روایت باهنر از عملکرد دولت رئیسی و رد صلاحیت لاریجانی

Print Friendly, PDF & Email

هشت صبح-محمدرضا باهنر حتی اگر خانه نشین هم باشد باز حرف هایش برای رسانه ها و مردم شنیدنی است. اصلاح طلبان اگر قرار به انتخاب بین اصولگرایان باشند، کار با محمدرضا باهنر و اصولگرایانی مانند او را ترجیح می دهند.

وی امروز در گفت و گویی با خبرگزاری کار ایران به تحلیل فضای سیاسی کشور یکسال بعد از روی کار آمدن دولت روحانی پرداخته که مهمترین بخش های آن به شرح زیر است:

• با وجود آنکه من یک فعال سیاسی مشهور هستم و دارای مواضعی هستیم که آن رفتار در اصولگرایی تعریف می‌شود اما قبول ندارم که ما به یک دولت فقط به‌به بگوییم و دولت دیگر را کاملا نقد کنیم.

• من چند کار دولت آقای رئیسی را خیلی موفق می‌دانم؛ یکی مساله کرونا است.

• نکته دومی که دولت آقای رئیسی را موفق می‌دانم سرمایه اجتماعی این دولت است. یعنی دولت بین مردم است.

• علاوه بر خدمات دولت قبلی، متاسفانه یکی از نقاط ضعف دولت قبل این بود که در مساله ارتباط با مردم خیلی کند بود حالا سن وزرا بالا بود و حوصله نداشتند.

• دولت نباید فکر کند فقط سر زدن به مردم مشکلات را حل می‌کند، یکی از کارهای اشتباه وزرا این است که در هر سفر کلی وعده و وعید می‌دهند. در صورتی که امکانات وجود ندارد که وعده می‌دهند، مشکلات با شیوه دستوری حل نمی‌شود. یک سری لوازم و مقدمات می‌خواهد. دولتمردان بروند سربزنند و همدردی کنند، برنامه تعریف کنند برای حل مشکلات اما وعده و وعید ندهند.

• بحث پر سرو صدای دیگر مساله حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی است. این کاری بود که باید حتما انجام می‌شد. یعنی۳۰ سال روزگار همه دولت‌ها می‌دانستند که این کار باید انجام شود اما جرأت رفتن به سمت آن را نداشتند.

• برخی وزرا در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته‌اند.

• انتخاب در کشور ما باید حزبی شود. در حزب است که فرد می‌تواند سلسه مراتب را طی کرده و بالا بیاید. دانشگاه‌های ما عالم تربیت می‌کنند اما حکمران تربیت نمی‌کنند. تربیت حکمران در دنیا یک رویه و پروسه مشخص است و ما باید این رویه را قبول کنیم.

• من به جد معتقدم ما نمی‌توانیم یک مجلسی باشیم و حتما دو مجلس می‌خواهیم. یعنی یک مجلس می‌خواهیم که فقط دغدغه منافع ملی داشته باشد یعنی اگر منافع شخصی، صنفی و منطقه‌ای و غیره پیش آمد، منافع ملی باید بر همه اینها رجحان پیدا کند در حالیکه امروز اینطور نیست.

• امروز وزرا باید وضعیتی داشته باشند که بتوانند ۱۷ یا ۱۸ ساعت کار کنند و زحمت بکشند. هر چند اکثر آن‌ها واقعا زحمت می‌کشند و کارهای پر حجم انجام می‌دهند ولی باید از مشاوران قدرتمند استفاده کنند.

• جناب عبدالملکی که استعفا کرد و رفت دانشگاه، یک تصمیم گرفتند که ۵۷ درصد به حقوق کارگران اضافه شود و عده‌ای خوشحال شدند که یک ولوله در اقتصاد کشور ایجاد شده است. بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی می‌گویند اصلا توان استخدام کارگر نداریم، کارگران وضعشان خوب شده ولی دارند به سرعت تعدیل نیرو می‌کنند و بنگاه اقتصادی می‌گوید من اصلا با این حقوق، بنگاهم سود اقتصادی ندارد و تعدیل می‌کنند، جاهایی که نمی‌خواهند به این دستور عمل کنند، کارگران اعتصاب می‌کنند و جاهایی که می‌خواهند عمل کنند می‌گویند چطور عمل کنیم و از چه بودجه‌ای استفاده کنیم. پس اگر یک سری تصمیمات نابخردانه گرفته شود این اشکالات به وجود می‌آید.

• ما کشوری بودیم که سالی۱۰۰ میلیارد دلار نفت می‌فروختیم الان با دور زدن و زیر میزی فروختن، این میزان به ۱۵ میلیارد دلار رسیده است. شما در نظر بگیرید یک خانواده ۴ نفره، سرپرست خانوار ماهی ده میلیون تومان حقوق داشته و یک دفعه از برج دیگر به او گفته شده به جای ده میلیون به او دو میلیون می‌دهیم تمام زندگی این خانواده ۴ نفره از آموزش، پوشاک، غذا و تفریح و غیره به هم می‌ریزد. حالا یک کشور ۸۰ میلیون نفره، درآمد ۱۰۰ میلیاردی آن ۱۵ میلیارد شده است.

• شهروند ما باید باور داشته باشد که من تا زمانی می‌توانم کار کنم که این بنگاه سرپا باشد اما اگر اعتصاب کنی و کارفرما را بیرون کنی بگویی باید حق خود را از کارفرما بگیریم، کارفرما جمع می‌کند، می‌رود و کارگر بیکار می‌ماند. ما امروز حدود ۳ میلیون فارغ التحصیل بیکار داریم.

• ما در مجلس از اول تا آخر هر چه دلتان بخواهد مطالبه غیرممکن داریم. مثلا ۸۰۰ هزار میلیارد پروژه نیمه‌تمام دولتی داریم و نماینده‌ها به دولت می‌گویند این پروژه‌ها ظرف دو سالی که ما هستیم باید تمام شود. دولت می‌گوید پول آن را تصویب کردید؟ چطوری من آن را تمام کنم؟ شما تریبون مجلس را گوش دهید مرتبا دنبال مطالبات غیر‌ممکن هستند.

• در بودجه عمومی، دولت هر چه از مالیات و نفت و غیره در می‌آورد فقط باید حقوق بدهد و پول ندارد آجر روی آجر بگذارد و کاری را جلو ببرد.

• کمیسیون اجتماعی کار وحشتناکی انجام می‌دهد که می‌گوید همه پرسنل قرارداد معین را پیمانی کنید و ۷۰۰یا۸۰۰ هزار نفر به نان خورهای دولت اضافه کردند. بله به نماینده که می‌گویی او می‌گوید هر کدام از این افراد زن و بچه دارند و امنیت شغلی می‌خواهند. اما هنوز این باور را نداریم که وظیفه دولت تولید اشتغال است نه محل اشتغال.

• دولت محل اشتغال نیست وظیفه دولت این است که زمینه اشتغال را فراهم کند. زمینه اشتغال سرمایه، تجهیزات و فناوری می‌خواهد از آن طرف هم یک نفر می‌آید و می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند یک عدد نگاه می‌کنند و می‌گویند فلانی آنقدر پول را از کجا آورده است؟ برویم او را بگیریم.

• سرمایه مثل آهوی گرسنه است جایی می‌رود که اولاً علفی باشد که بچرد. ثانیا امنیت باشد که بی‌ارزد وگرنه یک اتفاق کوچکی که بیفتد فرار می‌کند. اینکه برخی می‌گویند سالی چند میلیارد دلار پول از کشور ما خارج می‌شود این افراد می‌روند خارج از کشور چه کار می‌کنند؟ سرمایه‌گذاری می‌کنند

• قانون انتخابات ما یک قانون جامع نیست اینکه ما ۲۹۰ کرسی مجلس داریم و پانزده هزار نفر برای این کرسی‌ها ثبت‌نام می‌کنند، خیلی کار غیرعادی است.

• من مدعی هستم باید در انتخابات ریاست‌جمهوری وقتی تمام شهروندان ایران پای صندوق می‌روند کاندیدای مطلوبی بین نامزدها ببینند تا در انتخابات شرکت کنند وگرنه ۵۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند. البته من نمی‌گویم ۵۰ درصدی که در انتخابات اخیر شرکت نکردند همه آنها کاندیدای گمشده داشتند، معمولاً این طور است که ۳۰ درصد مردم حالش را ندارند که در انتخابات شرکت کنند یا اینکه می‌گویند فرقی نمی‌کند در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم. اما ۴۹ درصد رکورد کمینه بدی بود و باید در همه بخش‌ها باز شود.

• ردصلاحیت آقای لاریجانی مخصوصاً با آن دلایلی که شورای نگهبان آورد، چیز عجیبی است. اینکه شورای نگهبان در پاسخ بگوید رای ما مخفی است و آقایانی که رای دادند دلایل رای‌شان را نمی‌گویند و اعلام نمی‌کنند، درست نیست. این طور که نمی‌شود. آقایان باید حداقل دلایل رای خود را بگویند که به این دلیل و به این دلیل فلانی صلاحیت ندارد یا دارد. اگر اینطور باشد آن گاه متهم می‌شوند به اعمال سلیقه که انصافا فقها و حقوقدانان شورای نگهبان دنبال اعمال سلیقه نیستند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا