجم آقای ناطق‌نوری رقیب آقای خاتمی در زمان انتخابات بود و من هم رئیس ستاد انتخابات ایشان بودم و نتیجه انتخابات هم به نفع آقای خاتمی رقم خورد. وقتی دولت جدید روی کار آمد، آقای ناطق رئیس و من هم از چهره‌های اصلی مجلس بودم و دولت تصور می‌کرد که چه اتفاقی خواهد افتاد اما در همان سال اول دولت دو مورد پیش آمد، یکی به همه وزرای معرفی‌شده رای اعتماد داده شد و یکی هم اینکه اولین بودجه دولت اصلاحات که تحویل مجلس شد، این‌ها مانده بودند که مجلس چه بلایی سر این بودجه خواهد آورد و از شانس بدشان هم من رئیس کمیسیون تلفیق بودم، اما بودجه را تصویب کردیم، رفت به شورای نگهبان، اصلاح شد و به دولت تحویلش دادیم و البته دولت اصلاحات هم عالمانه عمل کرد. من شب در خانه بودم که آقای مهاجرانی که آن زمان سخنگوی دولت بود در تلویزیون آمد و گفت امروز لایحه بودجه از مجلس به دولت برگشته و اعلام می‌کنم این لایحه بسیار دقیق‌تر و بهتر از لایحه‌ای است که ما به مجلس تحویل داده بودیم.

• یک رئیس‌جمهوری هم داشتیم که اسمش را نمی‌برم اما زمانی که موعد تحویل لایحه بودجه می‌شد می‌گفت من خودم روی بودجه خیلی کار کردم، ما می‌پرسیدم چه کار کردی؟ معلوم می‌شد با رییس سازمان برنامه و بودجه نشسته و پرسیده این بودجه مال کجاست؟ مثلاً بودجه فلانجا بوده و او می‌گفته نمی‌خواهد آنقدر بودجه بدهی، کمترش کن! این یکی مال جای دیگری است، سهم بودجه‌اش را بیشتر کن. اینجوری کار کردن و مملکت اداره کردن که جواب نمی‌دهد! مونتسکیو هم که به اصل تفکیک قوا اعتقاد داشت الان تنش در گور می‌لرزد که می‌بیند قوای سه‌گانه می‌خواهند مملکت را علیه هم اداره کنند! اینها باید باهم مملکت را اداره کنند.

• آقای دکتر لاریجانی که به اِشکال و به هر شکلی که هست در انتخابات اخیر صلاحیتش احراز نشد، یکی از اشکالاتی که به او گرفته بودند این بود که او در مجلس با دولت همکاری کرده است! من از بن دندان معتقدم که مجلس باید به دولت مستقر کمک کند. هرکس می‌خواهد باشد، جناح حاکم بر مجلس باشد یا جناح مخالفش فرقی نمی‌کند، دارد مملکت را اداره می‌کند، اینکه مجلس قرار باشد چوب لای چرخ دولت بگذارد و کارش را جلو نبرد که ظلم است.

• به هرحال سال آخر مجلس است و یک کاری باید انجام داد. متاسفانه مجلسی که فعلاً داریم هرچند کارهای خوبی هم داشته است اما آن همدلی و همراهی که باید داشته باشد را ندارد. در ماجرای استیضاح وزیر صمت یکی از نماینده‌ها که البته نمی‌خواهم این دیدگاه را به همه نمایندگان تسری دهم، می‌گفت آقایان نماینده! یا به استیضاح رای می‌دهید یا مردم به ما رای نمی‌دهند! یا یکی از نمایندگان از گیوتین مجلس صحبت می‌کرد، مگر سلاخ‌خانه است؟ مجلس باید از اقتدارش استفاده کند. البته یک مزاحی هم می‌توان کرد، اگر دولت هم آن دو وزیری که خودش کنار گذاشت، یکی را به مجلس حواله می‌داد و می‌گفت شما او را بردارید کار به اینجا نمی‌رسید.

• همیشه روسای قوا هم که دور هم نشسته‌اند اختلاف برداشت داشته‌اند. رییس‌جمهوری دولت حاکم است و هر لحظه تصمیم بگیرد می‌تواند بگوید آقای وزیر شما از الان وزیر نیستید. یا رییس قوه قضاییه بر حوزه خودش مسلط است اما رییس قوه مقننه اصلأ اینجوری نیست و حتی معاونش را هم خودش انتخاب نمی‌کند. ممکن است جناحی لیست بدهند و طراحی کنند اما خیلی وقت‌ها هیئت رئیسه مجلس ممکن است مطلوب رئیس نباشد. نایب رییس مجلس ممکن است با رئیس مجلس رقابت‌هایی داشته باشد. رئیس مجلس و مدیران مجلس باید بر قلب نمایندگان حاکم باشند. آنجا اصلأ فرماندهی و بشین و پاشو و به چپ‌چپ‌، به ‌راست‌راست این حرفها را ندارد.

• من یکبار داشتم مجلس را اداره می‌کردم آقای اعلمی نماینده تبریز که تذکر آیین‌نامه‌ای داشت و من گفتم وارد نیست. بلند شد و داد زد ما تو را بردیم بالا و خودمان هم میاریم پایین پشت تریبون گفتم کاملاً حرفت درست است، هر لحظه‌ای که نمایندگان بخواهند – به خصوص که آیین‌نامه‌ای درست کرده بودیم به نام استیضاح هیئت رئیسه را هم در دستور گذاشته بودیم که اگر نمایندگان احساس کردند در میان دوره با هیئت رئیسه مشکلی دارند بتوانند استیضاح کنند – می‌توانند من را از اینجا پایین بیاورند اما تا زمانی که من اینجا هستم به نظرات خودم وفق آیین‌نامه عمل می‌کنم نه برداشت شما. در مجلس هفتم مرحوم آقای سیدمهدی طباطبایی نماینده بودند و من داشتم جلسه را اداره می‌کردم، ایشان داشت نطق میان دستور می‌کرد و مضمون حرفش این بود که ما در چه مجلسی گیر کرده‌ایم! یکی از روسا مجلس را شاعرانه اداره می‌کند، یکی ملتمسانه اداره می‌کند و آن یکی مستبدانه اداره می‌کند. من همانجا از پشت تریبون گفتم آقای طباطبایی خیلی ممنون از تعریفی که از بنده کردید! (باخنده) فهمیدم چه کسی را می‌گویید!

• من مجلس را قاطع اداره می‌کردم و نمایندگان گاهی دلخور می‌شدند اما زمان انتخابات هیئت رئیسه که می‌شد دوباره رای می‌دادند چرا که احساسشان این بود وقتی باهنر پشت صندلی باشد بلاخره کار پیش می‌رود. یعنی در مجلس باید به دل‌ها حکومت کرد.

• آقای قالیباف هم در مجلس زحمات بسیاری کشید اما یکی از اشکالاتی که به ایشان وارد می‌دانند این است که ایشان نیروی اجرایی قدرتمندی است. فرمانده ناجا که بود قدرتمند بود، در شهرداری قدرتمند بود و کارهای بزرگی هم کرده است اما مجلس با فرماندهی اداره نمی‌شود. از جلو نظام و خبردار ندارد.

• ما یک مشکل اساسی در مردم سالاری داریم که اصولاً ابزار اعمال مردم سالاری که حزب باشد را در دست نداریم. من بارها گفتم در غیبت سه تا چهار حزب قدر، فراگیر و پاسخگو اصلا بر آینده مردم‌سالاری دینی بیمناکم و نمی‌دانم به سر منزل مقصود می‌رسد یا نه. برخی می‌گویند اگر حزب بیاید ممکن است شاخ و شانه بکشد و مقابل نظام بایستد، این موضوع هم تکلیفش در دنیا مشخص است. حزبی که مقابل نظام بایستد، طرفش قوه قضاییه و انحلال است. حزبی می‌تواند کار کند که در چارچوب نظام فعال باشد. همه حکومت‌ها هم همینطور است. هیچ حکومتی اجازه نمی‌دهد حزبی بیاید و به اصطلاح زیر دو خم نظام برود و کار کند. ما یک سری اصولی داریم که هیچ حزبی نمی‌تواند دنبال تغییرش باشد اما جز این، همه احزاب باید بتوانند کار کنند و در انتخابات حاضر شوند و رقابت کنند.

• نماینده‌ای ماجرای تحقیق و تفحص از فولاد مبارکه را مطرح کرد بعد مشخص شد که ۹۰ هزار میلیارد تومان تفاوت وجود دارد و وقتی پیگیری انجام شد، دیدند که ۵۰ هزار میلیارد تومان برای تفاوت قیمت دولتی و آزاد بوده و مابقی هم به همین شکل دلایلی داشته است. به چه دلیل چنین کاری انجام شده؟ نباید اینطور برخورد کرد! این موضوعات در ذهن مردم رسوخ می‌کند. مردم اما همین الان هم درباره آن ماجرا می‌گویند خوردند و بردند! همین الان هم اگر من بروم و در تلویزیون این موضوع را توضیح دهم که چنین چیزی نبوده باز گفته می‌شود که حتما باهنر هم به چیزی رسیده است.

• در نظارت بر نمایندگان حتماً به موضوعاتی مثل شاسی‌بلند هم باید رسید اما به این رفتارها هم باید رسیدگی کرد. من زمانی می‌گفتم در مجلس بسیاری از این به‌کارگیری‌های اهرم‌های نظارتی روی کاغذ یک چیز بود و زیر کاغذ یک چیز دیگر. طرف به وزیر می‌گفت فلان مدیرکل را عوض کن و وزیر می‌گفت عوض نمی‌کنم و جواب می‌گرفت که استیضاحت می‌کنم. در چنین شرایطی وزیر مجبور بود معامله کند. یک دفعه ۵۰ نفر یک استیضاح را امضاء می‌کردند و یک هفته بعد این امضاها به پنج مورد می‌رسید. این چهل و پنج نفر کجا رفتند؟ یعنی گاهی استیضاح، تحقیق و تفحص و سئوال پشت پرده‌ دیگری داشت. نمی‌توانستند بگویند که وزیر فلان مدیرکل را عوض نکرده، می‌گفتند وزیر کارآمد نیست.

• متاسفانه گاهی می‌شنوم که در بنگاه‌های بزرگ خصولتی مثل مس و فولاد مبارکه و امثال آن نماینده‌ها باهم کل‌کل می‌کنند که چه کسی رئیس یا معاون شود. این‌ها دخالت‌های بیجایی است که اعتماد مردم را به صلاحیت نمایندگان خراطی می‌کند.

• هنوز معتقدم در کنار این مجلس فعلی باید یک مجلس داشته باشیم که فقط مسائل ملی را پیگیری کند. در این مجلس آدم‌های خوبی هستند که علاقمند و دلسوزند اما منافع قومیتی، منطقه‌ای و حزبی و جنسیتی یا خدای نکرده منافع شخصی می‌آید و روی منافع ملی را می‌گیرد. اصلأ خاستگاه مجلس هم جوری است که نمی‌تواند منافع ملی را به معنای دقیقش پیگیری کند. مثلاً فرض کنید که منافع ملی بگوید زاینده‌رود باید سالی ۶ ماه آب داشته باشد. من نماینده اصفهان را هم می‌شناسم و او هم کاملاً منافع ملی را می‌فهمد اما نمی‌تواند بگوید با این حرف موافق است، اگر بگوید با لنگه کفش از او پذیرایی می‌شود. بنابراین مجلسی می‌خواهیم که صرفا مواظب منافع ملی باشد و البته در دنیا هر دو سیستم هم وجود دارد، باید منافع و ضررهای هردوی این سیستم‌ها بررسی شود.

• در یک جاهایی از قانون اساسی باید تجدیدنظر شود. البته بدانیم که نمی‌شود برای هر مشکلی در کشور رفراندوم برگزار کرد، مثلاً اینکه بنزین گران شود یا نشود، شاید مردم گفتند بنزین مجانی شود! اینکه رهبری انقلاب گفتند برای هرچیز نمی‌توان رفراندوم کرد به معنای مخالفت ایشان با رفراندوم نیست. اولین کسی که برای حل مسئله فلسطین به راهکار رفراندوم اشاره کرد رهبری انقلاب بود اما نه اینکه هرچیزی را به رفراندوم گذاشت. مثلاً حزبی‌شدن انتخابات هم می‌تواند از موارد اصلاحی قانون اساسی باشد.

• ما در مجلس به ۲۹۰ نفر سردار حکمرانی خوب نیاز داریم. سردار هم کسی است که اول ستوان شده و بعد سرگرد و سرهنگ و اگر خیلی خوش درخشید سردار باشد. ما الان در مجلس آدم‌هایی خیلی خوبی هم داریم اما این‌ها یا سرگروهبان هستند یا سرکار استوار هستند. این از همان خلأ حزبی نشئت می‌گیرد. دانشگاه‌ها نیروهای حکمرانی تربیت نمی‌کنند، این کار را باید به حزب سپرد و از آنجا انتظار داشت. حزب مطالبات مردم را هم دسته‌بندی می‌کند، برخی از مطالبات ممکن و فوری هستند، برخی ممکن و زمان‌بر و برخی ناممکن هستند.

• برای این دوره رهبر معظم انقلاب خودشان زودتر از همه شروع کرده‌اند. اگر در دوره‌های قبل دیگران می‌خواستند زودتر سراغ بحث‌های مربوط به انتخابات بروند رهبری تاکید می‌کردند که صبر کنید من خودم نزدیک به انتخابات نکاتی مطرح می‌کنم. اما در این دوره ایشان پیش‌دستی کردند و هشت تا ۹ ماه زودتر از چهار واژه پرمحتوا برای توجه در انتخابات رونمایی کردند، مشارکت، رقابت، امنیت و سلامت که امنیت و سلامت آن به عهده مسئولان حکومتی است مثل وزارت کشور، نیروهای امنیتی، نیروی انتظامی و امثال آن‌ها. زیر سئوال رفتن سلامت یعنی خیانت در امانت کردن و ارتکاب حرام شرعی. در مشارکت و رقابت هم باز بخشی از امر به مسئولان حکومتی باز می‌گردد اگر مشارکت قرار است زیاد شود، فضای سیاسی باید باز شود نه اینکه بگوییم رقبای ما را رد کنید چون ما می‌خواهیم انتخاب شویم. یک قهرمان دو هم وقتی می‌خواهد مدال بیاورد باید بتواند با دیگران رقابت کند، اگر همه رقبا را کنار بگذارد که دیگر چه رقابتی و چه قهرمانی؟ در لیگ هم اگر تیمی قهرمان می‌شود ۳۰ بازی سخت را پیش‌رو داشته است وگرنه یک تیم لیگ برتری را به مصاف یک تیم دسته سومی بفرستید و ده گل هم به آن تیم بزند هنری نیست.

• وقتی می‌گوییم فضا باز شود نه اینکه فتنه‌گر و اغتشاشگر و هنجارشکن وارد شوند ولی هستند کسانی که نظام را قبول دارند و فعال سیاسی هستند اما نقد دارند، اصلأ باهنر را قبول ندارند و از دولت فعلی خوششان نمی‌آید، مثلاً با حزب موتلفه یا جامعه اسلامی مهندسین نمی‌توانند کار کنند اما حق فعالیت و حضور و تلاش برای کسب رای دارند.

• شورای نگهبان باید مشخصاً بیاید و بگوید برنامه‌اش برای پرشور شدن انتخابات چیست؟ باید وزیر کشور بگوید برنامه‌اش برای انتخابات مشارکتی چیست؟ حتی شورای عالی امنیت ملی هم باید در این زمینه برنامه داشته باشد. پس این مسئولان محترم باید اعلام کنند که برنامه‌شان برای برگزاری یک انتخابات مشارکتی چیست؟ و این پاسخ باید جنبه اجرایی داشته باشد نه جنبه کلی. آقایان نگویند رهبری فرمودند مشارکت باید بالا برود، بله پس حتماً باید بالا برود. اینکه جواب نیست! همین صداوسیما از روزی که رهبر معظم انقلاب بحث انتخابات را باز کردند چند میزگرد و برنامه برگزار کرده است تا راه‌های افزایش مشارکت و بالا بردن مثلا امنیت انتخابات را بررسی کند؟ برای استیضاح وزیر چندین و چند نشست و برنامه تولید کردند، برای انتخابات برنامه‌ای ندارند؟ باید فعال شوند و افراد مختلف و مسئولان را دعوت کنند، وزیر کشور را دعوت کنند، دبیر شورای امنیت ملی را دعوت کنند، سخنگوی شورای نگهبان را دعوت کنندو فعال باشند. از احزاب و گروه‌های سیاسی هم باید دعوت کنند تا به این مطالبه مشروع و قانونی رهبری انقلاب پاسخ دهند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا