آمار تکان دهنده وزارت کار؛ افزایش ۴۸ درصدی فقر مستاجران طی ۶ سال / ۳۷ درصد از کل خانوارهای مستاجر در ایران درگیر فقر مطلق هستند / تمام مستأجران استان البرز و قم فقیرند
مطابق گزارش های وزارت کار در سال ۱۴۰۱، ۳۷ درصد (۱٫۴۳ میلیون خانوار) از کل خانوارهای مستأجر کشور (۴/۴۶ میلیون خانوار) درگیر فقر مطلق بودهاند. نرخ فقر مستأجران نسبت به سال ۱۴۰۰ تغییر محسوسی نداشته اما تعداد خانوارهای درگیر فقر ۲۱ هزار خانوار افزایش یافته است و ۱۸ درصد از این جمعیت به دلیل هزینههای تأمین مسکن استیجاری به فقر مبتلا شدهاند.
بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱، آمار خانوارهای مستأجری که در کشور درگیر فقر بودند ۴۸ درصد افزایش داشته است. در سال ۱۴۰۱ بیش از ۱ میلیون خانوار مستأجر درگیر فقر در مناطق شهری (۸۲ درصد)، درآمدی کمتر از خط فقر داشته و ۲۳۳ هزار خانوار (۱۸ درصد) با اضافه شدن هزینه تأمین مسکن استیجاری به سبد هزینه آنها درگیر فقر شدهاند. در روستاها گروه اول معادل ۷۵ هزار خانوار (۷۱درصد) و گروه دوم معادل ۳۱ هزار خانوار (۲۹درصد) بودهاند.
با توجه به اینکه تنها ۸ درصد از خانوارهای مستأجر درگیر فقر در روستاها سکونت دارند. فقر مستأجران را بیشتر میتوان پدیدهای شهری دانست در مقابل، محرومیت مسکونی که با ویژگیهای کالبدی مسکن تعریف میشود چهرهای روستایی دارد. به طوری که در سال ۱۴۰۱، ۴۸ درصد (۲ میلیون خانوار) از خانوارهای درگیر محرومیت مسکونی در مناطق شهری و ۵۲ درصد (۲/۲میلیون خانوار) در مناطق روستایی سکونت داشتهاند.
وضعیت فقر و محرومیت مسکن در استانهای مختلف نیز متفاوت است. برای مثال در استانهایی چون البرز و قم ۱۰۰ درصد مستأجرین به دلیل درآمد نامکفی دچار فقراند و در استانهای کردستان و آذربایجان غربی نرخ فقر ناشی از هزینههای تأمین مسکن استیجاری بالاست (۳۸درصد و ۴۶درصد). همچنین با وجود اسکان بیشترین تعداد خانوار مستأجر درگیر فقر در استان تهران، نرخ محرومیت مسکونی در این استان پایین و تنها ۵ درصد است. در حالی که این نرخ در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان نزدیک به ۶۰ درصد است.
در ایران تاکنون سیاستهای متعددی برای تأمین مسکن برای خانوارهای درگیر فقر اجرا شده است. این سیاستها طیف متنوعی را از پروژههای پرهزینهای چون طرح مسکن مهر با احداث شهرهای جدید تا طرحهایی چون تعیین سقف اجاره بها و اعطای وام ودیعه مسکن در سالهای اخیر در برمی گیرند. با این حال نتایج بررسیها نشان میدهد که هیچ یک از این طرحها نتوانستهاند مشکل فقر مسکن در کشور را رفع کنند. گزارش حاضر با بررسی آمارها و ویژگیهای فقر و محرومیت مسکن در کشور، پیشنهاد میدهد که اجرای هر نوع سیاستی در حوزه مسکن بایستی مبتنی بر بر نیازسنجی مسکونی خانوارهای درگیر فقر و محرومیت و ویژگیهای مکانی محل اسکان آنها باشد.
به عنوان مثال برای رفع فقر مسکن در شهرها اولویت بایستی با اجرای سیاستهای کوتاه مدتی در زمینه تأمین هزینه مسکن استیجاری مانند کمکهای بلاعوض مسکن کنترل اجاره بها و بستههای حمایتی برای تأمین اقلام ضروری باشد. در حالی که در روستاها میتوان تمرکز را بر سیاستهای بلند مدتتری چون ساخت و بهسازی مسکن قرار داد. همچنین با توجه به تفاوتهای استانی در زمینه فقر و محرومیت مسکن باید نگاهی اختصاصی به هر استان داشت. با ترسیم نقشه فقر و محرومیت مسکن در استانهای کشور به تفکیک شهرستان میتوان این تفاوتها را در سیاستگذاریها لحاظ کرد.
تعداد خانوارهای مستأجر درگیر فقر مطلق به ویژه در شهرها قابل توجه است. با اجرای سیاستهای کوتاه مدتی چون کمکهای بلاعوض مسکن، کنترل اجاره و ارائه بستههای حمایتی معطوف به تأمین اقلام ضروری میتوان به کاهش این نوع از فقر یاری رساند.
لزوم ارائه تسهیلات ارزان قیمت برای نوسازی مسکن
با وجود روند کاهشی محرومیت مسکونی در کشور این نرخ در روستاها و استانهایی چون سیستان و بلوچستان همچنان بالاست. بنابراین اجرای سیاستهایی چون ارائه تسهیلات ارزان قیمت برای نوسازی و بهسازی یارانههای ساخت و ساز و تکمیل زیرساختها در مناطق با محرومیت مسکونی بالا، ضروری است.
دسترسی به مسکن مناسب و استطاعت پذیر یکی از چالشهای اصلی پیش روی خانوارهای مستأجر به ویژه خانوارهای کم درآمد است. در این بخش از گزارش با بررسی دو شاخص در زمینه فقر مسکن تصویری از وضعیت فقر و محرومیت مسکونی در کشور ارائه میشود. این شاخصها عبارتند از شاخص فقر در میان خانوارهای مستأجر که شامل دو وجه است: برآورد تعداد خانوارهایی که به دلیل درآمد نامکفی درگیر فقر مطلق هستند و برآورد تعداد خانوارهایی که درآمدشان از خط فقر بیشتر است اما به دلیل هزینه های تأمین مسکن استیجاری درگیر فقر مطلق هستند.
شاخص محرومیت مسکونی که به ابعاد کالبدی مسکن و مطلوب یا نامطلوب بودن آن اشاره میکند و شامل دو شاخص محرومیت مسکونی واحد مسکونی یکی از چهار مورد آب لوله کشی حمام اسکلتبندی مناسب و فضای کافی (حداقل ۱۲ متر مربع) را نداشته باشد و محرومیت مسکونی شدید واحد مسکونی حداقل دو مورد از چهار مورد آب لوله کشی حمام اسکلتبندی مناسب و فضای کافی (حداقل در ۱۲ متر مربع) را نداشته باشد، میشود.
۸۲درصد از مستأجران فقیرند
در سال ۱۴۰۱، ۳۷ درصد (۱٫۴۳ میلیون خانوار) از کل خانوارهای مستأجر کشور (۴/۴۶ میلیون خانوار) درگیر فقر مطلق بودهاند. نرخ فقر مستأجران نسبت به سال ۱۴۰۰ تغییر محسوسی نداشته، اما تعداد خانوارهای درگیر فقر به ۲۱ هزار خانوار افزایش یافته است.
از کل خانوارهای مستأجر درگیر فقر مطلق، ۸۲درصد(۱/۱۷میلیون خانوار) به دلیل درآمد نامکفی درگیر فقر بودهاند و ۱۸ درصد(۲۶۵هزار خانوار) به دلیل هزینههای تأمین مسکن استیجاری.
در سال ۱۴۰۱ از کل خانوارهای مستأجر درگیر فقر مطلق ۹۲ درصد (۱٫۳۲ میلیون خانوار) در مناطق شهری و ۸ درصد (۱۰۶ هزار خانوار) در مناطق روستایی سکونت داشتهاند.
در شهرها، ۸۲ درصد از خانوارها (۱٫۰۹۵۱ میلیون خانوار) به دلیل درآمد نامکفی درگیر فقر هستند و ۱۸ درصد (۲۳۳ هزار خانوار) به دلیل هزینههای تأمین مسکن استیجاری. این نرخ برای مناطق روستایی به ترتیب ۷۱ درصد( ۷۵ هزار خانوار) و ۲۹ درصد (۳۱ هزار خانوار) است.
وضعیت خانوارهای مستأجر درگیر فقر مطلق سطح استانی
در سال ۱۴۰۱ بیشترین تعداد خانوار مستأجر درگیر فقر مطلق در استان تهران (۳۵۲ هزار خانوار) و کمترین تعداد در استان ایلام (۵) هزار خانوار) برآورد شده است، در عین حال بیشترین نرخ فقر مربوط به استان کرمان با (۵۵ درصد) و کمترین نرخ فقر مربوط به استان زنجان (۱۸) درصد) بوده است.